آمین شکر برای وجودت برادرم 🙏 بسیار مبارک و عالی ، خداوند خدمتتون رو وسیع گرداند و هر روزه به مکاشفات و عمق های شناخت خودش شما را برکت دهد و امین نبی ها را خداوند به کلیساها برکت دهد آمین 💖✝️
سلام و برکت خداوند بر برادر شبان پیمان عزیز، موعضه شما واقعا پر برکت بود،شما فرمودید که خداوند زمانی که انسان را آفرید روح حیات در بینی او دمید و او جان گرفت،حال سوال من این است که زمانی که انسانی که نجات را دریافت نکرده است تکلیف روح او که از خدا است چه میشود
مسیح خدا در جسم و روح اقدس خدا درعمل درک من از تثلیث.من فقط درک نمیکنم چرا بعضی ها به جسم پوشیدن خدا در جسم گیر میدند ولی وقتی خدا درابر و اتش و باد ....با انسان صحبت میکنه مشکلی ندارند.
@@2dar2 آرام عزیز جسم پوشیدن خدا ویا تثلیث ثابت کردنی نیست بلکه یک فهم روحانیست که بر ایماندار مکشوف میگردد واین مکشوف شدن هم فقط از طریق اراده خداوند انجام میشود ودر پروسه ایمان ونجات شخص ایماندار با تجربه شخصی وفهم روحانی خودش به این باور میرسد بنابراین حتی بزرگترین الهیدانان هم نمیتوانند ادعا کنند که قادر به اثبات ذات وجود خداوند ویا تثلیث میباشند ودر مقابل میشود از شما پرسید لطفا شما ثابت کنید که خداوند یگانه میباشد.امروز دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که جهان نه فقط سه بعد دارد بلکه از ۱۲ بعد تشکیل شده اما قادر به تعریف و توضیح ابعاد بیشتر از سه بعد نمیباشند.
@@2dar2 درود بر شما دوست عزیز .بله کاملا حق باشماست جسم پوشیدن با جسم شدن ویا تجسم خداوند بسیار متفاوت میباشد که البته همانطوزیکه خودتان آگاه هستید جسم شدن درست میباشدنه جسم پوشیدن.واما در مورد اینکه فرمودید روح انسانی یا روح خداوندی باید بگویم که عیسی مسیح هم انسان کامل وهم خدای کامل میباشد یعنی عیسی بعنوان پسر خدا دارای دوطبیعت بود طبیعت الهی وطبیعت انسانی واین دوطبیعت همزمان وباهم در کار بودند یعنی اینطور نبود که گاهی طبیعت یا روح خداوند براو بود وگاهی نیز روح انسانی ویا به عبارتی اوخدایی نبود که روح انسانی براو ارض شود یعنی قرار گیرد ویا اضافه شود بلکه در شخصیت عیسی هردو طبیعت باهم وبطور همزمان وجود داشتند واما اینکه چگونه این دوطبیعت الهی وانسانی باهم در کار بودند ووجود داشتند را ما نمیدانیم چون بعنوان انسان تجربه آنرا نداریم و عقل ومنطق محدود ما انسانها نمیتواند خدای نامحدود را کامل وجامع بشناسد وتعریف کند که البته تمامی دریافتها وادراک مانیز تنها از منبعی میباشد که خود خداوند برای شناختنش دراختیار ماقرار داده است.وامادر مورد اعتبار کتابمقدس وشوراهای مختلف که فرمودید مسلما در اینجا پاسخگویی قدری مشکل میباشد بدلیل طولانی شدن بعضی از پاسخها اما من به شما دوست خوب وهموطن فهیمم منابع خوبی را معرفی میکنم که با مطالعه وتحقیق درآنها نتایج خوبی بدست میاورید درمورد دلایل اعتبار کتابمقدس پیشنهاد من به شما مطالعه کتاب شواد مسیحیت ورای دادگاه نوشته جاش مک داول میباشد که دارای دوجلد میباشد ودر مورد شوراها کتاب کم حجمی است بنام اعتراف نامه ها وبدعتها که بصورت اجمالی بررسی میکند وهمچنین کتاب جامعتری باعنوان الهیات سیستماتیک نوشته هنری تیسن نیز کتاب خوبی است .واما در مورد پری روح القدس وهدایت مومن توسط روح خدا دوست عزیزم درست است که در هنگام توبه وایمان ودریافت نجات این روح القدس است که مومن را هدایت میکند واین نجات نیز بوسیله روح القدس در توبه وایمان به انجام میرسد اما پری روح القدس وماندن دراین پری بعداز ایمان بستگی به خود ایماندار دارد که آیا بعداز تولد تازه در پیوند واتحاد با روح القدس قرار میگیرد یانه .!یا اینکه فقط به توبه وایمان لحظه نجات بسنده میکند که در اینصورت روح القدس مانند چشمه ای میباشد که اگر دوباره باروشهای قبل از ایمان ادامه دهیم ویا در مسیر سفر روحانی سعی نکنیم که بیشترو بیشتر به شباهت عیسی نزدیک شویم بلکه برعکس در طفولیت روحانیمان بمانیم این درواقع مانند درپوشی است که برروی چشمه آب قرار داده باشیم و این درپوش جلوی سرریزشدن وفوران آب چشمه را میگیرد وشاید فقط گاهی قطراتی ازاین چشمه به بیرون بیاید وروح القدس نیز در ما بدلیل دور شدن خود ما از او شاید بصورت قطره ای عمل کند نه بصورت چشمه ای جوشان.امیدوارم توانسته باشم با اندک اطلاعاتی که داشتم قدری پاسخگو بوده باشم .
