اگر کسی خیالپردازیهایی داره که مربوط به گذشته و آینده نباشه بلکه دارای شخصیتهای جدید باشه و آزاردهنده نباشه بلکه لذتبخش باشه باز هم این خیالپردازی بدترین نوع اعتیاد است؟اگربله چرا هست؟
اوایل نه اما بعد یه مدت این خیال پردازی لذت بخش که یه شخصی رو خیال پردازی میکنی کم کم زیان آور میشه و ناخود آگاه درونت تبدیل به یه واقعیت میشه و بعد با یه شخص واقعی تو رابطه به سختی میفتی.خیلی چیز بدیه این خیال پردازی هرگونه میخواد باشه،باید جلوشو گرفت دقیقا مثل یه اعتیاده دکتر درست میگه و آدمو از زندگی عقب میندازه خیلی.
Start to study or learn something you like. If you don't like to do that, then do some artwork, dancing, or anything else that keeps you busy and get you tired. what ever you do it will require to focus on that and you will have less time for thinking about your past. Often winging about the past is attention seeking behaviour. Stop it.
هیچ چیزی مانند مدیتیشن به انسان کمک نمی کنه یک روشی که من امتحانش کردم و نتیجه گرفتم به این شکل بود که در یک جای آرام فکرم را روی نفس کشیدنم و فقط تماشای افکاریکه از ذهنم عبور می کردن وتمر کز به بخش وسط دو تکه مغز تونستم افکارم را کنترل کنم شما هم اینکار را بکنید شاید نتیجه بگیرید
همدردم با این خانم و بعد از فرار از خانواده بازهم هر ازگاهی تسلیم این افکار و خیالات بیهوده میشدم تا اینکه راههای درمان و کنترل این نشخوار را از طریق مشاوران مختلف بدست آوردم و الان حالم خیلی بهتره
افسوس و صدها افسوس به بودن ما آدمها که چنین بَشری در بین ما انسانهاست. دختری هستی که بهترینی در ۴۰ سال عمرم از زندگی مثل تو ندیدم و میدونم در ما بقیه عمرم هم نخواهم دید تو دختره خدایی خودش دَردو داده درمون هم میده و تو با فراموش کردنی ها و امیدوار بودن بر غلبه تا رسیدن به نمونه ای مثال زدنی برای من و امثال من و هر هم وطنی دیگر. 🖐🏽🙏🏽
سلام اقای دکتر خوبین امیدوارم زندگیتون پر از شادابی و سلامتی باشه.اگر خیال پردازی هامون مثبت باشه .چی؟ مثلا من میدونم این یک نوع بیماری خیالی است ولی وقتی بیکار میشم اهنگ رو باز میکنم و چشمام رو میبندم فکر های خیالی میکنم مثلا یه زندگی لاکچری رو میبنم یا اینکه موفق شدم و دارم با یک پورشع گاز میدم بعضی وقتا هم تو یک جا نمیشینم و خونه رو دور میزنم یا بیرون میرم با قدم زدن فکر میکنم در مورد این چیکار کنم ایا این خیال بهترع اصلا با این فکر و خیال اذیت نمیشم و برام انرژی میدع ولی بهتره خیال رو بریزم دور و زندگی واقعی رو شروع کنم. همیشه هم انجام نمیدم مثل وقتی با فامیل جمع میشیم یا اینکه برادرم به خونه میاد. بیشتر وقتی تنها هستم یا مادر و پدر باشه اره خیالاتی میشم و تو ذهنم زندگی لاکچری برای خودم میسازم.
@@user-jg4vq2uu2g سلام ذاتم خوبه....ولی در اینجا همه نظرات رو میخونن...در صورتیکه مسائل خصوصی ماست...یک مطلب رو ولی اشکال نداره بنویسی...اینکه چندسالته وکجای ایران هستی...
این طوری فکر کن اون پدر این قدر حالش بد بودبه دلایلی که قانع کننده نیست همراه ناآگاهی و نادانی بوده.گل هم کنارش بود تیکه تیکه اش می کرد یا له می کرد مشکل از تو نبود مشکل از اون بود.تو سعی کن مثل اون نباشی .خیلی دوست داری ریشه یابی کن ببین چ مشکلاتی داشت.بدترین مشکل در کنار مشکلات نادانی هست.
