بسیار عالی رامش جان خیلی دلچسپ است خدا کند قسمت های بعدی را هم زودتر نشر کنید رامش جان مادرم همیشه میگفت که به من وخواهرم بخصوص به سه برادرم که شما اولاد ها روزگار بد زندگی را ندید احتیاجی نکشیدین به خاطر یک لقمه نان شب و روز کار و غریبی نکدین نان فرمایشی تیار خوردین در آینده از شما چیزی ساخته نمیشود و اولاد های درس خوان و کوشش گر به تحصیل نیستین مادرم میگفت که همان اولاد که در زندگی روز بد بیچارگی نیستی و نادرایی را ببینند همان اولاد ها درس خوان میباشند و در آینده داکتر انجینر میشوند حالا که تجربیات زندگی را دیدیم میگم مادرم حقیقت میگفت حالا شما داستان زندگی خود را گفتید به فکر گپ مادرم رفتم که شما که امروز اینقدر نام خدا فهمیده تحصیل کده لایق و حتا بگویم یک الگو هستید شما هم در زندگی طعم روزگار خراب را چشیدین فقط خواستم بگم که آیا شما هم با همین فرموده مادرم مواق هستین یا نه ؟؟؟ انشالله موفق باشید
رامش جان تشکر از داستانهای جالب و شنیدنی تان کی برای شنوینده ها مرسانید شما کی این داستانهارا قصه میکنید همگی د یادم هست و همگی قصه های سه دهه است کی بسیار دعایی دلخراش بود
افرینتان باوجود این همه سختیها درس خودراخاندین وموفقانه ازاین همه بدبختیها موفق شدین حالا بهترین هستین مه همیشه داستانهای تانراباعشق علاقه مندی میشنوم
واقعن که سخت بوده زندگی ده ان زمان عالی داداش رامش اول داستان خد تان بعد داستان که درون داستان شما اس یعنی داستان افغانستان واقعن که عالی نوشته کدین درست فهمیده میشه چی گذشته ده افغانستان بیسیار تشکر لالا رامش
چیقدر خوبش گفتی صدا کردن آب یخ را بسیار جالب بود برم و فکر می کنم ز زندگی ما در کودی سخت گذشته اما شنیدم روز های سخت را سپری کردند بسیار صدا گیرا داریند رامش جان کامیاب باشید .
خیلی زیبا خداوند همیشه موفق داشته باشی تان ولا رامش جان منم از امو نزدیکی های دهدادی یا پول بابو که به نام شیرآباد است هستم چند سال است که پشت مزار جان و منطقه ام دق شدیم
خیلی داستان زندگی شما جالبه جناب آرمان؛ ؛؛؛ در مورد بدخشان من فقط میدونم پدرم در ایران دوست صمیمی داشت فامیلیش آقای بدخشان بود که اصالتا از بدخشان بوده این آقای بدخشان آدمی بسیار باسواد و باشخصیت و باکمالات بود با شخصیت بودن از سرو رویش میبارید انسانی فرهیخته و دانا ؛؛؛که انسان خوشش میومد وقتی اون حرف میزد خدا رحمتش کنه ؛؛؛؛؛فرزندانش همه تحصیلکرده هستند یک دخترش دبیر فیزیک یک پسرش پزشک و ---- جالبه که خواهرزاده ش بنام دکتر خوارزمی از بهترین پزشک های شهر ما هست زمانی که بچه بودم نمیدونستم چرا فامیلیش بدخشانه ؛؛؛؛ بزرگتر شدم فهمیدم بدخشان منطقه ای در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستانه
متسفانه اكثراً مردم ما به چنين سرنوشتي دچار شدندخداوند خودش بالاي ما مردم رحم كند داستان خيلي زيبا اموزنده دلچسپ ومتأثر كننده بود شكر كه الان مشكلات در زندگي تان كم شده برادر موفق باشيد منتظر قسمت هاي بعدي استيم
گو خوردی بد پدرت نالت هزاره هیچ وقت خیانت به مملکت و دولت نکرده ای سونی ها استن پشتون ها استن که مملکت را خراب کردن اوغان ها بودن که در واسکت های زن هایشان بمب گذاشته در مسجد های شیعه مذهب را قطل کردن خاک بر سرت کد داستانهای
@@mantojan7390 حقیقت تلخ است چیزی که حقیقت است رامش ان را گفته هنوز در کابل نبوده نه دیده رامش که در کابل سینه زنان بریده شد در فرق مردم میخ کوبیده شده رقص مورده را انجام داده چی کار نکردید من خودم شاهد هستم به راه شیبر بامیان کابل امدم راه وحشت بود یادم است در یک منطقه بود درایور گفت تمام چیز های خود را پنهان کنید که هزاره ها لچ تان میکند اگر مردان این منطقه نباشد زنان و کودکان شان مسافرین را لچ میکند راستی چشم دیدم است یک پسر بچه ۱۲ ساله هزاره بالا شد و کورتی کلان پدر خود را بر تن داشت بینی اش کشال سر کل هیچ یادم نمیرود زنان شان دور تر ایستاده بود ساعت درایور را گرفته و جیب تمام مارا تالاشی کرد در منطقه شیخ علی در غوربند بود مردم افغانستان خود شان دیده و شاهد است با صفت کردن شما چیزی تغیر نمیکند
این قسمت داسنان تان متاثر کننده بود زیاد جگر خون شدم خداوند شما را موفق و سر فراز داشته باشدبیسار پرابلم هارا دیدید موفق باشید منتظر قسمت دیگر داستان تان استم بیسار جالب است .