@@2dar2 سلام آرام عزیز .در مورد طبیعت وروح انسانی مسیح من هم دقیقا همین حرف رو زدم که شما فرمودید اما نمیدونم چرا برداشتتون اشتباه بوده من عرض کردم که روح انسانی وطبیعت انسانی او بر او عرض یا عارض نشد بلکه در او وبا او بود از ازل .اما در مورد عقل ومنطق انسانی که فرمودید دقیقا حق باشماست ومثال درست وبجایی هم زدید واتفاقا ایمان مسیحی هم ایمان مبتنی برعقل ومنطق میباشد وبر طبق حکم اعظم خداوند خدای خودرا به تمامی فکر خود محبت کن پس ایمان مسیحی ایمانیست که با فکرو عقل همخوانی دارد ومنظور من هم این بود که ما برای شناخت ذاتدحقیقی وکامل خداوند با عقل ومنطق محدود مان نمیتوانیم تماما و کاملا به شناخت خدای نامحدود دست یابیم و مغز یک کیلو ونیمی انسان قادر به شناخت خدا تا حدی میباشد که خود خداوند آنرا مکشوف کرده باشد چون ما خالق نیستیم بلکه ذهن و عقل ما مخلوق این خالق میباشد ودر مورد تثلیث یا تجسم خداوند نیز حتی بزرگترین الهیدانان هم نمیتوانند ادعا کنند که کامل و تمام به شناخت وتعریف خداوند وتثلیث دست یافته اند انسان محدود در مادیات ومحصور در زمان ومکان قادر نیست خدای فراتراز زمان ومکان را کامل بشناسد ودرک کند که البته در مسیحیت همین شناخت هم منحصر بفرد میباشد چرا که دربسیاری از ادیان بخصوص اسلام شخص بهیچ عنوان نمیتواند بگوید که خدا را حتی تاحدودی هم میشناسد ودر واقع ادعای شناختن خدا توسط اشخاص در اسلام بنوعی کفر گویی محسوب میشود واصلا در دین اسلام شناخت خدایی در کار نمیباشد بلکه فقط اطاعت ومطیع بودن و فرمانبرداری مطرح است .واما در مورد اینکه برای روح انسانی مسیح چه اتفاقی افتاد باید بگویم که این یک مبحث الهیاتی بسیار شیرین اما طولانی میباشد که من بصورت اجمالی و کوتاه به آن میپردازم.در مورد روح ما باید بدانیم که درهنگام مرگ این جسم است که میمیرد نه روح یعنی مرگ جسمانی باعث مرگ روحانی نمیگردد وبرطبق کلام این خداوند است که قادر است حتی روح را نیز نابود ونیست بسازد که در روز داوری برای کسانیکه خداوند وکار اورا نپذیرفتند این اتفاق خواهد افتاد وروح آنها نابود ویا دچار مرگ خواهد شد اما برروی صلیب مسلما این جسم خداوند عیسی مسیح بود که مرگ راتجربه نمود و خداوند که دارای دو طبیعت الهی وانسانی بود در واقع خداوند در جسم انسان خودرا محدود کرده و طعم مرگ را هم چشید اما این فقط مرگ جسمانی بود وبرطبق کلام او به روح به دنیای مردگان رفته وبشارت انجیل و خبر خوش را به مقدسینی که خوابیده بودند رسانید وبعداز سه روز رسته خیز نموده و با جسم جلال یافته یعنی جسمی که فراتر از جسم زمینی یعنی بدن آسمانی خود ظاهر گردید بدنی که قادر بود نامرئی ویاغیب شود واز دیوار عبور نماید ویا به آسمان صعود نمایدکه در این جسم جلال بافته عیسی هم اتحاد طبایع وجود داشت ودر واقع خداوند عیسی با روح الهی وروح انسانی خود به دست راست قدرت بالا برده شد که دست راست البته زبان استعاره میباشد .