مشهد _ کاسب قدیمی فلکه حضرت

Поділитися
Вставка
  • Опубліковано 28 лис 2024

КОМЕНТАРІ • 16

  • @amirmrtz2299
    @amirmrtz2299 Рік тому

    مرسی خیلی قشنگ بودبابت زحمتی که کشیدی وزنده کردن خاطرات شیرین کودکیمون خیلی خیلی ممنونم ازت

  • @nazanindavoodi3486
    @nazanindavoodi3486 12 днів тому +1

    راجب شهرک عرب ها و قهوه خانه عرب هم ویدیو بسازین

  • @darushakbarpour432
    @darushakbarpour432 2 місяці тому

    خیلی جالب

  • @m.a.2414
    @m.a.2414 5 місяців тому

    Fantastic 1000 times

  • @jawidnadirian
    @jawidnadirian Рік тому

    🙏🙏🌹

  • @رضاآبپیکر-ن7ص
    @رضاآبپیکر-ن7ص Рік тому +2

    سلام کجا بودی خواهر گلم چرا دیر به دیر ویدیو میزاری امیدوارم خیلی زود پیشرفت کنی

    • @کوچهپسکوچهها
      @کوچهپسکوچهها  Рік тому

      درود ...سپاس
      شورت ویدئو روز در میون میزارم
      ویدئو های بلند هم چشم سعی میکنم بیشتر بزارم،🙏🙏🌺🌺🌺🌺

