جنون جوانی ـ داستان واقعی
Вставка
- Опубліковано 5 жов 2024
- جنون جوانی ـ داستان واقعی
داستان پسر و دختر جوان که از خانه فرار می کنند.
SUBSCRIBE to Afghanistan Magazine !
goo.gl/scEXFf
LET'S CONNECT!
/ afghanistanmagazine
/ afghanistanmagazine
#AfghanistanMagazine
#RameshArman
#داستان
داستان واقعی
داستان عاشقانه زیبا واقعی
داستان های پند آموز واقعی
داستان های عاشقانه واقعی جدید
داستان های واقعی افغانستان ژورنال
داستان های واقعی و کوتاه
داستان صوتی عاشقانه
داستان عاشقانه واقعی
داستان صوتی
داستان های عاشقانه
داستان های فارسی صوتی
داستان های شاهنامه
داستان های فارسی قسمت جدید
داستان های کودکانه
داستان های هزار و یک شب
داستان های فارسی
حکایت های پند آموز
حکایت های پند آموز قدیمی
حکایت های پند آموز کوتاه
حکایت های پندآموز برای کودکان
حكايت هاي پندآموز
دکلمه شعر
دکلمه های عاشقانه
دکلمه های ناب
دکلمه های غمگین
دکلمه اشعار مولانا
دکلمه غمگین
رمان عاشقانه
رمان صوتی
قصه های پند آموز
قصه های کوتاه
قصه های کودکانه
قصه های فارسی
قصه های فارسی جدید
قصه های کودکانه صوتی
قصه های کودکانه جدید
قصه های عاشقانه
قصه های عاشقانه واقعی
قصه های عاشقی
قصه های عاشقانه کوتاه
داستان هاي عاشقانه
afghan magazine
afghanistan magazine
افغان مگزین
افغانستان مگزین
حکایت های پند آموز
داستان های فارسی
داستان واقعی
قصه های پند آموز
قصه های کوتاه
قصه واقعی
بسیار آموزنده
داستان بسیار آموزنده تشکر لالا رامش 😍😍
تشکر برادر رامش عزیز از نصیحتهای زیبایتان انشاالله همیشه خوش و آرام باشید
لالا رامش نمیشه که در روز سه تا داستان نشر کنین چونکه زیاد دق میشم پشتی داستان های زیبای تان ❤
داستان عالی و اموزنده بر همه نوجوانان .
.داستان عالی بود و گپ های شما هم عالیترش ساخت ❤
افرین ب مرجان بیچاره ک چی کشید و تاحالی هم میکشه😢😢😢😢😢😢😢😢
اوه خدایا پدر اش به دختر خود ؟ توبه لعنت به این طور پدر .🥹🥹🥹🥹
بسیارداستانپندآمیزتشکرلالارامشجان❤❤❤❤❤❤
وبهلالاحسیبمیگمکهبعضیوقتنمیشه
بالایعشقباورکردنزددختراکهبیشنی
میگهگناهبچههاستکهمارهدردمیته
امانزدبچههاکهبیشنیمیگهگناهدخترا
استکهمارهدردمیتهاینعشقعاشقی
هیچبهدردنمیخورهبهجزایمانداشتن
بهاللهاحترامبهپدرجانمادرجان
چیبچهباشهچیدخترنهبایدغرورپدر
ومادرزیرپاکردهزندگیخودهتباهکنه
بلی واقعا نصیحت های رامش جان بسیار عالی و اموزنده است .👌💖🌺
خیلی منتظر داستان بودم ممنون رامش جان🥰
تشکر لالا رامش هم نظرم با شما 🤍🤍
سلام رامش جان نازنین شکر جور و صحتمند استیند .🙏🙏🙏♥️♥️♥️🥰🥰🥰🥰
ای وای
رامش جان همیشه نصیحت های خودت بیشتر از داستان تاثیر گذار میباشد و واقعا بالای همه تاثیر خاص خود را میگذارد. اگر لطف کنین یک برنامه در مورد این که زمان نامزادی یا زمان باهمی یک زوج وقتی یکی از قصه های گذشته جانب مقابل خبر میشود و دیگر نسبتا دلسردی بین شان ایجاد میشود بنا به همان گذشته شان، چی باید کنند و چگونه تاثیر میگذارد گذشته جانب مقابل بالای شخص.
منتظر برنامه تان در این رابطه هستیم.
همیشه داستان های تان را میشنویم خدای تبارک و تعالی همیشه از شما راضی باشد.