یعنی خداوند انسانیت را نیز باخود به الوهیت برد. اما در مورد مرقس باب ۱۳ آیه ۳۱ که فرمودید ما میدانیم که عیسی مسیح برطبق رساله فیلیپیان باب ۲ آیات ۵ به بعد اوکه با خدا برایر بود این برابری را این یکی بودن را غنیمت نشمرد وبلکه خودرا خالی کرده وبصورت خدمتگذار خداوند در جسم انسانی ظاهر شد واین به این معنی میباشد که عیسی مسیح خود عمدا از جلال و شکوه وعظمت خود در ملکوت دست کشیده وخودرا درزمان ومکان محدود نموده ودسترسی به قدرتهای مطلق خودرا از قبیل علم مطلق حضور مطلق وقدرت مطلق را عمدا از خودش جدا نمودوخودش را محروم از آنها کرد که مثل یک انسان عادی درابعاد زمان ومکان زندگی بکند و درانسانیت خود بر دشمن یعنی گناه غلبه کند وپیروز شود نه در الوهیتش چون خدا نیازی ندارد که ثابت بکند که میتواند برشیطان وگناه پیروز گردد.اوهمیشه پیروز بوده از ازل تا ابدالآباد اما در انسانیتی که در مسیح دیده میشد لازم بود که این انسان که از جنس جدید میباشد یا آدم ثانی که ذات گناه در اونبود بلکه روح القدس در تمام بافت وسلولهای او کار میکرد و عاری از ذات گناه بودلازم بود که به ما نشان دهد که چنین انسانی قادر است به پیروزی بر گناه وشیطان وتمامی عوامل شرارت وتاریکی .ودراین تجسم ،خداوند در مسیح عمدا محدودیتهای زمان ومکان قرار داد واو بعنوان پسر کاملا در اطاعت پدر بود وتمامی این علم وقدرت واختیارات را در دستهای پدر گذاشته بود تا زمانیکه برصلیب رفت.بعداز صلیب وقیام ودر زمان صعود به شاگردانش گفت تمامی قدرت واختیارات در آسمان و زمین به من داده شده.یعنی مجددا تمامی قدرتها واختیارات او به او بازگردانیده شددر هنگام قیام .اما اینبار همراه با یک انسانیت جدید در آسمان. وزمانیکه میگوید من خبرندارم از آن روز وساعت، نه اینکه نمیتواند خبر داشته باشد بلکه نمیخواست در آن بعد انسانی ودرآن لحظه بخصوص خودش را درجایی قرار بدهد که انسان عادی نیست بلکه میخواست دقیقا مثل ما انسانها توکل واعتماد وایمانش به اراده پدر باشد.ودر این مطیع بودن در واقع با اراده خود دسترسی به یک سری فایلها ویا اطالاعات را عمدا از خود سلب نمود تا در انسانیت کامل خود مطیع بودن کامل از پدر رانیز انجام دهد.واما از یک بعد دیگر بخواهیم به این موضوع نگاه کنیم این که انسان سقوط کرده و مایل به تاریکی اگر از ساعت و وقت آخر مطلع باشد مسلما بخاطر ذات خراب و درگیر گناهی که در خود دارد این آگاهی از ساعت وزمان آخر باعث میگردید که چندین برابر امروز شرارت وتباهی وپیروی واز تاریکی را پیشه کند .چرا که با علم به اینکه میداند زمان آخر چه وقت خواهد بود شروع به پیروی از نفس سقوط کرده خود خواهد نمود بسیار بیشتر از آنچه که اکنون است با این انگیزه که مثلا هر کاری دلم بخواهد و هوس آنرا دارم انجام خواهم داد اما سه سال آخر که زمان برای دنیا به پایان میرسد توبه خواهم کرد تا گناهانم بخشیده شود واینگونه هم لذت نفس را چشیده ام وهم حیات جاودان را بدست خواهم آورد که مسلما این نوع افکار از بشر درگیر سقوط وگناه دور وبعید نمیباشد. آرام عزیز دوست گرامی وفهیم بسیار لذت بردم از مباحثت با شما بزرگوار اما خدمتتان عارضم که بدلایلی بیشتر ازاین نمیتوانم در یوتوب و نوشتار اینگونه وسیع وطولانی در خدمتتان باشم بنابراین شما را به دستان خداوندم پدر آسمانی و محبت عیسی مسیح میسپارم ودعای من اینست که مکاشفات روح القدس بر قلب وجان و فکر شما دوست بسیار عزیزم قرار گیردآمین.