کاری که این خانم شبها قبل از خواب انجام میده، خیال نیست. نشخوار فکری است. خیال مفهوم بسیار باعظمتی داره که سبب به وجود آمدن هنر ، دین و جادو میشه. عنصر خیال تنها مربوط به انسان است و او را از حیوانات متمایز می سازد. توجه شما را به نوشته زیر جلب می کنم که پایه گذار آن خیال است. و حالا شما به من بگین این مفاهیم با عظمت چه ربطی به جریانات فکر گذشته های ناراحت کننده این خانم داره؟ اسطورهها بازتاب روان مردمان باستاناند و هنر در این عصر از آنجا بردمیده است که روان آدمی را تسلی دهد. از اینراه، میتوان مرجع این هردو را یکی انگاشت و یا حتی گامی پیشتر رفت و هنر را از زبان بیان اسطورهها پیش از اختراع نوشتار دانست. این نوشتار حرکتی است که گاه از اسطوره آغاز شده و به هنر منتهی میشود، در حالی که گاه هم از هنر آغاز شده و به اسطوره منتهی میشود. گاه در پی آن برمیآید که روایت اسطورهای پس و پشت یک اثر هنری را کشف کند و گاه بر آن میشود که مشخص کند یک روایت اسطورهای چگونه در قالب یک اثر هنری متجلی میشود.
نشخوار فکری هم میشه به نوعی خیال در نظر گرفت، تصور موقعیت و تصور و تخیل گفتگوها هم به نوعی خیاله تفاوت در این هست که از خیال در چه زمینهای و تا چه حدی استفاده ببریم
@@mahziar-cq8yu ممنونم. ولی تعریف من از" فکر "و از "خیال "کاملا متضاد با تعریف آقای دکتر هست. ایشان معتقدند فکر باید یک پروسه ای را طی کنه و سرانجام بعد از تجزیه و تحلیل ، به نتیجه ای برسه. اما من اسم این را فکر نمیزارم. بهش میگم "تعقل". جریانات فکر ، دقیقا همون چیزی هست که در مورد این خانم شبها اتفاق می افته. ما در طی سالها مدیتیشن و یوگا، تمام تلاشمون این بود که جریانات فکریمون را به حداقل برسونیم. در حد نهایی عرفان ، که همون رسیدن به نیرواناست، جریان فکر به طور کامل متوقف میشه. وانسان بی واسطه با محیط اطرافش ارتباط برقرار میکنه. یعنی واقعیت، تبدیل به حقیقت میشه. اما نکته مهم این جاست که در جریان سیر وسلوک، اگر درست به اندازه واقعیت ، به عنصر مهم و باارزش" خیال" نپردازیم ، نیروانا محقق نمیشه. و سیر و سلوک به درستی انجام نمیشه
چه پدر نالایقی، من باوجودی که تو شهر کوچک بزرگ شدم بهترین پدر ومادر داشتم و خودم برای بچه هام بهترین هستم . هر کس که ناتوان هست و لیافت پدر شدن ندارد. خواهشا این مسئولیت را قبول نکنند. مردها مریض تفاله و اشغال خونه هستند و بایستی دور ریخت. حیف خانواده هست . دخترم قوی باش . تو خارج دوستان خوب پیدا کن ، سعی کن یک پارتنر با مسئولیت پیدا کن. رو خودت کار کن ، حتمن ورزش کن، ورزش کن
بزرگترین بزرگترین بزرگترین .......