اسلام وعلیکم مدت ده روزمیشود داستان های شمارامیشنوم بسیارخوبیش داستان قصه میکنن عین داستان های وقت طفلبودیم شب هاجمعه داستان میگفت به یادطفلیت ماانداختین تشکررررر
خیلی درد آور است مام همه چیز به یاد دارم از دوره طالب آقا رامش کوچک بودن آفرین شان که یادش مانده دوره جوانیم باامدن آنها سیاه شد مام باشنده مزار شریف استم خاطره ها زنده شد
رامش جان واقعا صدای تان دلشنین است عاشق صدای تان هستم همیشه موفق باشی 😍😍😍
من از امریکا می شنوم داستان های جالب شما را.😊
English Dari راستی ده آمریکا هستی لالا جان مه از خدا میخایم خستگارم از آمریکا باشه 😁😁😁😁😁❤❤❤❤
او جالیبه خیلی دوست دارم کشورهای زیادی را ببینم ولی ایف که یک دخترم ولی از جای که هستم خوشم ایران م خوبه جای خوبه
افرین مرد با غیرت بودی ما افغان ها چقدر ظلم را دیدیم
هر کی مکتب رفت آدم میشود مگر ما رفتم عاشق استاد تاریخ شودم
من هم تو عاشق استاد تاریخ شودم بودم
ههههههههههههه
بسیار داستان غم انگیز رامش عزیز جیگرم بسیار خون شد باامید موفقیت بیشتر شما
بسیار داستان خوب دارید.
موفق باشید لالا رامش
جالب و شنیدنی بود، تشکر!🌷🌹
رامش جان منتظر قسمت های بعدی تان هست
خیلی خوب من همیشه بیننده برنامهایتان هستم خیلی صدای خوبی دارن به واقعیت 👍
موفق باشید رامش عزیز ژورنال خوب
چقدر جالب و شنیدنی است کسی که چندین داستان دیگران بخش کرده و داستان خوده بخش و به خوانش بگیرد.