@@2dar2 درود.شما سخنان عارفان را بادقت گوش کنی خیلی چیزا برات باز میشه. وحدت وجود عارفان. که ذات خداحد ندارد ولی من وتو وکل زمین ویا یه ستاره حد داره وازطرفی خداوند نباید حد داشته باشد چرا که هرچیزی که حدداشته باشد باید شکل داشته باشد وهرچیزیکه شکل دارد.حتما مخلوقه نه خالق. حالا با یه مشکل بزرگ روبرو میشیم. از طرفی خداوند نباید حد داشته باشد ازنظرفلسفی وعرفانی وازطرفی دیگه من حد دارم شما حددارین. حدندارد یعنی همه جا. یابایدبگیم که بمن که میرسه حداون تمام میشه حد من شروع میشه که در اینصورت بازم به خداحد دادی واونو یه چیز دیگه درنظرگرفتی خودتو یه چیز دیگه یابایدبگیم که من وجود ندارم که بازم نمیشه چراکه وجود دارم ووجودم حد دارد.پس چاره چیه. ابن عرب بزرگترین دانشمندو عارف تونست جواب بده ووحدت وجود را بنیانگذاری کرد. یعنی دروجود همه یکی هست.وجود فقط اوست. مثل جوهرو عریضه یا تیزی چاقو. تیزی بدون چاقو معنی نداره. دقت کنید وحدت در وجود را میگه نه وحدت درصفات. بااین حساب کسانیکه میگن خدا یکی هست اگر منظورشان یک ریاضی هست کافرند. همانطورکه خیلی از موحدین فک میکنن موحدن ولی در واقع کافرند. چون اگه یک ریاضی درنظر میگیری بهش حد دادی و اونو یه طرف خودتو یه طرف درنظر گرفتی. یک چیز درنظر گرفتی که قابل لمسه وتو میگی یکی هست یعنی یه چیز یا نیرو و.. هست .تو بهش حد دادی و تونستی یک ریاضی درنظر بگیری. همه اوست. دقت کنید که خیلی خیلی مهمه. علمای دین اسلام بعضیاشون که قائل به وحدت وجود نیستن مجبورن که چون حد دادن بهش بهش شکل بدن ومیگن خیلی زیباست وچون شکل دادن مجبورن جا دهند ومیگن در آسمان هفتم قرارداره. امیدوارم که تونسته باشم کمی از دانش عرفانی را منتقل کرده باشم
آمین شکر برای وجودت برادرم 🙏 بسیار مبارک و عالی ، خداوند خدمتتون رو وسیع گرداند و هر روزه به مکاشفات و عمق های شناخت خودش شما را برکت دهد و امین نبی ها را خداوند به کلیساها برکت دهد آمین 💖✝️
برادرعزیزم واقعا روشن شذم چقدر کلامت بدل میشینه کمتر واعظی دیدم باین زیبائی بیان معرفت کند فیض خداوندگار باشما❤❤❤❤❤
خدا برکت.فوق العاده بود❤🙏🌹
خداوند بهتون بركت بده عالي بود اين كلام خدا
امین شکر برای این مکاشفه عالی،✝️🌈🌹
Amen ❤🙏
عالی 👏👏🙏🏻
بسیار عالی و کامل بود .برکت خداوند با شما
🙏🏻🙏🏻🙏🏻
بسیار پربرکت
قوت و آرامی خداوند با شما عزیزان و شبان
سلام و برکت خداوند بر برادر شبان پیمان عزیز، موعضه شما واقعا پر برکت بود،شما فرمودید که خداوند زمانی که انسان را آفرید روح حیات در بینی او دمید و او جان گرفت،حال سوال من این است که زمانی که انسانی که نجات را دریافت نکرده است تکلیف روح او که از خدا است چه میشود
برای دسترسی به مطالب بیشتر به وبسایت کلیسای نوید رهایی مراجعه کنید.
www.naviderahaie.com
🤝🌺❤️
دوست عزیزم همانطوریکه خودتان هم فرمودید خداوند روح حیات به انسان داد نه روح خود خدا راپس در هنگام مرگ روح حیات یا همان روح زنده بودن ازاوگرفته میشود.
