اولتر از همه سلام رامش جان برادر مهربان و محترمم و شنونده گان عزیز ما ، واقعا که آواز شما آرامش دهنده به روح ما شنونده گان است و الهی همیش شاد و سلامت باشید و از گزند روزگاران به دور . به نظر من شاید که زینت جان از دوست داشتن خواهر خود پی برده و آگاه شده اما عشق خود را قربانی میکند و از خداوند متعال برای این دو جوان که عاشقان پاک استند به هم برسند و زنده گی خوش در کنار هم داشته باشند .
اولین پسر که داستانش را با این همه زیبایی نوشته بود و لالا رامش هم با صدای دل انگیزش خیلی زیبا بیانش کرد برادر محترم راشد جان حالی هم سر وقت است اول کوشش کو با خودش تماس بیگیر و همه گپهای را که در داستان بیان کردی را برش بگو و بعدش مادرجانت را روان کو خاستگاری انشالله به هم میرسین😊
مرد بودن د ای نیس کی یک مشکل سرت بیایه عاجل طرف مشروب و نشه برن پناه بردن به الله خیلی زیباتر از پناه بردن به مشروب اس مرد همیشه سر قولش میمانه تو اگه مرد استی دختر از خودت میسازی تمام❤
سلام به همه خب باید تلاش می کردی تا کی دل شه به دست بیاری هنوز هم دیر نه شده برو و عشقی زندگیته از دست نتی تو فقد با یک بار حرف او رفتیو آدم مگه از عشقش تیر میشه او بخاطر که تره از دست نته سه بار خودکشی کرد اگر تو اوره دوست داری برو وپیش خانه شان خیمه بزن تا توره ببخشه بسیار جگر خون شدم خدا ده سری ایتو خواهر😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢
تشکر رامش برادر واقعا داستان شنیدن از چینل شما و با صدای شما بینهایت لذت بخش است🙏🙏. بهتر اس بچه بره پیش روانشناس کمی اعتماد به نفس خود را زیاد بسازد و کوشش کنه خود را مصروف بسازه وگرنه عشق عشق گفته دیوانه میشه به وقتش که دختر به هر در و دیوار خود را میزند باور نمیکنین باز حالی دیگه فایده نداره و یا اگر میتوانی کوشش کو دوباره آشتی کنین و به اندازه خوشبختش کنی که در زندگی ای درد ها یادش نیاییه اگر چه امکانش کم است
واقعا رامش جان نازنین هر سخن و هر نصیحت اش در است . و گنج است . به دقت بشنو برادرکم ، کوشش بکن و دوباره همرای فامیل زینت جان و یا خودی زینت جان صحبت بکن تا دوباره به هم برسیند . خوشبختی هردوی تانرا تمنا میکنم .🤲😘🙏💗
سلام برشما برادر گرامی و شنونده های محترم ان شاءالله خوب و خوش باشید داستان بسیار زیبا هما غمگین از خیانت خواهر 😭😢😕😑برادر گرامی هرچی توان دارین کوشش کنید برسین چون از این عشق های پاک کم است خواهش😕 مثل ای خواهر پاک مان😍😇 بخیر ان شاءالله به هم برسید و خوشبخت باشید و ما هم شنونده داستان سوم تان باشیم ان شاءالله😍 دعا میکنم بخیر زودتر به هم برسین و خوشبخت باشد
واقعا داستان تان غم انگیز و درد اور بود . حسودان درین دنیا در دور و پیش ما زیاد است . اما گله و دردناک درینجا اینست . این حسود خواهریت . او زندگیت را خراب و برباد کرد . کاش بیگانه میبود درد اش کمتر میبود .🥲🥲🥲🥲🥲🥲😭😭😭😭😭😭💔💔💔💔💔💔 واقعا شوکه شدم .
داستان عالی و یک تشکری از لالا رامش که بر ما داستان زود زود نشر میکنه داستان برادر ما راشد جان شنیدم به نظر من در اینجه خودی راشد مقصر است وقت که یک دختره یک پسر دوست میداشته باش
سلام به لالا رامش که چنین داستان های واقعی را به نشر میرساند. و سلام به شما راشد برادر! به نظر مه نیاید به نی گفتنش ترکش کنید باید بار بار برایش سر بزنید تا شما را ببخشد چون دختران دل نازک و رحم دارند .نباید از هم جدا شوین و بهترین گزینه این است که برای زینت یک نامه بنویسین و تمام درد هایکه میکشین برایش بگوین تا بداند و دوباره یکجا شده به هم برسین و مه هم منتظر شنیدن قسمت سوم یکجا شدن میباشم. از خداوند میخواهم بخیر به هم برسین و لطفا راشد برادر به ایقدر آسانی ترک و فراموشش نکنید و او هنوز عاشق تان است اگر نبود وقت ازدواج میکرد برگردین پیشش .....