اولین کمنت از المان
Erste komment von deutchlansd 😋😋😋
هر کس از المان دید لایک کند
bisyar dastane jaleb
Sehr schöne Geschichte,:)
@@yaldarashidi743 tashkoor 😊😊
@@sani7762 danke dir 😊😊
👍👍👍
رامش جان عزیز سلام به شما ،واقعا شنیدن قصه از شما خیلی لذت بخش است،به خصوص به قسمی که گفته خودم مان به آب و تاب قصه میکنین، موفق باشین لالا رامش
حداوند نگه دارد بسیار غم انکیز بود شما بچهای کوچک قهرمان استین
همیشه موفق باشی رامش جان
هرکس از ترکیه بیننده است لایک کنه😍
بسیار عالی
بسیار عالی ❤❤❤
بسیارعالی بود تشکر آرزوی موفقیت دارم برایت زندگی در افقانستان بسیار دشوار بود در آن زمان
خیلی خوشم آمد داستانت همیشه منتظر قسمت های دیگر هستم😊😊
منتظر داستان سوم تان هستم رامش جان
عالییییییییییییییی رامش جان آینده خوب خوش برت آرزو میکنم😘😘
❤
بسیار عالی رامش جان خیلی دلچسپ است خدا کند قسمت های بعدی را هم زودتر نشر کنید رامش جان مادرم همیشه میگفت که به من وخواهرم بخصوص به سه برادرم که شما اولاد ها روزگار بد زندگی را ندید احتیاجی نکشیدین به خاطر یک لقمه نان شب و روز کار و غریبی نکدین نان فرمایشی تیار خوردین در آینده از شما چیزی ساخته نمیشود و اولاد های درس خوان و کوشش گر به تحصیل نیستین مادرم میگفت که همان اولاد که در زندگی روز بد بیچارگی نیستی و نادرایی را ببینند همان اولاد ها درس خوان میباشند و در آینده داکتر انجینر میشوند حالا که تجربیات زندگی را دیدیم میگم مادرم حقیقت میگفت حالا شما داستان زندگی خود را گفتید به فکر گپ مادرم رفتم که شما که امروز اینقدر نام خدا فهمیده تحصیل کده لایق و حتا بگویم یک الگو هستید شما هم در زندگی طعم روزگار خراب را چشیدین فقط خواستم بگم که آیا شما هم با همین فرموده مادرم مواق هستین یا نه ؟؟؟ انشالله موفق باشید
بسیارجالب منتظر قسمت بعدی هستم👍👍👍♥️
تشکر تشکر تشکر ارمان جان برادر قند محترم
تشكر رامش عزيز 🙏
ممنون تاريخ افغانستان را مي گوييد
رامش جان خودت هم مثل من خوب روز های خوب و بد را سپری کرده بودی خداوند اجرش را میدهد برای تان همیشه شاد کامگار باشی رامش عزیز
تشکر رامش جان منتظر قسمت بعدی هستم
رامش جان تشکر از داستانهای جالب و شنیدنی تان کی برای شنوینده ها مرسانید شما کی این داستانهارا قصه میکنید همگی د یادم هست و همگی قصه های سه دهه است کی بسیار دعایی دلخراش بود
دوره هایی دلخراش بود هر روز یک قضیه بود
تشکر لالا جان بسیار داستان های جالب میسازید
سلام لالا رامش
داستان زیبا جالب بود آرامش جان موفق کامیباشی درهرحصه زندگی تان
بسیار داستان پند آموز بود امیدکه قسمت بعی اش بشنویم
عالي بود جناب آرمان
رمیشه جان. بسیار. تشکر. شما. بسیار. داستان ها را. شیرین میخانیی شما عالی هستی. 🌹💯🌹💯🤩🤩👌👌💐♥️♥️👍👍
سلام وطن دار. رامش است رمیشه . اشتباه است .موفق باشید 🤲
تشکر اکه جان
ممــنونـ تون زحمت کشـیدین
آرزو موفقیت دارم بری تان
عالی بود رامش جان منتظر قسمت های بعدی تان هستم .........
آفرین آفرین
ماشاءالله ماشاءالله
موفق باشی رامش جان
خیلی ممنون رامش لالا از زحمت تان ❤❤❤❤
سلام لالا جان واقعا شنیدن قصه از شما خیلی لذت بخش است لالا جان خواهشن شماره برنامه یا از خودت بگوین چون فیسبوک انستگارم ندارم
تشکر برادر رامش جان انشاء الله که موفق باشی عالی بود خداوند بزرگ این ظالمان را نابود کند امین که مردم را بیچاره کردن
رامش جان آرمان برادر عزیزم و گرامی ام بسیار داستان عالی بود خداوند ج شما را را همراه فامیل محترم تان خوش و خوشبخت داشته باشید آمین و یا رب العالمین
مه که اصلا جنگ افغانستان د یاد ندارم خیلی کوچک بودم، خداوند کشور ما ره از جنگ و ستم نجانت بته 🙏🙏🙏🤲🤲👍🏽👍🏽👍🏽👍🏽
بسیار داستان عالی
واواوا
Khobesh aqaiy ramish jan
اوووف بسیار غمنگیز بود
افرینتان باوجود این همه سختیها درس خودراخاندین وموفقانه ازاین همه بدبختیها موفق شدین حالا بهترین هستین مه همیشه داستانهای تانراباعشق علاقه مندی میشنوم
تحولات ها نيست تحولات خود جمع است ومشکلات ها هم جمع است مشکلات ها نمى شود توجه نماييد لطفن
بسيار عالي
بسيار زياد علاقهمندت هستم رامش جان
وای خدا یا چی دل چسب و هم جگر خونی هم داره کمی شباهت مه داستانی زندگی مه داره.