بسیار عالی و روشن پدر و پسر و روح القدس رو بیان کردند..سپاس فراوان🌹
چه تعلیم عالی ای مرسی بسیار واضح بود
خداراشکر برای این حقیقت شکر مرسی پیمان جان خیلی بامحبتی برادرجان
آمین و شکر برای این مکاشفه عالی 🙏🙏💐💐
خداوندم راز تثلیث رو بر ما مکاشفه کن🙏🙏
چقدر پر برکت بود . خدا رو شکر 🌷✝️
برای دسترسی به مطالب بیشتر به وبسایت کلیسای نوید رهایی مراجعه کنید.
www.naviderahaie.com
🤝🌺❤️
توضیحی دقیق👌🌻
شکر برای این مکاشفه عالی
دستت درد نکنه که اصل مطلب رو توضیح دادین بعضیها هرچیزی رو توضیح میدن ولا چیزی که تایتل کردن
🌺🌺
خدا برکتتان دهد
✝️🌷
ممنون شبان
مسیح خدا در جسم و روح اقدس خدا درعمل درک من از تثلیث.من فقط درک نمیکنم چرا بعضی ها به جسم پوشیدن خدا در جسم گیر میدند ولی وقتی خدا درابر و اتش و باد ....با انسان صحبت میکنه مشکلی ندارند.
@@2dar2 آرام عزیز جسم پوشیدن خدا ویا تثلیث ثابت کردنی نیست بلکه یک فهم روحانیست که بر ایماندار مکشوف میگردد واین مکشوف شدن هم فقط از طریق اراده خداوند انجام میشود ودر پروسه ایمان ونجات شخص ایماندار با تجربه شخصی وفهم روحانی خودش به این باور میرسد بنابراین حتی بزرگترین الهیدانان هم نمیتوانند ادعا کنند که قادر به اثبات ذات وجود خداوند ویا تثلیث میباشند ودر مقابل میشود از شما پرسید لطفا شما ثابت کنید که خداوند یگانه میباشد.امروز دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که جهان نه فقط سه بعد دارد بلکه از ۱۲ بعد تشکیل شده اما قادر به تعریف و توضیح ابعاد بیشتر از سه بعد نمیباشند.
@@2dar2 درود بر شما دوست عزیز .بله کاملا حق باشماست جسم پوشیدن با جسم شدن ویا تجسم خداوند بسیار متفاوت میباشد که البته همانطوزیکه خودتان آگاه هستید جسم شدن درست میباشدنه جسم پوشیدن.واما در مورد اینکه فرمودید روح انسانی یا روح خداوندی باید بگویم که عیسی مسیح هم انسان کامل وهم خدای کامل میباشد یعنی عیسی بعنوان پسر خدا دارای دوطبیعت بود طبیعت الهی وطبیعت انسانی واین دوطبیعت همزمان وباهم در کار بودند یعنی اینطور نبود که گاهی طبیعت یا روح خداوند براو بود وگاهی نیز روح انسانی ویا به عبارتی اوخدایی نبود که روح انسانی براو ارض شود یعنی قرار گیرد ویا اضافه شود بلکه در شخصیت عیسی هردو طبیعت باهم وبطور همزمان وجود داشتند واما اینکه چگونه این دوطبیعت الهی وانسانی باهم در کار بودند ووجود داشتند را ما نمیدانیم چون بعنوان انسان تجربه آنرا نداریم و عقل ومنطق محدود ما انسانها نمیتواند خدای نامحدود را کامل وجامع بشناسد وتعریف کند که البته تمامی دریافتها وادراک مانیز تنها از منبعی میباشد که خود خداوند برای شناختنش دراختیار ماقرار داده است.وامادر مورد اعتبار کتابمقدس وشوراهای مختلف که فرمودید مسلما در اینجا پاسخگویی قدری مشکل میباشد بدلیل طولانی شدن بعضی از پاسخها اما من به شما دوست خوب وهموطن فهیمم منابع خوبی را معرفی میکنم که با مطالعه وتحقیق درآنها نتایج خوبی بدست میاورید درمورد دلایل اعتبار کتابمقدس پیشنهاد من به شما مطالعه کتاب شواد مسیحیت ورای دادگاه نوشته جاش مک داول میباشد که دارای دوجلد میباشد ودر مورد شوراها کتاب کم حجمی است بنام اعتراف نامه ها وبدعتها که بصورت اجمالی بررسی میکند وهمچنین کتاب جامعتری باعنوان الهیات سیستماتیک نوشته هنری تیسن نیز کتاب خوبی است .