اعتیاد خیال کردن است من اززمان نه سالگی تابدین لحظه دچارش هستم ومنشاء ان اززمانی کودکی است خواهر وبرادرام همه ازمن خییلی بزرگتربودند وهیچکدومشون بامن بازی نمیکرد من مجبور شدم پناه ببرم بدنیای خیالی شروع کردم باعروسکام حرف میزدم باهرچی که بی جان بودحتی بادرختها صدفهای دریا حتی حیوانات باهمشون حرف میزدم وبازی میکردم تااینکه بزرگ شدم ومتاسفانه این کاربرام عادت شده بود ودرایام جوانی که بایددرس میخوندم وبه خیالات دیگه نیازی نبود اما اونها خیلی قوی شده بودند وتمرکز حواسم رواحاطه کرده بودند طوری که دیگه تمرکز نداشتم چون خیال تمام زندگیم روفراگرفته بود طوری که ازکسی ناراحت میشدم میرفتم توتنهایی وباخودم حرف میزدم که حقم روازطرف گرفتم خلاصه بینهایت به من ضربه زدند ومن بینهایت بااستعداد وباهوش بودم ولی چون به انسان خیالی تبدیل شده بودم بخاطرکوچکترین چیز به این دنیای وهمی که برای خودم ساخته بودم وتاحدودی برام امن بودپناه میبردم وکم کم ازدنیای واقعی فاصله گرفتم وبامشکلات بینهایت بزرگی درزندگی بخاطر دچارشدن به خیالات وهمی مواجه شدم به چندین دکتر روانپزشک وروانشناس هم مراجعه کردم تاحدود خیلی کمی باراهنمایی که کردند حالم خوب شد ولی بازباافتادن کوچکترین اتفاق دردنیای واقعی بازبه آنها پناه می بردم وباور کنید بزرگترین معضل است وبزرگترین اعتیاد حتی بدترازمواد مخدر که من بخاطر تنهایی درایام کودکی وهمبازی نداشتن تابه الان دچارش شدم وتمام دکترها به من گفتندخودت باید به خودت کمک کنی مافقط راهکار بهت میدیم ودرمانش باخودت .خداوند این بیماری روحی وروانی رودچار هیچ بنی بشری نکنه واگرکسی ناخواسته دچارش شده شفا پیدا کنه واقعا حق بادکتر هلاکویی است ومن درزندگی هزاران افسوس تجربه اش کردم که ای کاش نمی کردم ......
@@emanbanisaeed4874 شما یک مثال کوچکی از دنیای خیال هستی .با یک پیک زدن نمیتونی بگی کل اقیانوس ها رو امتحان کردم مبحث خیال خیلی گسترده تر از جنبه هاش هست اگر قسمت منفی اش رو تجربه کردی مثبت هم داره جابجایی در فضا و زمان و مکان هم داره و..... همه اینارو تجربه کردی؟ به اختیار در تخیل رسیدی ؟ الارغم اینکه خیلی خوشگلی ولی خیلی باهوش نیستی
درود بر دکتر واقعا درست میگه
سپاس بیکران از شما پدر معنوی ایران ❤
این حرفشون عالی بود که وقتت رو با افکار و کارهای خوب پر کن که کارهای و افکار بد
عالی بود دکتر 🙏🙏
واقعا حرف های درستی بود و بییار منطقی و من خودم تو زندگیم این حرفا رو ت۰ربه کرد۰ و درست هست این حرفا ایشون یک نعمته
امیدارم همیشه سلامت باشید اقلی دکتر
با دیدن این ویدیو ذره ای به دانایی پدر و مادر خود تا حدودی ایمان آوردم😶🙄😑
خدایا رحم کن
خدایاا اینا چی کشیدن؟این پدرو مادرای نادان چی کردن با این بچااااا😭😭😭😭
زندگیش مثل من بود 😔ولی من بیشتر بهش فکر میکنم .
من به گذشته فکر می کنم همیشه اصلا دوست دارم گذشته دوباره برگرده نمی تونم از این خیالها درو بشم😢
اگر کسی خیالپردازیهایی داره که مربوط به گذشته و آینده نباشه بلکه دارای شخصیتهای جدید باشه و آزاردهنده نباشه بلکه لذتبخش باشه باز هم این خیالپردازی بدترین نوع اعتیاد است؟اگربله چرا هست؟
اوایل نه اما بعد یه مدت این خیال پردازی لذت بخش که یه شخصی رو خیال پردازی میکنی کم کم زیان آور میشه و ناخود آگاه درونت تبدیل به یه واقعیت میشه و بعد با یه شخص واقعی تو رابطه به سختی میفتی.خیلی چیز بدیه این خیال پردازی هرگونه میخواد باشه،باید جلوشو گرفت دقیقا مثل یه اعتیاده دکتر درست میگه و آدمو از زندگی عقب میندازه خیلی.