بلی واقعا به گفته رامش جان چقدر داستان را عالی نوشته اید . بسیار دلنشین با الفاظ زیبا و دل انگیز که از شنیدن اش بسیار لذت بردم و هم بسیار غمگین شدم .💔💔💔
گناه بچه نبوده گناه خواهرش بوده اگر یکی عکسش و چتش را با یک بچه دیگه میبینه و میره اون بچه ره هم همه چی را سرش پاک میکنه،،،کدام انسان میتانه دوباره اعتماد کنه ک نه ای کار تو نیست دسیسه بوده،،،،،،کی خبر ک خواهرش چنین میکنه
تشکر بسیاررر زیاد لالا رامش جان عزیزم که زود نشکر کردین لالا رامش گلم فکر میکنم برادرم یا نزدیک ترین کسم هستی همیشه حس نزدیک بود را باهات میکنم ای کاش ای کاش برادرم یا یک فامیل نزدیکم میبودی که میدیدمت ولی حالی هم هستی شکر در قلبم نزدیک هستی ❤️🥰🤲🏻
واقعًا عشق اصلي بسيار درد آور و شيرين است حسرت نرسيدن از همه درد ها خطرناك تر أست راشد جان كوشش كرده برو انشاء الله از خشم خود ميشنه اگر زينت جان داستان را ميشنوي لطفًا از اي بيشتر خود را رنج نتين
بلی نظر رامش جان گفتن شراب را کنار بگذار راه حل نیست . تپ و تلاش بکن ، راه درست را پیش بگیر و از طریق های سالم دوباره عشق ات را بدست بیاوریند . لطفا 🙏🙏🙏🙏🙏💔💔💔💔
بنای یک پیوند مستحکم در قدماول اعتماد به فرد مقابل است. بعضی ها در این قسمت مشکل دارند و نمیتوانند به دیگری اعتماد کنند. اعتماد مثل سرش یک پیوند را در مقابل نا ملایمات نگه میدارد. چه بسا پیوند ها که بخاطر نبود این یک عنصر از بین رفتند.
قربانت رامش جان صدایت خیلی دلنشین و زیبا اس . خیلی زیاد جزییات ره در نظر نگرفتم انشاللله سر فرصت داستان ره بروز میکنم . شعر و داستان گفتی رامش جان شعر هم نوشته میکنم البته ابتدایی اس تقریباا داستان مینویسم کتاب ورزش همه شانه میکنم ولی بیخیال شده نمیتانم. فکر کنم طول میکشه تا فراموشش کنم . بازم ممنن از زود نشر کردن داستان 🥰🙏
درد کشیدن حقت است اول باید درست جستجو میکدی که اصل قضیه چیست زود تسلیم نمیشدی و باور نمیکدی یک دختر چرا عذر و زاری دروغی بکنه که چراااا قلب دخترا مانند کعبه است وقتی که ویرانش کدی باز چی توقع بیجای داشتی که خواستگار روان کدی نوش جان او دختر که قبولت نکده تو هم برو پشت دیگه دختر و تا زنده هستی بسوز ... تمام بچه ها نمیفامم چی خوده فکر میکنن و اعتماد ندارن سر دختر ! هم یک چیز عادی میبینن یا گپ میشنون زودی کرده بی اعتماد میشن و راه جدایی ره پیشه میکنن ... هر چی سر شما بچه ها بیایع کم است تا بفامین کار کدن خوده و راست شنیدن از زبان دخترا و اعتماد کردن سر شان . زنده باد تمام شیربانوان وطنم!!!♥️👉💫💪💪
سلام رامش جان بسیار صدایت تان زیبا و ارام بخش است ❤ نمیفهمم چی شد بعد از ده ماه بعد امروز دوباره این داستان را شنیدم اگر امکانش باشد قسمت سیوم این داستان را نشکر کنین لالا رامش که بفهمم چی شد . در این ده ماه دختر را که دوست داشتم برش گفتم بسیار خوب کار کردم چون دختر هم من را دوست داشته ❤
زینت دیوانه است با وجودیکه میداند خواهرش گناهکار بوده ولی باز هم انتقامش را از پسر میگیرد. همان بهتر که این وصلت صورت نگیرد، ازدواج فامیلی خیر و برکت ندارد و فرزندانتان معیوب میشود.
دختر اگر فراموشت میکد تا هنوز وقت نامزاد میشد یعنی تا هنوز دوستت داره و منتظرت است و تو هم با یک نه گفتنش قبول کردی و رفتی باز کوشش کو همرایش گپ بزنی و داستان بریش روان کو مطمئن استم نظرش تغییر میکنه نمان که زندگیت به دست های خودت تباه شوه به امید روز که به هم برسین و قسمت سوم داستان تانرا بشنویم
سلام رامش جان تشکر از نشر این داستان خیلی جالب بود راشد جان میخواستم بگویم که از دست اش نده حالی هم وقت است دلش را بیگر اگه یالی نگرفتی از دستت رفت باز یک عمر حسرت میکشی یک عمر …تلاش کو که بدست بیاری بخیر باز داستان رای کنی که چطور باز یک جای شدی و عاشق شدی امید به او روز 🙏🙏
برادر هنوز پشت دختر کسی خواستگار نامده پس شجاعت کو و آنقدر تماس بگی تا که دختر جواب بته و دوباره عاشق هم شوین خواستن توانستن است . کمی زحمت به گردن بگی و یک عمر با خوشحالی زندگی کن مطمن هستم عشق اول و آخر دختر هستی بجای ظلم کردن به حق خود تان از عقل و دل تان کار بگیرین که به آسوده گی برسین و به عشق تان . اگر همدیگه خوده ببخشین در اصل آینده خوب و مستحکم بری خود تضمین کردن ، پس فرصت طلایی تان را از دست نتن و ازش استفاده کنین
سلام علیکم آقای ارمان من از ایران برنامه شما رو دنبال میکنم ولی نمی دونم چطور می تونم با شما تماس داشته باشم می خواستم نظر شما رو در یک موضوع بپرسم لطفا کمک کنید
واقعا پشمای آدم میریزه با این کار ها،،، آخه چطور یک خواهر میتانه با زندگی خواهرش بازی کنه،،،حتا اگر برا پسره بمیره،،، نه حث خانوادگی نه حث خواهری نه خانوداه و نه هیچ، ،،فقد عاشق و عشق،،،تا حای ک خواهرش چند بار خودکشي کرده و ناموفق بوده