بسیار عالی لالا رامش خیلی آموزنده بود ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ تشکر فراون
موفق باشی لالا رامش
واقعا حسیب جان پسر با شخصیت بود . واقعا یکدیگر را دوست داشتیند . و مرجان همچنان ترا دوست داشت . اما کاش از اول از طریق فامیل ها پیش میرفتیند . گریختن کاری درست نبود .
@@jamesjames9077دلیلش لمس کدن دختر بوده خان صاحب که زندگی دختر اتو خراب نشه
تو هم راست میگی دوست داشتن که از سری خود تیر شد ای کاره کدن ای کار دل کار که لشمک ها نمیتانه
خیلی ادم ارام بخش استی
سلام لالا رامش میشه مثل سابق ده بکرودن ها موزیک ارم بانین چون خیلی دلچسپ میشه ❤
حسیب جان خوب است فعلا عروسی کردی و دو طفل داری . متوجه زندگیت باش خوشبخت باشیند .🤲💖🌷
Thanks
رامش جان چرا زود زود نشر نمیکنید داستان😢
داستان عالی ممنون اقای رامش❤
انی مقصد متوجه درس هایت باش 😅
@@hamnawa8192 استم تو تشویش نکو
@@mozhooo6779 وله زیاد تشویش دارم بخاطری خودت هههه
راست گفتی برادر
سلام دوست عزیز تشکر از داستان های ❤ جالب تان اگر امکان دارد لطف کنید شب دو داستان نشر کنید از شما تشکر ❤ میکنم موفق باشید
از اول تا اخر اشتبا است همی گپی رابطه
I think I’m the first person lessoning ur story
متاسفم برای نفهمی و اعتماد دخترک
و نامردی و اهل شهوت بودن پسر که نه به عنوان آدم دیدی نه به عنوان یک خواهر که برادری دارد نه همسر آینده..... واقعا از عمق قلب برای عشق نارسیده عشق خام عشق بی عقلی ناراحت شدم...😏
در مرد فقد یگانه چیز که اهمیت دارد غیرتش است تو که بنام مردی اثر ده تو نبود نام دیگه محبت عزت است تو که اورا بی عزت کدی حق نداری نام عشق محبت به زبان بیگری بخاطر برت مفت تمام شود و هوست براورده شود شاید دختر بی عقل بود ولی تو چی کردی کاش ای داستان نمیشنیدم اوففففففف
اول خو نمشنیدی دوم خودت اگر بجای آو بچه میبودی یک سیلی عسکری میخوردی گویت کله کشک میکد سوم هم تو لشمک همیالی دمبک زده میری که یک دو نفرک پیدا شوه
محترمه یا محترم نا حق چیزی مزخرفی نگوین
@@roqiawardak6185 مگر مه چی گفتیم ها جز حقیقت
اتومات فتافت عاشق نشین 😅😅😅😅 او مردم
❤❤❤❤❤
اولین کمینت
🙋🏻♀️
❤
رامش جان کجا گم هستین یک داستان نشر می کنید ۲ هفته کم میشود
زن و اولاد داری دیگه لطفا فراموش کن مرجان را … داغ سر دله این خانمت نزار که این هم از دستت میره
سلام
هی خدایا چرا دخترا 😢
دوستا به دعا تان ضرورت دارم سخت مریض استم🙏🏻
خدا شفاتون بد انشالله
شفا عاجل
شما دگه يك رابطه عادي كه در دو روز ايلا ميتين هم عشق ميگين اول يك دفه بخوانين كه عشق چي است باز نامش عشق بانين
از داستان ات معلوم میشه که لالا حسیب خدت اول عاشق مقبولی او دختر بودی و دوم دوست هم شاید داشته باشی کاش به هم میرسیدن چون مرجان به واقعیت خدت دوست داشت از داستان ات معلوم میشه مثل یک مرد میرفتی میگرفتی چقدر خوب میشد
همممم
😔😔🙏🏼
سلام لالا راميش واقعا صدا قشنگ داري واقعا داستان قشنگ ميگي دمت گرم داستان دارم نميدانم از چي طريق برايت روان كنم
تشکر 🙏
از طریق انستاگرام.
سلام عليكم لالا رامش جان انشالله جور صحتمند باشيد.. مه يك داستان دارم كه مخوام به نشر برسيد ميشه بگيد كجا روان كنم ؟؟؟ خيلي ممنون🙏🏻🙏🏻🙏🏻
سلام خدمت همه
همه ای ما میدانیملالا رامش استعداد بالای دارند به نظرم من تا تعریف و تشکری از رامش جان کنند خوب است مشوره های نیک تان را در میان بگذارید.
