او می دوید و من می دویدم, Ashura, Muharram 1388, Haj Saeed Haddadian
Вставка
- Опубліковано 15 вер 2024
- حاج سعید حدادیان
----------
غرق خون شد غروب
ذوالجناح سم مکوب
این غروب آفتاب زینب است
آسمان در "اضطراب" زینب است
آمده زلزله،
می کنم هروله
فاطمه را صدا مزن جان برادر
اینگونه دست و پا مزن جان برادر
-----------
او میدوید و من میدویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او می نشست و من می نشستم
او روی سینه من در مقابل
او می کشید و من می کشیدم
او خنجر از کین من آه از دل
او می برید و من می بریدم
او از حسین سر من از حسین دل
--------
سـری بـه نیـزه بلند است در برابر زینب,
خدا کند که نباشد سر برادر زینب
--------
می میرم از جدایی حسین من کجایی حسین من کجایی