اگه شما دوباره به افغانستان رفته و عذرخواهی خواهی کنین انشالله کمی دیر میگیره اما بخیر یکجای میشین میگن خداوند همه ره مثل خودش جفت میته انشالله اکه تو دیوانه عشق او شدی بدان که او هم آرام نیست خداوند در دعایت نام کسی ره میاره که ده قسمتت نوشته کده باشه و آیه ره بدان سخت است ولی میارزه که مبارزه کنی ، و یکی از گپای مهم که تو پسر استی تو یکبار ده پیشت او استاد شو مه متمین استم که تا آخرین دم همرایت میباشه
فعلا هم دیرنشده برادر تو باید از نزدیک با خود زینت فامیلش و فامیلت حرف بزنی و ای قصه خوارشه بکنی چون د ای بین گناه ازتو نبوده هرکس میبود با اومسجا و عکسا باورمیکد خداوند بر دل زینت جان هم رحم بندازه ک بهم برسین چون نرسین نه توبادگه کس خوشبخت میشی نه او
حقت اس لالا که چنین درد بکشی میدانی چرا چون هرگز عشق پاک دختر را درک نکردی از خودکشی و ای که همیشه پریشان میبود و مریض مگذریم ای مهم اس که چقدر درد کشید حرف از خود و بیگانه را شنید پشت سرش حرف زده شد بین فامیل بدنام بین بیگانه از خود بدنام خودت هم میفامیدی و بازم تا تو پشت سرش کوه واری میبودی و باید صبر میکردی که حقیقت اس یانه ولی تو همیشه راه او راه نشان دادی که باید از این راه بری از پیشم همیشه تو به او بیچاره جدایی را توصیعه کردی او زیاد قوی بود و خواست رابطه تان خراب نشوه چون وفا دار و صادق بود ولی بازم دید چیزی ساخته نیس و هر چه بکنه برایش ماندنی نیس مجبور شد دیگه تحمل کنه و راه ترا هم جدا کنه و از خود را هم حیف اس بخدا که چنین دختر را از دست دادی میفامم تو روزی اورا فراموش میکنی ولی دلم به دختر میسوزه تا ابد یک داغ ناسور در گوشه قلبش میمانی چون عشق او پاک بود بازم میگم لیاقت چنین درد ها را داری چون نباید حقدر زود تصمیم میگرفتی زن ها دختر ها زیاد میجنگن ولی اگر یک بار تصمیم گرفتن دیگه پشت سر خوده هم نمیبینن او هم همین قسم کرد ولی بازم میگم هنوز هم دیر نشده برگرد افغانستان هر قسم میشه راضی اش بکن اگر خودش راضی نشد از طریق فامیل راضی اش بکن تا مجبور شوه دوباره اغاز بکنه اگر بازم نشد شب و روز پشت دروازه خانه شان باش تا دلش رحم کنه در عشق نباشید غرور کرد غرور چند روزه باعث یک عمر پشیمانی و سوختن میشه روزی نشه افسوس بخوری ایره بفام اگر افغانستان خروی دختر واقعیا از دیتت میره چون حقدر دوری باعث شده که قلبش بشکنه و کم کم در برابرت بی احساس شوه و حتا شاید ازت تنفر کرده باشه یگانه راه ای اس که برگردی و قناعت بتیش بازم به امید روزی که داستان رسیدن تان را بنوسی انشاءالله به هم برسین الهی امین
سلام رامش برادر جان وقتی که گفتی که یگان کس ها داستان های خود را درست نوشته کرده نمیتواند مه نشر نمیکنم مه تصمیمم داشتم که داستان زنده گی خود را نوشته کینم مگر بعد از شنیدین همی گپ هایت تصمیمم خود را تعغیر داده ام بخاطری که مه درست نوشته کرده نمیتوانم 😏
از شنيدن اين داستان بسيار غمگين شدم يعنى خواهر خوشى خواهر خوده ديده نميتانه واقعأ دنيا به كجا رسيده دوم رامش جان نميفامم به گپ هايتان موافق استم يا مخالف اما از تجربه خود ميگم يكبار دل دختريكه سنگ شد ديگر محال است كه به گذشته بگرده هر چقدر هم دوستش داشته باشه مه هم اگر بجاى زينت ميبودم هرگز ديگر به اين رابطه ادامه نميدادم و زينت جان بهترين تصميم را گرفته ببين حتا از جان خود تير شد اما بچه بازم باور نكرد ديگر معذرت خواهى و پيشمانى سود ندارد اين بيايد برايت درس بزرگى باشد بچه جان
اگر خواهر راست گفته باشه ک منم ترو دوست دارم،،،،به ای خاطر با خواهر هود چنين کردم، ولی ای گب خواهرش ۸۰ درصد دروغ است چون هیچ کس نمیخاد خواهرش چنین شوه و آبروش بره و حتا اگر دوست داشته باشه نمیایه چنین کار را کنه و حتما به دلش نگاه میکنه،،،،،،،و هيچ وقت نمخایه با زندگی خواهرش بازی کنه آخه کدام منطق ای حرف رو باور میکنه ک خواهرش با هاش چنين کرده باشه،،،،هالا یک بیگانه میبود دروست بود ولی خواهرش باور کسی نمیشه،،،، شلیدم پلان خواهرش بوده تا اینکه با ای گب آبروی خواهرش بجا شه و اونا ازدواج کنند باهم،،،،،،از طرف دیگه احتمال ۸۰ درصد هم شاید راست باشد چون اگر ای گب خواهر زنت دسیسه سازی میبود تا اونا باهم ازدواج کنند،،،بازم ازدواج میکردن،،ولی وقتی با وجود گب خواهرش باز ازدواج صورت نگرفته معلوم میشه ک واقعا خواهرش هم اون رو دوست داشته
واقعا مثل همین داستان دختر خاله بهترین دوستم ای کار را با من کرد و نامزدی ما را برهم زد وقت او فهمید پشیمان شد اما کار از کار گذشته بود مرا فامیلم با کسی دیگری نامزد کرد منم که فکر میکردم بدنام قوم شدم به گپ شأن گوش دادم قبول کردم اما افسوس که هرچیزی که میبینیم باور میکنیم و انسان که از هیچی خبر نیست قضاوتش میکنیم خیلی درد دارد
اولتر از همه سلام رامش جان برادر مهربان و محترمم و شنونده گان عزیز ما ، واقعا که آواز شما آرامش دهنده به روح ما شنونده گان است و الهی همیش شاد و سلامت باشید و از گزند روزگاران به دور .
