چه بغضی در صدای ستایش هست! وقتی صداشو میشنوم همهٔ غمهای عالم سراغم میاد. واقعاً که بازیگری خانم نرگس محمدی فوق العاده ست. آرزو دارم هیچ انسان پاک و شریفی به چنین دردها و رنجهایی گرفتار نشه.
در دقیقه ۲۹ و ۴۵ ثانیه میبینیم که یک کارگر غذای خودش را به خانه برده و به زن و بچه اش داده ولی در دقیقه ۳۱ مشاهده میکنیم که یک کارگر دیگه سفره اش پر از غذا است. کدام یک از اینها دروغ است؟
تمام سالهای زندگیم از تبعیض و زیاده خواهی آدمها عذاب کشیدم. دیدم و رنج بردم. از همه عقب ماندم. همیشه می دیدم که این زندگی زمینی و این دنیا خیلی برای من کوچیکه. درونش دارم خفه میشم، اما راهی نمی بینم. حالا ستایش را می بینم که مثل خود من دنیا رو برای خودش تنگ و کوچک میبینه. واقعاً چکار میشه کرد وقتی هرچه نگاه میکنی آدمهایی میبینی که در دنیای گل و گشاد خودشون غرق شدن؟! 😢
خخخخخخ اونجاش خیلی جالب بود که قاسم به صابر گفت که اون که فردوس بود هیچکاری نتونست بکنه تو که فرچه هم نیستی 😄😄
فرچه چه معنی؟
کدام معنی نداره فقط
در تضاد با فردوس گفت فرچه
@@mominafaieq632 خوب بدون معنی هم که نمیشه 🇦🇫🇩🇪
سلام فرچه یعنی بورس فرش
نادر سلیمانی عشق است ❤❤❤
بسیار سریال زبر دست. البته فصل اولش، خیلی جالب.
🤣🤣اونجاش که قاسم میگه اونکه فردوس بود کاری نتونیست توکه فرچه هم نیستی 🤣🤣🤣🤣
کیا مث من عاشق نادر سلیمانین دستاشون بالا😂❤
چه بغضی در صدای ستایش هست! وقتی صداشو میشنوم همهٔ غمهای عالم سراغم میاد. واقعاً که بازیگری خانم نرگس محمدی فوق العاده ست. آرزو دارم هیچ انسان پاک و شریفی به چنین دردها و رنجهایی گرفتار نشه.
نسرین نیست نرگس هست
@@ahadaghakhannia5689 بله درست میفرمایید. سپاسگزارم. 🙏
عمه عموعزیز وعموعمه سبحان اسم رو😂😂😂😂بعداز بیست سال لالی حرف میزنه بعدشوهرش عموعمه سبحان میخنده میگه ههههه حرف حرف زد
در دقیقه ۲۹ و ۴۵ ثانیه میبینیم که یک کارگر غذای خودش را به خانه برده و به زن و بچه اش داده ولی در دقیقه ۳۱ مشاهده میکنیم که یک کارگر دیگه سفره اش پر از غذا است. کدام یک از اینها دروغ است؟
وای عزیزم ناز گل اسمش رو خودشە
واقعاً
افتاد
اها
24:53 آخه به تو چه به همه چی کار داره
این ستایش بچه هاشو تنها گذاشته خونه ؟ 😮😮😮
37:01 عجب!!!!
😜
ستایش سرە همەرو خورد جز فردوس
تمام سالهای زندگیم از تبعیض و زیاده خواهی آدمها عذاب کشیدم. دیدم و رنج بردم. از همه عقب ماندم. همیشه می دیدم که این زندگی زمینی و این دنیا خیلی برای من کوچیکه. درونش دارم خفه میشم، اما راهی نمی بینم. حالا ستایش را می بینم که مثل خود من دنیا رو برای خودش تنگ و کوچک میبینه. واقعاً چکار میشه کرد وقتی هرچه نگاه میکنی آدمهایی میبینی که در دنیای گل و گشاد خودشون غرق شدن؟! 😢
راه كه رفته ام و ميروم نميدانم تهش كجاست ؟ ولي ميدانم گور تنگ و تاريك با استخوان پوسيده از ضرب و شتم دنيا و آدم هاش
این ستایش مزخرف کلا چس ناله میکنه تا اخر سریال
🤣🤣🤣🤣🤣🤣