@@nairibalaian9376 متوجه شدم مرسی.الان چند هفتست گذاشتمش کنار.بهش میگم نه.وقتی میاد لذتبخشه ولی وقتی بهش میگم نه دردناک نیست.مثل کنار گذاشتن موادمخدر دردناک نیست.آسونه.
من همش در خیال گذشته فکر می کنم شاید چون گذشته ام بهتر بودم من ۲۴ ساعته در گذشتم کار هم می کنم در عین انشغال فکر می کنم
بیچاره من که هیچی ندارم برای رفتن🥀🥀
Start to study or learn something you like. If you don't like to do that, then do some artwork, dancing, or anything else that keeps you busy and get you tired. what ever you do it will require to focus on that and you will have less time for thinking about your past. Often winging about the past is attention seeking behaviour. Stop it.
این که چیزی نیست من روزی پونزده ساعت فکر و خیال میکنم
جناب دکتر من بزرگ رین متاد خیالم وهیچ سودی جز هدر دادن عمرم نکردم آیا به نظر شما چکار کنم
هیچ چیزی مانند مدیتیشن به انسان کمک نمی کنه یک روشی که من امتحانش کردم و نتیجه گرفتم به این شکل بود که در یک جای آرام فکرم را روی نفس کشیدنم و فقط تماشای افکاریکه از ذهنم عبور می کردن وتمر کز به بخش وسط دو تکه مغز تونستم افکارم را کنترل کنم شما هم اینکار را بکنید شاید نتیجه بگیرید
همدردم با این خانم و بعد از فرار از خانواده بازهم هر ازگاهی تسلیم این افکار و خیالات بیهوده میشدم تا اینکه راههای درمان و کنترل این نشخوار را از طریق مشاوران مختلف بدست آوردم و الان حالم خیلی بهتره
منم همینطور😔
@@music-td8btبا سرگرم کردن خودم به کار، درس، زبان و ورزش. و ارتباط با آدمای جدید و در نهایت تغییر محیط و در لحظه زندگی کردن
افسوس و صدها افسوس به بودن ما آدمها که چنین بَشری در بین ما انسانهاست. دختری هستی که بهترینی در ۴۰ سال عمرم از زندگی مثل تو ندیدم و میدونم در ما بقیه عمرم هم نخواهم دید تو دختره خدایی خودش دَردو داده درمون هم میده و تو با فراموش کردنی ها و امیدوار بودن بر غلبه تا رسیدن به نمونه ای مثال زدنی برای من و امثال من و هر هم وطنی دیگر. 🖐🏽🙏🏽
وای عزیزم، خدا لعنت کنه این پدر بی وجدان و بی شرف رو
سلام اقای دکتر خوبین امیدوارم زندگیتون پر از شادابی و سلامتی باشه.اگر خیال پردازی هامون مثبت باشه .چی؟
مثلا من میدونم این یک نوع بیماری خیالی است ولی وقتی بیکار میشم
اهنگ رو باز میکنم و چشمام رو میبندم فکر های خیالی میکنم مثلا یه زندگی لاکچری رو میبنم یا اینکه موفق شدم و دارم با یک پورشع گاز میدم بعضی وقتا هم تو یک جا نمیشینم و خونه رو دور میزنم یا بیرون میرم با قدم زدن فکر میکنم در مورد این چیکار کنم ایا این خیال بهترع اصلا با این فکر و خیال اذیت نمیشم و برام انرژی میدع ولی بهتره خیال رو بریزم دور و زندگی واقعی رو شروع کنم.
همیشه هم انجام نمیدم مثل وقتی با فامیل جمع میشیم یا اینکه برادرم به خونه میاد.
بیشتر وقتی تنها هستم یا مادر و پدر باشه اره خیالاتی میشم و تو ذهنم زندگی لاکچری برای خودم میسازم.
خیالپردازی چه مثبت چه منفی مخربه دوست عزیز . به قول دکتر مراقب باش درگیر بدترین اعتیاد نشی
منم زندگیم مثل این دختر خیلی بده بخدا خیلی 😔😔😔😔😔ای کاش نجات پیدا کنم .