به نظر من شاید که زینت جان از دوست داشتن خواهر خود پی برده و آگاه شده اما عشق خود را قربانی میکند و از خداوند متعال برای این دو جوان که عاشقان پاک استند به هم برسند و زنده گی خوش در کنار هم داشته باشند .
لالا رامش بخدا شعر را بی حد خوب خواندین آنقدر حسی خوب داشتم همرای این شعر بی حد عالی خواندی
خداوند مهربان است برسیدین اما امشب بخی حالم خراب کد این داستان تان خداوند صبر بته و بههم برسیدین 😢😢😢😢😢😢😢
از این داستان ده ماه گذشته خدا میفهمه چی شده تا حالی 😌
@@Zaki-p6rرسیدن به هم،،،
و خوب اش اینجاست ک هر دو باید حتما بعد این همه زجر کشیدن به هم برسند
احساس آرامش کردم با این آوازت
اولین پسر که داستانش را با این همه زیبایی نوشته بود و لالا رامش هم با صدای دل انگیزش خیلی زیبا بیانش کرد برادر محترم راشد جان حالی هم سر وقت است اول کوشش کو با خودش تماس بیگیر و همه گپهای را که در داستان بیان کردی را برش بگو و بعدش مادرجانت را روان کو خاستگاری انشالله به هم میرسین😊
سلام رامش جان عزیز. خیلی داستان خوب وپندآموز با صدایی شیرنت نشر کردی به امید اینکه به همدیگر برسن. تشکر ❤❤
دلم برایشان بسیار سوخت خداکند باهم برسن الهی امین
از زود نشر کردن قسمت دوم یک جهان سپاس لالا رامش ❤❤❤❤
سلام لالا رامش و به تمام شنونده گان خداوند هردوى شانه با هم برسانه ده اى داستان واقيعت زخم مه تازه شده ما نرسيديم خداوند اينهاره با هم برسانه
انشاالله 🤲😍یکجای دوباره
اول سلام عليكم لالا رامش صداى شما بسيار مقبول زيبا است بهترين داستان بود خداوند كريم شما دو عاشق پاک را به هم ديگربرسانه 😢🤲🏻💯💯💯💐💐🫶🏻
با شنیدن ای داستان زیاد جیگر خون شدم ان شاءالله مه همیشه دعا میکنم که بخیر برسین به پاکدامنی
خدا جزای ایقسم خوارره بته بیگانه ای کار ره میکد یک گپی خوار وهم خونت اوتو خنجر بزرگ از پشت بزنیت😭😭😭😭😭😭😭خداوند ب زینت جان صبربته چقدر ای درد کشیده
یگانه ضربه که همیشه وارد میشه به دختر طایفه اس❤️🔥💔😭
سلام به همه بسیار درناک بود خدا جزای ایقسم خواهر بته وزینت جان صبر بته از خدا میخایم معجزه شوه باهم یکجای شوین
چقدر شیرین بود این داستان انشاالله یکجا شوند و دوباره از خوشبختی های شان بنویسند
خیلی سخت است باشنیدن این داستان دردم دوباره تازه 😢تشکر لالا رامش از شما بابت نشر داستان 😢
مرد بودن د ای نیس کی یک مشکل سرت بیایه عاجل طرف مشروب و نشه برن پناه بردن به الله خیلی زیباتر از پناه بردن به مشروب اس مرد همیشه سر قولش میمانه تو اگه مرد استی دختر از خودت میسازی تمام❤
تشکر لالاجان از نصیحت های سودمند تان موفق باشین و با صدای شما شنیدن داستان ارزش شنیدن دارد
خداوند تمام عشق های پاک را به هم برساند 🤲🤲سخنان شما هم خیلی ارزشمند لالا رامش موفق باشید ❤️🤲
Barodar Aloha wumora huwbaht gardona😢😢
برو نزدى دوختر ببخشش بخوايد صدا بار ببخشش بخوايد
تا قبول كند 😢
تشکر لالای جان
در یک رابطه عتبار مهم است وقتی که انرا نه داشته باشی ضرورت نیست که همرای او باشی وازاریش بتی.