واما در مورد پری روح القدس وهدایت مومن توسط روح خدا دوست عزیزم درست است که در هنگام توبه وایمان ودریافت نجات این روح القدس است که مومن را هدایت میکند واین نجات نیز بوسیله روح القدس در توبه وایمان به انجام میرسد اما پری روح القدس وماندن دراین پری بعداز ایمان بستگی به خود ایماندار دارد که آیا بعداز تولد تازه در پیوند واتحاد با روح القدس قرار میگیرد یانه .!یا اینکه فقط به توبه وایمان لحظه نجات بسنده میکند که در اینصورت روح القدس مانند چشمه ای میباشد که اگر دوباره باروشهای قبل از ایمان ادامه دهیم ویا در مسیر سفر روحانی سعی نکنیم که بیشترو بیشتر به شباهت عیسی نزدیک شویم بلکه برعکس در طفولیت روحانیمان بمانیم این درواقع مانند درپوشی است که برروی چشمه آب قرار داده باشیم و این درپوش جلوی سرریزشدن وفوران آب چشمه را میگیرد وشاید فقط گاهی قطراتی ازاین چشمه به بیرون بیاید وروح القدس نیز در ما بدلیل دور شدن خود ما از او شاید بصورت قطره ای عمل کند نه بصورت چشمه ای جوشان.امیدوارم توانسته باشم با اندک اطلاعاتی که داشتم قدری پاسخگو بوده باشم .
@@2dar2 سلام آرام عزیز .در مورد طبیعت وروح انسانی مسیح من هم دقیقا همین حرف رو زدم که شما فرمودید اما نمیدونم چرا برداشتتون اشتباه بوده من عرض کردم که روح انسانی وطبیعت انسانی او بر او عرض یا عارض نشد بلکه در او وبا او بود از ازل .اما در مورد عقل ومنطق انسانی که فرمودید دقیقا حق باشماست ومثال درست وبجایی هم زدید واتفاقا ایمان مسیحی هم ایمان مبتنی برعقل ومنطق میباشد وبر طبق حکم اعظم خداوند خدای خودرا به تمامی فکر خود محبت کن پس ایمان مسیحی ایمانیست که با فکرو عقل همخوانی دارد ومنظور من هم این بود که ما برای شناخت ذاتدحقیقی وکامل خداوند با عقل ومنطق محدود مان نمیتوانیم تماما و کاملا به شناخت خدای نامحدود دست یابیم و مغز یک کیلو ونیمی انسان قادر به شناخت خدا تا حدی میباشد که خود خداوند آنرا مکشوف کرده باشد چون ما خالق نیستیم بلکه ذهن و عقل ما مخلوق این خالق میباشد ودر مورد تثلیث یا تجسم خداوند نیز حتی بزرگترین الهیدانان هم نمیتوانند ادعا کنند که کامل و تمام به شناخت وتعریف خداوند وتثلیث دست یافته اند انسان محدود در مادیات ومحصور در زمان ومکان قادر نیست خدای فراتراز زمان ومکان را کامل بشناسد ودرک کند که البته در مسیحیت همین شناخت هم منحصر بفرد میباشد چرا که دربسیاری از ادیان بخصوص اسلام شخص بهیچ عنوان نمیتواند بگوید که خدا را حتی تاحدودی هم میشناسد ودر واقع ادعای شناختن خدا توسط اشخاص در اسلام بنوعی کفر گویی محسوب میشود واصلا در دین اسلام شناخت خدایی در کار نمیباشد بلکه فقط اطاعت ومطیع بودن و فرمانبرداری مطرح است .واما در مورد اینکه برای روح انسانی مسیح چه اتفاقی افتاد باید بگویم که این یک مبحث الهیاتی بسیار شیرین اما طولانی میباشد که من بصورت اجمالی و کوتاه به آن میپردازم.