پدرم میگه باشه از خونه برو منم میخوام این کار کنم .
ولی متاسفانه کاری ندارم . 😔اگه پولی داشتم میرفتم
سلام من یک مرد تنهام ....بیا آشنا بشیم شاید....به هم رسیدیم
@@user-jg4vq2uu2g سلام ذاتم خوبه....ولی در اینجا همه نظرات رو میخونن...در صورتیکه مسائل خصوصی ماست...یک مطلب رو ولی اشکال نداره بنویسی...اینکه چندسالته وکجای ایران هستی...
چرا دیگه رفتی پیدات نشد...بالاخره چی شد همونجایی یا رفتی...چکار کردی
بعد از یوتیوب چی گفت؟
همراه تونی تونی؟
این طوری فکر کن اون پدر این قدر حالش بد بودبه دلایلی که قانع کننده نیست همراه ناآگاهی و نادانی بوده.گل هم کنارش بود تیکه تیکه اش می کرد یا له می کرد مشکل از تو نبود مشکل از اون بود.تو سعی کن مثل اون نباشی .خیلی دوست داری ریشه یابی کن ببین چ مشکلاتی داشت.بدترین مشکل در کنار مشکلات نادانی هست.
کاری که این خانم شبها قبل از خواب انجام میده، خیال نیست. نشخوار فکری است. خیال مفهوم بسیار باعظمتی داره که سبب به وجود آمدن هنر ، دین و جادو میشه. عنصر خیال تنها مربوط به انسان است و او را از حیوانات متمایز می سازد. توجه شما را به نوشته زیر جلب می کنم که پایه گذار آن خیال است. و حالا شما به من بگین این مفاهیم با عظمت چه ربطی به جریانات فکر گذشته های ناراحت کننده این خانم داره؟
اسطورهها بازتاب روان مردمان باستاناند و هنر در این عصر از آنجا بردمیده است که روان آدمی را تسلی دهد. از اینراه، میتوان مرجع این هردو را یکی انگاشت و یا حتی گامی پیشتر رفت و هنر را از زبان بیان اسطورهها پیش از اختراع نوشتار دانست. این نوشتار حرکتی است که گاه از اسطوره آغاز شده و به هنر منتهی میشود، در حالی که گاه هم از هنر آغاز شده و به اسطوره منتهی میشود. گاه در پی آن برمیآید که روایت اسطورهای پس و پشت یک اثر هنری را کشف کند و گاه بر آن میشود که مشخص کند یک روایت اسطورهای چگونه در قالب یک اثر هنری متجلی میشود.
نشخوار فکری هم میشه به نوعی خیال در نظر گرفت، تصور موقعیت و تصور و تخیل گفتگوها هم به نوعی خیاله
تفاوت در این هست که از خیال در چه زمینهای و تا چه حدی استفاده ببریم
@@mahziar-cq8yu ممنونم. ولی تعریف من از" فکر "و از "خیال "کاملا متضاد با تعریف آقای دکتر هست. ایشان معتقدند فکر باید یک پروسه ای را طی کنه و سرانجام بعد از تجزیه و تحلیل ، به نتیجه ای برسه. اما من اسم این را فکر نمیزارم. بهش میگم "تعقل". جریانات فکر ، دقیقا همون چیزی هست که در مورد این خانم شبها اتفاق می افته. ما در طی سالها مدیتیشن و یوگا، تمام تلاشمون این بود که جریانات فکریمون را به حداقل برسونیم. در حد نهایی عرفان ، که همون رسیدن به نیرواناست، جریان فکر به طور کامل متوقف میشه. وانسان بی واسطه با محیط اطرافش ارتباط برقرار میکنه. یعنی واقعیت، تبدیل به حقیقت میشه. اما نکته مهم این جاست که در جریان سیر وسلوک، اگر درست به اندازه واقعیت ، به عنصر مهم و باارزش" خیال" نپردازیم ، نیروانا محقق نمیشه. و سیر و سلوک به درستی انجام نمیشه
عالی و کاربردی بانو. اتفاقا در مسلک دینی ماهم خیال کردن هیچگاه نهی نشده ولی در ادیان معروف دنیا اینرو رد میکنن