بیسار قصه جگر خون کنده بود 😔😔😔🥺🥺
خیله ناراحت کننده بود
سلام به همه خب باید تلاش می کردی تا کی دل شه به دست بیاری هنوز هم دیر نه شده برو و عشقی زندگیته از دست نتی تو فقد با یک بار حرف او رفتیو آدم مگه از عشقش تیر میشه او بخاطر که تره از دست نته سه بار خودکشی کرد
اگر تو اوره دوست داری برو وپیش خانه شان خیمه بزن تا توره ببخشه بسیار جگر خون شدم خدا ده سری ایتو خواهر😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢
تشکر رامش برادر واقعا داستان شنیدن از چینل شما و با صدای شما بینهایت لذت بخش است🙏🙏. بهتر اس بچه بره پیش روانشناس کمی اعتماد به نفس خود را زیاد بسازد و کوشش کنه خود را مصروف بسازه وگرنه عشق عشق گفته دیوانه میشه به وقتش که دختر به هر در و دیوار خود را میزند باور نمیکنین باز حالی دیگه فایده نداره و یا اگر میتوانی کوشش کو دوباره آشتی کنین و به اندازه خوشبختش کنی که در زندگی ای درد ها یادش نیاییه اگر چه امکانش کم است
انشالله باهم دیگه تان برسیس 💔🥰
داستان عالی بود
واقعا رامش جان نازنین هر سخن و هر نصیحت اش در است . و گنج است . به دقت بشنو برادرکم ، کوشش بکن و دوباره همرای فامیل زینت جان و یا خودی زینت جان صحبت بکن تا دوباره به هم برسیند . خوشبختی هردوی تانرا تمنا میکنم .🤲😘🙏💗
سلام رامش جان قندول ، مندول و سمندول شکر که زود نشر کردیند ممنون از شما نازنین و مهربان .🙏🙏🙏😍😍😍😍😍😍♥️♥️♥️♥️♥️
به نظر من بايد زينت جان يك چانس بدهد
سلام برشما برادر گرامی و شنونده های محترم ان شاءالله خوب و خوش باشید داستان بسیار زیبا هما غمگین از خیانت خواهر 😭😢😕😑برادر گرامی هرچی توان دارین کوشش کنید برسین چون از این عشق های پاک کم است خواهش😕 مثل ای خواهر پاک مان😍😇 بخیر ان شاءالله به هم برسید و خوشبخت باشید و ما هم شنونده داستان سوم تان باشیم ان شاءالله😍 دعا میکنم بخیر زودتر به هم برسین و خوشبخت باشد
❤❤❤❤❤😢😢😢😢
واقعا داستان تان غم انگیز و درد اور بود . حسودان درین دنیا در دور و پیش ما زیاد است . اما گله و دردناک درینجا اینست . این حسود خواهریت . او زندگیت را خراب و برباد کرد . کاش بیگانه میبود درد اش کمتر میبود .🥲🥲🥲🥲🥲🥲😭😭😭😭😭😭💔💔💔💔💔💔 واقعا شوکه شدم .
ای وای وای
سلام از عشقت دست نکن باید مبارزه کنیم انشالله با هم میرسیم
داستان عالی و یک تشکری از لالا رامش که بر ما داستان زود زود نشر میکنه داستان برادر ما راشد جان شنیدم به نظر من در اینجه خودی راشد مقصر است وقت که یک دختره یک پسر دوست میداشته باش
دختره نمیره نمیره اگه رفت دیگه رفته
از تو بگزشتم و بگزاشتمت با دیگران ❤
رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران 🎉ما گذشتیم وگذشت آنچه تو ما کردی ❤تو بمان با دیکران وای به حالی دیکران ❤
راشید جان کوشش کن قبول میکنه چون دل دخترا نرم است راه های مختلف امتحان کن هنوز وقت داری اگر نامزد شود او وقت ناوقت میشود
وییی اخر انتظارم به پایان رسید ۵۰ ساله نشدم ۳۰ ساله شدم چون قسمت دوم نشر شد بخیر بیکار شدم گوش میکنم تشکر از شما رامش جان 😍
مه خو برتان گفتم 🤭
@@adajan722 حا وله
سلام به لالا رامش که چنین داستان های واقعی را به نشر میرساند.
و سلام به شما راشد برادر! به نظر مه نیاید به نی گفتنش ترکش کنید باید بار بار برایش سر بزنید تا شما را ببخشد چون دختران دل نازک و رحم دارند .نباید از هم جدا شوین و بهترین گزینه این است که برای زینت یک نامه بنویسین و تمام درد هایکه میکشین برایش بگوین تا بداند و دوباره یکجا شده به هم برسین و مه هم منتظر شنیدن قسمت سوم یکجا شدن میباشم. از خداوند میخواهم بخیر به هم برسین و لطفا راشد برادر به ایقدر آسانی ترک و فراموشش نکنید و او هنوز عاشق تان است اگر نبود وقت ازدواج میکرد برگردین پیشش .....