بسیار عالی واقعا جالب
واقعن که سخت بوده زندگی ده ان زمان عالی داداش رامش اول داستان خد تان بعد داستان که درون داستان شما اس یعنی داستان افغانستان واقعن که عالی نوشته کدین درست فهمیده میشه چی گذشته ده افغانستان بیسیار تشکر لالا رامش
آقای آرمان چیخوب است پیش از هر تصمیم خود انشاالله بگویی یا به امید خدا ویا هم بخیر
منتظر قسمت چهارمت هستیم
چقدر زندگي شما شبيه زندگي من اس
واقعا جالب بود
خیلی خیلی جالب آقای آرمان خدا میفهمه که چند تا خلته از شما خریده ام بخاطر که در اون زمان مه هم در مزار زندگی میکردم
واقعا از دست اي جهادي هاي كثيف هريك از هموطنان ما يك دردي دارد
موفق باشي
سلامت باشی رامین جان ، چی روز های سختی را گذراندی و خدا را شکر که همه اش گذشت و ماندنی نبود .
بیسیار عالی
نمیفامم که چرا احساساتی میشم😥
جز گريه ديگر چاره نبود رامش جان ارمان سلامتي نصيبت گردد
خیلی زیبا😊😊
چیقدر خوبش گفتی صدا کردن آب یخ را بسیار جالب بود برم و فکر می کنم ز زندگی ما در کودی سخت گذشته اما شنیدم روز های سخت را سپری کردند بسیار صدا گیرا داریند رامش جان کامیاب باشید .
❤❤❤❤
پلی نمیشه،☹️
تشکرآقایآرمانازبابتقسمتسومداستانه
تان✨✨✨✨🙏🏼🙏🏼🙏🏼🙏🏼🙏🏼🙏🏼
جنگجنگجنگجنگجنگجنگجنگجنگ جنگ👉🤔درداخلاینکلمهنبودمولی
درآتیششسوختمبهقولمادرمتاکهچشم
بهجهانگشودماسماینکلمهراشنیدم
ولیمادرمتجربهداشتهآه😔کاشروزی
برسهکهدیگهاینکلمهرانشنویم👈🤲🏼
همهانسانهامیروندوفقطآثارهشانبردنیا
باقیمیماند
Gréât location location
🤲
Ramish jan ba en lbas khamk doze wa gils chai besyr maqbol wz kaka mlom meshen mawfeq bashe
سلام داستان خوب بود ولی هیچ پیام بازرگانی نداشت 😊😊😊 قسمت مهمش مانده
خیلی زیبا خداوند همیشه موفق داشته باشی تان ولا رامش جان منم از امو نزدیکی های دهدادی یا پول بابو که به نام شیرآباد است هستم چند سال است که پشت مزار جان و منطقه ام دق شدیم
عالی
ههههه عاشقی توره ایطو خوش صدا کرده استاد خوبشد از استاد دری تان خوشت داد😂😂😂حالی ما سرگرم شدیم با داستانهای شماو گفتار زیبای شما
پیشه خانه ما خانه تان اس ماهم عزآباد خانه ما بودههههه غفار پلون طرف خانه مایو د راست گفتی بسیار ذوره وار بود راست سر مردم ظلم میکده
خیلی داستان زندگی شما جالبه جناب آرمان؛ ؛؛؛ در مورد بدخشان من فقط میدونم پدرم در ایران دوست صمیمی داشت فامیلیش آقای بدخشان بود که اصالتا از بدخشان بوده این آقای بدخشان آدمی بسیار باسواد و باشخصیت و باکمالات بود با شخصیت بودن از سرو رویش میبارید انسانی فرهیخته و دانا ؛؛؛که انسان خوشش میومد وقتی اون حرف میزد خدا رحمتش کنه ؛؛؛؛؛فرزندانش همه تحصیلکرده هستند یک دخترش دبیر فیزیک یک پسرش پزشک و ---- جالبه که خواهرزاده ش بنام دکتر خوارزمی از بهترین پزشک های شهر ما هست زمانی که بچه بودم نمیدونستم چرا فامیلیش بدخشانه ؛؛؛؛ بزرگتر شدم فهمیدم بدخشان منطقه ای در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستانه
😰😰😰😰
چرا دورست پلی نمیشه
متسفانه اكثراً مردم ما به چنين سرنوشتي دچار شدندخداوند خودش بالاي ما مردم رحم كند داستان خيلي زيبا اموزنده دلچسپ ومتأثر كننده بود شكر كه الان مشكلات در زندگي تان كم شده برادر موفق باشيد منتظر قسمت هاي بعدي استيم