  • @user-supergirl76
    @user-supergirl76 Рік тому

    متشکرم برای ویدیوی خوب شما و مرور تاریخ و خاطرات قدیمی به لطف یک آقای مسن خوش‌مشرب مشهدی!
    فقط چون در جایی اسامی قنادی های اطراف حرم رو پرسیدن از آقای شماعیان و بعد به دلیل اینکه سریعا از ایشان اسم رستوران‌های معروف رو پرسیدن (بابا آبجی جان مجال بده بنده خدا جواب سوال اول رو بده ..بعد سوال دوم رو بپرس!!😂😂) من از اونجا که هم بچه پایین خیابون (محل مغازه‌های پدر و پدر بزرگم) و هم بچه ملک آباد محسوب میشم (خونه پدریم تو‌اون منطقه بود) از بخت خوش اسامی چندتا از قنادی های معروف بالا خیابون و پایین خیابون هنوز یادمه که بالا خیابون یه قنادی بود به اسم «قنادی ستوده» که متعلق به آقای افخمی بود که بعدها قنادی رو جمع کردن و زدن توی کار ابزار و شد «ایزار ستوده» و بعد دوتا قنادی توی پایین خیابون بود به اسامی «نوبهار» که متعلق به مرحوم ملت خواه بود و «قنادی خیام نو» بود که متعلق به مرحوم «رضا اکبرپور» بود مقابل کوچه حاج ابرام بین قصابی شیر ال محمد و اغذیه فروشی بود. جالب اینکه مرحوم اکبرپور کاریکاتوریست معروف روزنامه خراسان در زمان شاه بود که هر روز آخر اخبار استانی کاریکاتوراش از تلویزیون هم توسط مجری خوش‌تیپ و چهره اخبار آقای عسگرزاده نشون داده میشد و من هم به سبک کاریکاتورای مرحوم اکبرپور علاقه داشتم و هم به مینیاتوراش و کلا ایشون یه هنرمند واقعی بود و من چون با پسر ایشان سعید دوست بودم.. این بود که به خانه ایشان رفت و آمد داشتم .. برای همین موفق به آشنایی با اون مرحوم از نزدیک شدم (بچه های قدیمی روزنامه خراسان و خیلی از مشهدیای قدیمی ایشون رو به یاد دارن حتی به احتمال زیاد همین جناب شماعیان چون پدر ایشان هم گویا قنادی هم داشتن) اما نکته غم انگیز اینجا بود که مرحوم اکبرپور که البته سابقه کار هم در «مجله توفیق» داشت اما بعد از فوت همسرش واقعا به همسرش وفادار موند تا ده سال بعد فوت همسرش خودش هم در سن ۴۴سالگی فوت کرد . مجالس ختم ایشون تقریبا جزو بی‌نظیرترین مجالس ختم بود چون اکثر چهره‌های بزرگ هنری از سراسر کشور و هر چی روزنامه نگار معروف و بازیگر سینما تئاتر و نقاش و شاعر و سیاستمدار بود ..توی این مجالس دیده میشدن.. مثه عزت الله انتظامی ، مصطفی بلدکوبه‌ای، استاد محمدرضا شجریان ، مهندس بازرگان و برادران سحابی و دکتر صادق طباطبایی و خیلیای دیگه. من شخصا یکی دو سالی بعد از فوت زنده یاد اکبرپور دیگه سعید پسرش رو که از بچگی دوست من بود دیگه ندیدم چون اومدم آمریکا. سالها از زندگی من تو امریکا گذشت تا اینکه یک روز سروکارم به یه نهاد دولتی تو امریکا افتاد . مدتها منو بالا و پایین کردن واسه مشکلم و دیگه واقعا کلافه شده بودم. یه روز که داشتم از توی اون ساختمون میومدم بیرون، یه دفعه دیدم چندتا از این اس یو وی های دولتی سیاه رنگ انگار دارن یکی رو تو اون خیابون اسکورت میکنن و همه به این کاروان ماشینهای سیاه با شیشه های دودی و موتور سیکلتا خیره شده بودن که مثه باد و برق داشتن با سرعت از اونجا رد میشدن. اما یه دفعه همه این ماشینا باهم میخ ترمز زدن و بعد چند دقیقه من دیدم که جندتا از اونا از ماشین پایین پریدن اول و شروع کردن اطراف و زمین و آسمون رو نگاه انداختن.. بعد یکی سون در عقب ماشین رو باز کرد یه مرد خیلی خوشتیپ کت شلواری از اون ماشین پایین اومد و در حالی که یه لبخند بزرگ روی لباش بود و داشت آدامس می‌جویید بطرف من اومد و با لهجه غلیظ آمریکایی گفت: خانوم شما چرا یهو می‌پری جلوی ماشین من؟؟ راننده‌م رو زهره ترک کردی!! » من هل کردم گفتمش: من؟؟ من؟؟ یه دفعه عینک آفتابیش رو از روی چشماش برداشت و با لهجه غلیظ مشهدی گفت: ها، تو ره موگوم یره!!» بعدم بلند زد زیر خنده و اومد جلو بغلم کرد... که یهو تازه فهمیدم خدایا من این یارو با اینهمه اسکورت و یال و کوپالش ، دوست قدیمی و با معرفت خودم سعید هست که حالا یکی از مقام‌های بالای دولتی تو آمریکاست! اینقدر هیجان زده بودم که یهو از حال رفتم که سعید سریع منو گرفت و با نگرانی تقریبا داد زد: مژده .‌ مژده.. حالت خوبه؟؟ غلط کردم ، نباید اینکار رو میکردم. منو ببخش مژده جان. دلم برات یه ذره شده بود تا تو جمعیت لب پیاده رو دیدمت یه دفعه کنترلم رو از دست دادم و اونجوری از ماشین پریدم بیرون تا بیام ببینمت!.. مژده فقط جون من باحال بیا .دارم سکته میکنم! چند دقیقه بعد توی ماشینش نشسته بودم و داشتم یه لیوان آب رو سر می‌کشیدم و گاهی هم یه مشت به سعید میزدم بخاطر بلایی که ناهوا بسرم آورده بود بی تربیت!
    متأسفانه اجازه ندارم بیشتر از این از مقام و کارش اینجا بیشتر توضیح بدم.. اما فقط میتونم بگم اون روز وقتی فهمید کارم توی اون اداره واسه چی گیره.. همونجا زنگ زد به مدیریت کل اون اداره دولتی و ازش خواست که سریعا به کارم که قرار بود یکسال و اندی بیشتر طول بکشه رسیدگی کنند. وقتی از من خداحافظی کرد و منو داد تا یکی از اون ماشینهای توی اسکورت به اون اداره برگردونم، به اون دایره که مجددا رجوع کردم.. یه دفعه ظرف چند ثانیه دیدم مدیرکل اون مرکز خودش اومد به استقبالم و بعد منو دعوت کرد توی دفترش و کارم رو برام ظرف چند دقیقه درست کرد که نزدیک بود از تعجب شاخ در بیارم. تازه اونجا فهمیدم که اون «بچه قناد مشهدی» که توی کارخونه شیرینی پزی و بیسکویت سازی باباش کار میکرد و من گاهی اونجا می‌نشستم زولبیا ریختن یا رولت خامه‌ای پیچیدنش و یا کیک عروسی ساختن و نارنجک پر کردنش با خامه رو نگاه میکردم.. حالا شده یه مقام کله گنده امنیتی تو امریکا.. اما هنوز همونجور لبخند همیشگی و شوخ طبعیش رو حفظ کرده ..منتها توی یک هویت شناسایی متفاوت!
    در هر حال من که بهش افتخار میکنم برای این همه عرضه و جنم‌ش!❤

    • @کوچهپسکوچهها
      @کوچهپسکوچهها  Рік тому

      سپاسگزارم 🙏🙏🙏🌹🌹🌹

    • @کوچهپسکوچهها
      @کوچهپسکوچهها  Рік тому

      مرسی از خاطرات زیباتون
      کاش ایران بودین و میشد ویدئویی ازتون تهیه شده کنم...هر جا هستین شاد و پیروز باشید ،💞💞💞💞💞💞🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    • @user-supergirl76
      @user-supergirl76 Рік тому +1

      @@کوچهپسکوچهها خواهش میکنم . لطف و بزرگی شما رو می‌رسونه. زنده باشین

    • @user-supergirl76
      @user-supergirl76 Рік тому

      @@کوچهپسکوچهها مرسی از زحمت بی‌شائبه شما برای تهیه این ویدیوهای خاطره انگیز و جذاب. من هم امیدوارم روزی بشه از نزدیک شما رو ببینم . موفق و بانشاط باشین ♥️🌷🙏