بلی واقعا به گفته رامش جان چقدر داستان را عالی نوشته اید . بسیار دلنشین با الفاظ زیبا و دل انگیز که از شنیدن اش بسیار لذت بردم و هم بسیار غمگین شدم .💔💔💔
قربانت لطفت 🙏
سلام برادر حالی هم زینت دوستت داره کاری بکو که دوباره دلش به دست بیاری هربار اگر رد میته دوباره راهی پیدا بکو انشاءالله که خداوند همرایت کمک می کنه
سلام
علیک
❤️🔥❤️🔥😭😭😭💔💔
سلام نفری اول شودم
تبریک
اگه عاشقش بودی بهش اعتماد میکردی بسیار لوده بودی حقت بوده
لوده خودت ده شرایط مه قرار بگیری شاید درکم کنی 🙏
گناه بچه نبوده گناه خواهرش بوده
اگر یکی عکسش و چتش را با یک بچه دیگه میبینه و میره اون بچه ره هم همه چی را سرش پاک میکنه،،،کدام انسان میتانه دوباره اعتماد کنه ک نه ای کار تو نیست دسیسه بوده،،،،،،کی خبر ک خواهرش چنین میکنه
بقول معروف ماهی را هروقت از آب بگیری تازه هست آلعان که قضیه روشن شده باهم حرف بزنین باحرف زدن همه مشکلات ها حل میشه
واقعا نرسیدن به عششق خلییی سخت و درد اور است.
تشکر بسیاررر زیاد لالا رامش جان عزیزم که زود نشکر کردین لالا رامش گلم فکر میکنم برادرم یا نزدیک ترین کسم هستی همیشه حس نزدیک بود را باهات میکنم ای کاش ای کاش برادرم یا یک فامیل نزدیکم میبودی که میدیدمت ولی حالی هم هستی شکر در قلبم نزدیک هستی ❤️🥰🤲🏻
سلام برادر جان چند بار برو پیشش حتما تورو می بخشه من مطمئنم 😍🥰
واقعًا عشق اصلي بسيار درد آور و شيرين است حسرت نرسيدن از همه درد ها خطرناك تر أست
راشد جان كوشش كرده برو انشاء الله از خشم خود ميشنه اگر زينت جان داستان را ميشنوي لطفًا از اي بيشتر خود را رنج نتين
چیمطلب زیبایی بود ❤
بلی نظر رامش جان گفتن شراب را کنار بگذار راه حل نیست . تپ و تلاش بکن ، راه درست را پیش بگیر و از طریق های سالم دوباره عشق ات را بدست بیاوریند . لطفا 🙏🙏🙏🙏🙏💔💔💔💔
❤❤❤❤
بنای یک پیوند مستحکم در قدماول اعتماد به فرد مقابل است. بعضی ها در این قسمت مشکل دارند و نمیتوانند به دیگری اعتماد کنند. اعتماد مثل سرش یک پیوند را در مقابل نا ملایمات نگه میدارد. چه بسا پیوند ها که بخاطر نبود این یک عنصر از بین رفتند.
خیلی دقیق خواهر عزیز این بی اعتمادی چقدر زنده گی ها را تباه ساخته 😢😢
لطفا جواب مه بتی
شماره واتساپ تان بفرست لالا جان
قربانت رامش جان صدایت خیلی دلنشین و زیبا اس .
خیلی زیاد جزییات ره در نظر نگرفتم انشاللله سر فرصت داستان ره بروز میکنم .
شعر و داستان گفتی رامش جان شعر هم نوشته میکنم البته ابتدایی اس تقریباا داستان مینویسم کتاب ورزش همه شانه میکنم ولی بیخیال شده نمیتانم. فکر کنم طول میکشه تا فراموشش کنم .
بازم ممنن از زود نشر کردن داستان 🥰🙏
به حرف های لالا رامش گوش بتی و صبر کن چند وقت اگر قسمت تان باشد به هم میرسید
و اگر قسمت تان نبود آینده ته جور کن و از مشروبات خوداری کن .
سلام علیکم وقتکه اين کار خواهرش بود درقسمت اول چرا همان پسر را زد و موبايلش را میده کرد او کی بود🤔🤔
درد کشیدن حقت است اول باید درست جستجو میکدی که اصل قضیه چیست زود تسلیم نمیشدی و باور نمیکدی یک دختر چرا عذر و زاری دروغی بکنه که چراااا قلب دخترا مانند کعبه است وقتی که ویرانش کدی باز چی توقع بیجای داشتی که خواستگار روان کدی نوش جان او دختر که قبولت نکده تو هم برو پشت دیگه دختر و تا زنده هستی بسوز ... تمام بچه ها نمیفامم چی خوده فکر میکنن و اعتماد ندارن سر دختر ! هم یک چیز عادی میبینن یا گپ میشنون زودی کرده بی اعتماد میشن و راه جدایی ره پیشه میکنن ... هر چی سر شما بچه ها بیایع کم است تا بفامین کار کدن خوده و راست شنیدن از زبان دخترا و اعتماد کردن سر شان . زنده باد تمام شیربانوان وطنم!!!♥️👉💫💪💪
سلام رامش جان بسیار صدایت تان زیبا و ارام بخش است ❤
نمیفهمم چی شد بعد از ده ماه بعد امروز دوباره این داستان را شنیدم اگر امکانش باشد قسمت سیوم این داستان را نشکر کنین لالا رامش که بفهمم چی شد .