داستان خیلی جالبی بود مرگ بر کسانی که به حق جنرال دوستم خیانت کردند
ارمان صاحب شما از قوم اوزبیک هستید ؟
بسیار عالی برادر عزیزم رامش جان 👍👍👍👍👍🌹🌹🌹🌹🌹
گو خوردی بد پدرت نالت هزاره هیچ وقت خیانت به مملکت و دولت نکرده ای سونی ها استن پشتون ها استن که مملکت را خراب کردن اوغان ها بودن که در واسکت های زن هایشان بمب گذاشته در مسجد های شیعه مذهب را قطل کردن خاک بر سرت کد داستانهای
@@mantojan7390 حقیقت تلخ است چیزی که حقیقت است رامش ان را گفته هنوز در کابل نبوده نه دیده رامش که در کابل سینه زنان بریده شد در فرق مردم میخ کوبیده شده رقص مورده را انجام داده چی کار نکردید من خودم شاهد هستم به راه شیبر بامیان کابل امدم راه وحشت بود یادم است در یک منطقه بود درایور گفت تمام چیز های خود را پنهان کنید که هزاره ها لچ تان میکند اگر مردان این منطقه نباشد زنان و کودکان شان مسافرین را لچ میکند راستی چشم دیدم است یک پسر بچه ۱۲ ساله هزاره بالا شد و کورتی کلان پدر خود را بر تن داشت بینی اش کشال سر کل هیچ یادم نمیرود زنان شان دور تر ایستاده بود ساعت درایور را گرفته و جیب تمام مارا تالاشی کرد در منطقه شیخ علی در غوربند بود مردم افغانستان خود شان دیده و شاهد است با صفت کردن شما چیزی تغیر نمیکند
Like 👍
زندگی بسیار سختیو ناراحت کنیند داشتی
Third part of your life story was sadful, but now you have a good life ....
Thankgod I didn't born on that time.....
این قسمت داسنان تان متاثر کننده بود زیاد جگر خون شدم خداوند شما را موفق و سر فراز داشته باشدبیسار پرابلم هارا دیدید موفق باشید منتظر قسمت دیگر داستان تان استم بیسار جالب است .
سلام آقا رامش جان آرمان هم جالب بود و هم درد ناک امان از دست نادان های بی وجدان زنده باد ژنرال دوستم
اسلام وعلیکم مدت ده روزمیشود داستان های شمارامیشنوم بسیارخوبیش داستان قصه میکنن عین داستان های وقت طفلبودیم شب هاجمعه داستان میگفت به یادطفلیت ماانداختین تشکررررر
بیشک
سلام برادرعزیزبسیارزیبا بودداستان
سعید منصور ده بغلان قومندان بوت مگر ده مردوم کار نداشته
👍
خیلی درد آور است مام همه چیز به یاد دارم از دوره طالب آقا رامش کوچک بودن آفرین شان که یادش مانده دوره جوانیم باامدن آنها سیاه شد مام باشنده مزار شریف استم خاطره ها زنده شد
سلام رامش جان من از امریکا داستان شما میشنم
چرا باز نمیکنه
چرا باز نمیشه
چرا باز نمیشه 🤔🤔🤨🤨😔😔
لالا رامش ای بدبختی ها بالای همه بچای عزیزآباد گذشته یادش بخیر خلته فروشی مزار جان 😉❤
خوب شوخک خو بودی رامش جان معلم دری 😂
👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍
سلام علیکم من نیاز به کمک و نظریات شما عزیزان دارم اول باید داستانم را نشر کنم اما چطور به کمک نیاز دارم
یاره محقق عین امزو زمان خیله بوده 😂😂😂
چرا پلی نمیشه 😣
از من هم پلی شد
😊😊😊👍🏻🤲
بسیار عالی اما بسیار پور سوز بود همقسم زندگی ما هم داشتم فعلان امریکای. استم خانم خانه 😔😔
وای جان😂😂😂😂