داستان های را که نشر میکنید لالا رامش شنیده لایک کرده و منتظر داستان بعدی و حال هم منتظر داستان بعدی هستم ❤❤❤❤
بیقل ماندی شماره چی به عشق عاشقی
هرکی داستان خوده نوشت عکس خوده هم بفرسته
یکی وخلص از توکرده نامرد دیگه هیچ پیدا نمیشه 🦴👊
در یک قسمت دختر بچه را نجیب خطاب میکند 😊اصلا همی بچه خودش گدودی دارد
فکر مه هم بود 👍
اول
مه فکر میکنم که ای پسر کار درست نه کرده
لالا رامش ایی داستانها بیخی بی عقلیس خدازدیشانه شهوت خودانه کنترول نمیتانه
تشکر لالا رامش از داستان که نشکر کردین
خیلی خوش شودم بعد از یک هفته نشر کردین هفته یک داستان نشر کونین به دقت دیده میشه زود زود نشر اگر کونین دلچسپی همه خلاص میشه به داستان ها خسته کن میشه امید که خفه نشیش از حرف هایم لالا رامش😘
😂😂😂چتو خوب میگه اگه کوخ داری مرچ پاش بتی
امی اشتباه ره یک از اشنا هایٓ مام کرده بود هزاربار او پسر خاستگارامد پدر دختر نداد فقط دختر ره لت میکد بس اخرش دو شب فرار کد پس اوردش ک بنام نیک بیگیریش اما پدر بی عقلش ندادش رفت کابل ب یک مزاری داد کت او جورنامد رفت خانه امن😢بعدازو بادگه کس عروسی!کد زندگیش تباه و بربادشد از دست پدر بی عقل 😢
حسیب جان یک کارت خیلی بد که پدری بیچاره را به خاطری تو حوضه بردن خدا کنند متوجه این کارت شده باشی.خیلی دلم به پدرت سوخت .آدم خوب بوده با دختر رویه خوب کرده و گفته برو ما خواستگاری میایم . این را نگفتی که چرا خواستگاری نرفتید.یک بار خو میرفتی باز اگر ندادن باز فرار میکردی.
قسمت نبود حتمآ
سلام داداش حسیب شاید دختر مجبور کرده بود که به تو جوابی منفی بدهد ویا خودش نخاست خلاصه تو معلامت نیستی تو خاستگاه روان کردی پشتش 😢 داداش داستان تان شنیدم خیلی درد اور بود شکر حالا خوشحال هستین 😊
تشکراااات
هنوز تا آخر نشنیدیم مگر ای را ببین از مزاق گفته فرار کنیم بچای ایلایی نه عزت را میفهمن نه ابرو را فردا با دختر خودت میمانی مردم همی قسم مزاق کند؟؟؟
مرجان را هم خداوند خوشبخت داشته باشد . اگر عروسی کرده خوشبخت باشند .🤲💗😘🌹
گناه فقط از پسر نیست دختر هم خیلی احمق بوده که به فکر عزت و اعتماد پدر و مادرش نشده و با این پسر فرار کرده🫠
اگر همتو پدرت توره لمس کنه چی میکنی
🥰🥰🥰🥰😍😍😍😍♥️♥️♥️♥️
😊😊
خاک ده سر این طور پدر که به عزت ناموس خود دست درازی میکند
بنظر مه گناه از خودت هیچ نبوده برادر فقط یک اشتباه کردی ک مرجان ره دوباره خانه اوردی نباید میاوردیش
دقیقا ❤
شما بسیار خام بودن خاک د سرتان 😂
شاع گپ تو عشق نبوده هوس بازی بوده از داستان خودت معلومه🤦🤦
باز چرا ۱ ماه باد رفتن خاستگاری خو فردایش میرفتن خوب کد دختر رفت وچطور خبر داره که المان رفته بازبچه کدام دتتر ره گرفت وچطور دلش شد عروسی بکنه و بچه چقدر زود دل سرد شد فراموشش کد وگفت نمیته نروین دگه خاستگاری خوب کد رفت دختر
برو جوان هستن اقدر شیر زیاد نگو
همه دروغ را جمع کردی یکبار نام پسر حسیب است باز نجیب میشه ای چی رقم است دیگه 😅
رامش جان چرا زود زود نشر نمیکنید داستان😢
❤❤