در این ده ماه دختر را که دوست داشتم برش گفتم بسیار خوب کار کردم چون دختر هم من را دوست داشته ❤
چگونه داستان نشر میشود
تا نوشته را یاد نگره داستان اش نشر نمیشه 😂😂😂
❤❤❤🙏
دختر و پسرای افغانستان فیلم ترکی زیاد میبینن😂
@zohal راست گفتی
💔💔💔💔😭😭😭😭
🥰🥰🥰
😅😅😅
😭😭😭
ای دیگه چی رقم عشق است کی سر عشق خود باورنداشتی
زینت جان اګر دلستان را شنیدی دوباره یګجا شوید بیهتر است برای هردویتان چون باهم عشقی پاک دارین .
😔💔😢
پیش از اینکه قسمت دوم شه را ببینم همین فکر را میکردم که شاید خواهرش این کار را کرده باشد اما حیف که عشق پاک کمتر پیدا میشود 😢😢😢😢 واقعأ دردناک است
زینت دیوانه است با وجودیکه میداند خواهرش گناهکار بوده ولی باز هم انتقامش را از پسر میگیرد. همان بهتر که این وصلت صورت نگیرد، ازدواج فامیلی خیر و برکت ندارد و فرزندانتان معیوب میشود.
دیوانه نیست خوب کرد اعتماد بهترین چیز اس که بچه نکرد به زینت
دختر اگر فراموشت میکد تا هنوز وقت نامزاد میشد یعنی تا هنوز دوستت داره و منتظرت است و تو هم با یک نه گفتنش قبول کردی و رفتی باز کوشش کو همرایش گپ بزنی و داستان بریش روان کو مطمئن استم نظرش تغییر میکنه نمان که زندگیت به دست های خودت تباه شوه به امید روز که به هم برسین و قسمت سوم داستان تانرا بشنویم
من همرایتان هم نظر هستم😊
راشد بیدر زینت فراموشت نکرده
کوشش کو بدست بیاریش
دوباره برو افغانستان پیشش همرایش گپ بزن
You should try to call her and be after her, until she melts.
سلام رامش جان تشکر از نشر این داستان خیلی جالب بود راشد جان میخواستم بگویم که از دست اش نده حالی هم وقت است دلش را بیگر اگه یالی نگرفتی از دستت رفت باز یک عمر حسرت میکشی یک عمر …تلاش کو که بدست بیاری بخیر باز داستان رای کنی که چطور باز یک جای شدی و عاشق شدی امید به او روز 🙏🙏
💔💔😢🥹😭
خداوند لعنت کند امی قسم خواهر چی دنیای است خواهر که برات رحم نکنه از که توقوع خوبی کنی
برادر هنوز پشت دختر کسی خواستگار نامده پس شجاعت کو و آنقدر تماس بگی تا که دختر جواب بته و دوباره عاشق هم شوین خواستن توانستن است . کمی زحمت به گردن بگی و یک عمر با خوشحالی زندگی کن مطمن هستم عشق اول و آخر دختر هستی بجای ظلم کردن به حق خود تان از عقل و دل تان کار بگیرین که به آسوده گی برسین و به عشق تان . اگر همدیگه خوده ببخشین در اصل آینده خوب و مستحکم بری خود تضمین کردن ، پس فرصت طلایی تان را از دست نتن و ازش استفاده کنین
به هموخواهرش که شماره جداکدزنگ بزن بگوعذرشه کنه توهم به مادرش زنگ زده برو گپ بزن کتش بگویش اگه قبول نکدای بارمه می مورم اگه یک کاره کنی هنوزسروقت است نامزادنشدین بروپیش خانی شان گریان کوپیش پایش خوده پرتوقبول میکنه بروبرو
خدا خودش سری آزی برادر ومن رحم کونه
سلام علیکم آقای ارمان من از ایران برنامه شما رو دنبال میکنم ولی نمی دونم چطور می تونم با شما تماس داشته باشم می خواستم نظر شما رو در یک موضوع بپرسم لطفا کمک کنید
میتونید به تلگرام افغانستان مگزین پیام بدین
واقعا پشمای آدم میریزه با این کار ها،،،
آخه چطور یک خواهر میتانه با زندگی خواهرش بازی کنه،،،حتا اگر برا پسره بمیره،،،
نه حث خانوادگی نه حث خواهری نه خانوداه و نه هیچ، ،،فقد عاشق و عشق،،،تا حای ک خواهرش چند بار خودکشي کرده و ناموفق بوده
Dars bokhan k yak kare shavi
اگه شما دوباره به افغانستان رفته و عذرخواهی خواهی کنین انشالله کمی دیر میگیره اما بخیر یکجای میشین میگن خداوند همه ره مثل خودش جفت میته انشالله اکه تو دیوانه عشق او شدی بدان که او هم آرام نیست خداوند در دعایت نام کسی ره میاره که ده قسمتت نوشته کده باشه و آیه ره بدان سخت است ولی میارزه که مبارزه کنی ، و یکی از گپای مهم که تو پسر استی تو یکبار ده پیشت او استاد شو مه متمین استم که تا آخرین دم همرایت میباشه
فعلا هم دیرنشده برادر تو باید از نزدیک با خود زینت فامیلش و فامیلت حرف بزنی و ای قصه خوارشه بکنی چون د ای بین گناه ازتو نبوده هرکس میبود با اومسجا و عکسا باورمیکد خداوند بر دل زینت جان هم رحم بندازه ک بهم برسین چون نرسین نه توبادگه کس خوشبخت میشی نه او