در مورد روح ما باید بدانیم که درهنگام مرگ این جسم است که میمیرد نه روح یعنی مرگ جسمانی باعث مرگ روحانی نمیگردد وبرطبق کلام این خداوند است که قادر است حتی روح را نیز نابود ونیست بسازد که در روز داوری برای کسانیکه خداوند وکار اورا نپذیرفتند این اتفاق خواهد افتاد وروح آنها نابود ویا دچار مرگ خواهد شد اما برروی صلیب مسلما این جسم خداوند عیسی مسیح بود که مرگ راتجربه نمود و خداوند که دارای دو طبیعت الهی وانسانی بود در واقع خداوند در جسم انسان خودرا محدود کرده و طعم مرگ را هم چشید اما این فقط مرگ جسمانی بود وبرطبق کلام او به روح به دنیای مردگان رفته وبشارت انجیل و خبر خوش را به مقدسینی که خوابیده بودند رسانید وبعداز سه روز رسته خیز نموده و با جسم جلال یافته یعنی جسمی که فراتر از جسم زمینی یعنی بدن آسمانی خود ظاهر گردید بدنی که قادر بود نامرئی ویاغیب شود واز دیوار عبور نماید ویا به آسمان صعود نمایدکه در این جسم جلال بافته عیسی هم اتحاد طبایع وجود داشت ودر واقع خداوند عیسی با روح الهی وروح انسانی خود به دست راست قدرت بالا برده شد که دست راست البته زبان استعاره میباشد .یعنی خداوند انسانیت را نیز باخود به الوهیت برد.
اما در مورد مرقس باب ۱۳ آیه ۳۱ که فرمودید ما میدانیم که عیسی مسیح برطبق رساله فیلیپیان باب ۲ آیات ۵ به بعد اوکه با خدا برایر بود این برابری را این یکی بودن را غنیمت نشمرد وبلکه خودرا خالی کرده وبصورت خدمتگذار خداوند در جسم انسانی ظاهر شد واین به این معنی میباشد که عیسی مسیح خود عمدا از جلال و شکوه وعظمت خود در ملکوت دست کشیده وخودرا درزمان ومکان محدود نموده ودسترسی به قدرتهای مطلق خودرا از قبیل علم مطلق حضور مطلق وقدرت مطلق را عمدا از خودش جدا نمودوخودش را محروم از آنها کرد که مثل یک انسان عادی درابعاد زمان ومکان زندگی بکند و درانسانیت خود بر دشمن یعنی گناه غلبه کند وپیروز شود نه در الوهیتش چون خدا نیازی ندارد که ثابت بکند که میتواند برشیطان وگناه پیروز گردد.اوهمیشه پیروز بوده از ازل تا ابدالآباد اما در انسانیتی که در مسیح دیده میشد لازم بود که این انسان که از جنس جدید میباشد یا آدم ثانی که ذات گناه در اونبود بلکه روح القدس در تمام بافت وسلولهای او کار میکرد و عاری از ذات گناه بودلازم بود که به ما نشان دهد که چنین انسانی قادر است به پیروزی بر گناه وشیطان وتمامی عوامل شرارت وتاریکی .ودراین تجسم ،خداوند در مسیح عمدا محدودیتهای زمان ومکان قرار داد واو بعنوان پسر کاملا در اطاعت پدر بود وتمامی این علم وقدرت واختیارات را در دستهای پدر گذاشته بود تا زمانیکه برصلیب رفت.بعداز صلیب وقیام ودر زمان صعود به شاگردانش گفت تمامی قدرت واختیارات در آسمان و زمین به من داده شده.یعنی مجددا تمامی قدرتها واختیارات او به او بازگردانیده شددر هنگام قیام .اما اینبار همراه با یک انسانیت جدید در آسمان. وزمانیکه میگوید من خبرندارم از آن روز وساعت، نه اینکه نمیتواند خبر داشته باشد بلکه نمیخواست در آن بعد انسانی ودرآن لحظه بخصوص خودش را درجایی قرار بدهد که انسان عادی نیست بلکه میخواست دقیقا مثل ما انسانها توکل واعتماد وایمانش به اراده پدر باشد.