چه پدر نالایقی، من باوجودی که تو شهر کوچک بزرگ شدم بهترین پدر ومادر داشتم و خودم برای بچه هام بهترین هستم . هر کس که ناتوان هست و لیافت پدر شدن ندارد. خواهشا این مسئولیت را قبول نکنند. مردها مریض تفاله و اشغال خونه هستند و بایستی دور ریخت. حیف خانواده هست . دخترم قوی باش . تو خارج دوستان خوب پیدا کن ، سعی کن یک پارتنر با مسئولیت پیدا کن. رو خودت کار کن ، حتمن ورزش کن، ورزش کن
من پیشنهاد میکنم خودتو جم و جور کن، جدا بشو عاشق بشو و بچه بیار خیلی ذهنت رو درگیر میکنه
رفتن این هااز ایران، فیلترشدن بسیارخوبی، لطفا هرگز برنگردید
یه دوست پسر پیدا کن شبا باهاش باش
اگر دکتر هلاکویی خیال کردن رو در کل رد میکنه باید به حال تفکر و تخصص اش گریه کرد
بزرگترین بزرگترین بزرگترین .......اعتیاد خیال کردن است من اززمان نه سالگی تابدین لحظه دچارش هستم ومنشاء ان اززمانی کودکی است خواهر وبرادرام همه ازمن خییلی بزرگتربودند وهیچکدومشون بامن بازی نمیکرد من مجبور شدم پناه ببرم بدنیای خیالی شروع کردم باعروسکام حرف میزدم باهرچی که بی جان بودحتی بادرختها صدفهای دریا حتی حیوانات باهمشون حرف میزدم وبازی میکردم تااینکه بزرگ شدم ومتاسفانه این کاربرام عادت شده بود ودرایام جوانی که بایددرس میخوندم وبه خیالات دیگه نیازی نبود اما اونها خیلی قوی شده بودند وتمرکز حواسم رواحاطه کرده بودند طوری که دیگه تمرکز نداشتم چون خیال تمام زندگیم روفراگرفته بود طوری که ازکسی ناراحت میشدم میرفتم توتنهایی وباخودم حرف میزدم که حقم روازطرف گرفتم خلاصه بینهایت به من ضربه زدند ومن بینهایت بااستعداد وباهوش بودم ولی چون به انسان خیالی تبدیل شده بودم بخاطرکوچکترین چیز به این دنیای وهمی که برای خودم ساخته بودم وتاحدودی برام امن بودپناه میبردم وکم کم ازدنیای واقعی فاصله گرفتم وبامشکلات بینهایت بزرگی درزندگی بخاطر دچارشدن به خیالات وهمی مواجه شدم به چندین دکتر روانپزشک وروانشناس هم مراجعه کردم تاحدود خیلی کمی باراهنمایی که کردند حالم خوب شد ولی بازباافتادن کوچکترین اتفاق دردنیای واقعی بازبه آنها پناه می بردم وباور کنید بزرگترین معضل است وبزرگترین اعتیاد حتی بدترازمواد مخدر که من بخاطر تنهایی درایام کودکی وهمبازی نداشتن تابه الان دچارش شدم وتمام دکترها به من گفتندخودت باید به خودت کمک کنی مافقط راهکار بهت میدیم ودرمانش باخودت .خداوند این بیماری روحی وروانی رودچار هیچ بنی بشری نکنه واگرکسی ناخواسته دچارش شده شفا پیدا کنه واقعا حق بادکتر هلاکویی است ومن درزندگی هزاران افسوس تجربه اش کردم که ای کاش نمی کردم ......
@@emanbanisaeed4874 شما یک مثال کوچکی از دنیای خیال هستی .با یک پیک زدن نمیتونی بگی کل اقیانوس ها رو امتحان کردم مبحث خیال خیلی گسترده تر از جنبه هاش هست اگر قسمت منفی اش رو تجربه کردی مثبت هم داره جابجایی در فضا و زمان و مکان هم داره و..... همه اینارو تجربه کردی؟ به اختیار در تخیل رسیدی ؟ الارغم اینکه خیلی خوشگلی ولی خیلی باهوش نیستی
تو دیگه خیلی حالت خرابه