حقت اس لالا که چنین درد بکشی میدانی چرا چون هرگز عشق پاک دختر را درک نکردی از خودکشی و ای که همیشه پریشان میبود و مریض مگذریم ای مهم اس که چقدر درد کشید حرف از خود و بیگانه را شنید پشت سرش حرف زده شد بین فامیل بدنام بین بیگانه از خود بدنام خودت هم میفامیدی و بازم تا تو پشت سرش کوه واری میبودی و باید صبر میکردی که حقیقت اس یانه ولی تو همیشه راه او راه نشان دادی که باید از این راه بری از پیشم همیشه تو به او بیچاره جدایی را توصیعه کردی او زیاد قوی بود و خواست رابطه تان خراب نشوه چون وفا دار و صادق بود ولی بازم دید چیزی ساخته نیس و هر چه بکنه برایش ماندنی نیس مجبور شد دیگه تحمل کنه و راه ترا هم جدا کنه و از خود را هم حیف اس بخدا که چنین دختر را از دست دادی میفامم تو روزی اورا فراموش میکنی ولی دلم به دختر میسوزه تا ابد یک داغ ناسور در گوشه قلبش میمانی چون عشق او پاک بود بازم میگم لیاقت چنین درد ها را داری چون نباید حقدر زود تصمیم میگرفتی زن ها دختر ها زیاد میجنگن ولی اگر یک بار تصمیم گرفتن دیگه پشت سر خوده هم نمیبینن او هم همین قسم کرد ولی بازم میگم هنوز هم دیر نشده برگرد افغانستان هر قسم میشه راضی اش بکن اگر خودش راضی نشد از طریق فامیل راضی اش بکن تا مجبور شوه دوباره اغاز بکنه اگر بازم نشد شب و روز پشت دروازه خانه شان باش تا دلش رحم کنه در عشق نباشید غرور کرد غرور چند روزه باعث یک عمر پشیمانی و سوختن میشه روزی نشه افسوس بخوری ایره بفام اگر افغانستان خروی دختر واقعیا از دیتت میره چون حقدر دوری باعث شده که قلبش بشکنه و کم کم در برابرت بی احساس شوه و حتا شاید ازت تنفر کرده باشه یگانه راه ای اس که برگردی و قناعت بتیش بازم به امید روزی که داستان رسیدن تان را بنوسی انشاءالله به هم برسین الهی امین
سلام رامش برادر جان وقتی که گفتی که یگان کس ها داستان های خود را درست نوشته کرده نمیتواند مه نشر نمیکنم مه تصمیمم داشتم که داستان زنده گی خود را نوشته کینم مگر بعد از شنیدین همی گپ هایت تصمیمم خود را تعغیر داده ام بخاطری که مه درست نوشته کرده نمیتوانم 😏
نی رولن کن همکارم ویرایش می کنه
از شنيدن اين داستان بسيار غمگين شدم يعنى خواهر خوشى خواهر خوده ديده نميتانه واقعأ دنيا به كجا رسيده دوم رامش جان نميفامم به گپ هايتان موافق استم يا مخالف اما از تجربه خود ميگم يكبار دل دختريكه سنگ شد ديگر محال است كه به گذشته بگرده هر چقدر هم دوستش داشته باشه مه هم اگر بجاى زينت ميبودم هرگز ديگر به اين رابطه ادامه نميدادم و زينت جان بهترين تصميم را گرفته ببين حتا از جان خود تير شد اما بچه بازم باور نكرد ديگر معذرت خواهى و پيشمانى سود ندارد اين بيايد برايت درس بزرگى باشد بچه جان
اگر خواهر راست گفته باشه ک منم ترو دوست دارم،،،،به ای خاطر با خواهر هود چنين کردم، ولی ای گب خواهرش ۸۰ درصد دروغ است
چون هیچ کس نمیخاد خواهرش چنین شوه و آبروش بره و حتا اگر دوست داشته باشه نمیایه چنین کار را کنه و حتما به دلش نگاه میکنه،،،،،،،و هيچ وقت نمخایه با زندگی خواهرش بازی کنه آخه کدام منطق ای حرف رو باور میکنه ک خواهرش با هاش چنين کرده باشه،،،،هالا یک بیگانه میبود دروست بود ولی خواهرش باور کسی نمیشه،،،،
شلیدم پلان خواهرش بوده تا اینکه با ای گب آبروی خواهرش بجا شه و اونا ازدواج کنند باهم،،،،،،از طرف دیگه احتمال ۸۰ درصد هم شاید راست باشد چون اگر ای گب خواهر زنت دسیسه سازی میبود تا اونا باهم ازدواج کنند،،،بازم ازدواج میکردن،،ولی وقتی با وجود گب خواهرش باز ازدواج صورت نگرفته معلوم میشه ک واقعا خواهرش هم اون رو دوست داشته
واقعا مثل همین داستان دختر خاله بهترین دوستم ای کار را با من کرد و نامزدی ما را برهم زد وقت او فهمید پشیمان شد اما کار از کار گذشته بود مرا فامیلم با کسی دیگری نامزد کرد منم که فکر میکردم بدنام قوم شدم به گپ شأن گوش دادم قبول کردم اما افسوس که هرچیزی که میبینیم باور میکنیم و انسان که از هیچی خبر نیست قضاوتش میکنیم خیلی درد دارد
سلام دوستا یکبار از پیج nabila chogan دیدن کند از محصول ما با خبر شون پشیمان نمیشود کسانی که اروپا هستن🇧🇪😍❤️🇧🇪
😭💔
😢😢😢