ودر این مطیع بودن در واقع با اراده خود دسترسی به یک سری فایلها ویا اطالاعات را عمدا از خود سلب نمود تا در انسانیت کامل خود مطیع بودن کامل از پدر رانیز انجام دهد.واما از یک بعد دیگر بخواهیم به این موضوع نگاه کنیم این که انسان سقوط کرده و مایل به تاریکی اگر از ساعت و وقت آخر مطلع باشد مسلما بخاطر ذات خراب و درگیر گناهی که در خود دارد این آگاهی از ساعت وزمان آخر باعث میگردید که چندین برابر امروز شرارت وتباهی وپیروی واز تاریکی را پیشه کند .چرا که با علم به اینکه میداند زمان آخر چه وقت خواهد بود شروع به پیروی از نفس سقوط کرده خود خواهد نمود بسیار بیشتر از آنچه که اکنون است با این انگیزه که مثلا هر کاری دلم بخواهد و هوس آنرا دارم انجام خواهم داد اما سه سال آخر که زمان برای دنیا به پایان میرسد توبه خواهم کرد تا گناهانم بخشیده شود واینگونه هم لذت نفس را چشیده ام وهم حیات جاودان را بدست خواهم آورد که مسلما این نوع افکار از بشر درگیر سقوط وگناه دور وبعید نمیباشد.
آرام عزیز دوست گرامی وفهیم بسیار لذت بردم از مباحثت با شما بزرگوار اما خدمتتان عارضم که بدلایلی بیشتر ازاین نمیتوانم در یوتوب و نوشتار اینگونه وسیع وطولانی در خدمتتان باشم بنابراین شما را به دستان خداوندم پدر آسمانی و محبت عیسی مسیح میسپارم ودعای من اینست که مکاشفات روح القدس بر قلب وجان و فکر شما دوست بسیار عزیزم قرار گیردآمین.
@@2dar2 درود.شما سخنان عارفان را بادقت گوش کنی خیلی چیزا برات باز میشه. وحدت وجود عارفان. که ذات خداحد ندارد ولی من وتو وکل زمین ویا یه ستاره حد داره وازطرفی خداوند نباید حد داشته باشد چرا که هرچیزی که حدداشته باشد باید شکل داشته باشد وهرچیزیکه شکل دارد.حتما مخلوقه نه خالق. حالا با یه مشکل بزرگ روبرو میشیم. از طرفی خداوند نباید حد داشته باشد ازنظرفلسفی وعرفانی وازطرفی دیگه من حد دارم شما حددارین. حدندارد یعنی همه جا. یابایدبگیم که بمن که میرسه حداون تمام میشه حد من شروع میشه که در اینصورت بازم به خداحد دادی واونو یه چیز دیگه درنظرگرفتی خودتو یه چیز دیگه یابایدبگیم که من وجود ندارم که بازم نمیشه چراکه وجود دارم ووجودم حد دارد.پس چاره چیه. ابن عرب بزرگترین دانشمندو عارف تونست جواب بده ووحدت وجود را بنیانگذاری کرد. یعنی دروجود همه یکی هست.وجود فقط اوست. مثل جوهرو عریضه یا تیزی چاقو. تیزی بدون چاقو معنی نداره. دقت کنید وحدت در وجود را میگه نه وحدت درصفات. بااین حساب کسانیکه میگن خدا یکی هست اگر منظورشان یک ریاضی هست کافرند. همانطورکه خیلی از موحدین فک میکنن موحدن ولی در واقع کافرند. چون اگه یک ریاضی درنظر میگیری بهش حد دادی و اونو یه طرف خودتو یه طرف درنظر گرفتی. یک چیز درنظر گرفتی که قابل لمسه وتو میگی یکی هست یعنی یه چیز یا نیرو و.. هست .تو بهش حد دادی و تونستی یک ریاضی درنظر بگیری. همه اوست. دقت کنید که خیلی خیلی مهمه. علمای دین اسلام بعضیاشون که قائل به وحدت وجود نیستن مجبورن که چون حد دادن بهش بهش شکل بدن ومیگن خیلی زیباست وچون شکل دادن مجبورن جا دهند ومیگن در آسمان هفتم قرارداره. امیدوارم که تونسته باشم کمی از دانش عرفانی را منتقل کرده باشم
مسح وقوت خداوند بر شما عزیزان باشد و بماند
❤❤❤
چنین بشود