اقای نخودکی که رحمت خاص خدا بر روح بزرگ آن مرد خدا باد، یگانه مرد در اخلاص و عرفان بود، ایشان آنقدر خاص بودند که هنوز هم هر کس بر مزارش برود و سوره یس بخواند قطعا حاجت روا خواهد شد ، اینست مرد مخلص خداوند ک همیشه کانال فیض بین خداوند و خلق خدا بوده و هست، رحمت خدا بر روح بزرگ آقای نخودکی
چقددد این مطلب سنگین بود الله اکبر❤❤❤ سالهای سالل بنده در عرفان نظری مطالعه دارم والله این مطلب بسیار برام سوال بود و جواب نگرفته بودم اما امروز لذت بردم ینی الحق ک استاد و تفسیر کلام چقد موثر هست
@@hamedmohammadi6389 مغز فندقی ،من نگفتم که جانم فدای قاضی. هنوز فارسی بلد نیستی بخونی ! من از یه غذایی هم خوشم بیاد میگم جانم فسنجون ! معنیش اینه که فدای فسنجون شدم؟! مغز فندقی به کار خودت مشغول باش و فضولی نکن لطفا
@@alisky3122 به خدا این صوفیان عارف نما ( قاضی و اساتید و شاگرداش ، و نخودکی و شاه آبادی و ...) منحرف بودند، صوفی بودند نه تنها ولی الله نیستند ، بلکه ... تا همین اواخر، علمای شیعه شدیدا مخالفشان بودند (نمونه اش مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی که مخالفتش با قاضی ، شهره عالم شده) اما متاسفانه با نفوذ طباطبایی و خمینی در قم و بعد از آن پیروزی ۵۷، حوزه قم را لانه خودشان کردند ...
سلام بر شما. با قسمت دوم فرمايش شما موافقم. اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند. اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند. البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود. حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما... عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود. این صحبت ها را نپسندیدم.
نمی تونیم بگیم چر ا نخودکی یا فلان و..به خلق خدمت خفی نمیکنه هر کسی یک نوعی به خلق الله خدمت میکنه.لیس للانسان الا ما سعی .او هم به روش خودش به خلق خدمت میکنه
سلام بر شما. بله، موافقم. اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند. اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند. البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود. حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما... عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود. این صحبت ها را نپسندیدم.
مهمترین اصل درک و فهم صحیح توحید است.توحید که نشان دهنده اصل مطلب است که خالق هستی احد و واحد و قادر مطلق و بی نظیر و بینیاز است و آسمان ها و زمین و انسان مخلوق او هستند.خالق هستی مجبور به کاری نیست و به انسان راه حق و صحیح را نشان داده و انسان اختیار دارد که راه نجات و رستگاری را برود یا کفران نعمت کند و راه کج و گمراهی و کفران نعمت پیش گیرد و به عذاب و جهنم واصل شود.ابن عربی واضح و روشن در کتاب فتوحات نوشته به عرش خیالی و اوهام رفته است و معبودش را به شکل ،،شاب امرد،، یعنی جوان زیبارو و خوشگل مو فرفری دیده است که این همان معبود ابن تیمیه بزرگ وهابیت است!!! نسخه دیجیتال و چاپی موجود است بروید ببینید. در سایه توحید به نبوت و امامت و عدالت میرسیم.صوفیه و جلال بلخی نویسنده مثنوی و در رأس آنها،، ابن عربی آندلسی،، اصل توحید را هدف قرار داده و با جملات مختلف همگی گفتهاند توحید قرآن را رها کنید و افکار و عقاید ابن عربی ملعون و جلال بلخی و جماعت صوفیه را بپذیرید.اصل و عقاید ابن عربی در هند و گاو پرستان وجود داشته است و ابن عربی و صدرای شیرازی و صوفیه آن را بزک دوزک کرده و تحویل دادهاند. در این کوتاه نمیتوان شرح ماجرا را گفت به سایت ابن عربی دات کام مراجعه کنید و مفصل مطلب را بفهمید...سالها است که کتاب های صوفیه و گمراهان بزرگ و همین ابن عربی با مجوز حکومت ایران چاپ و نشر میشود،حکومت نشر دهنده ابن عربی ملعون و صوفیه حکومت بدعت و کفر و شرک است!!! اگر دنبال حق و حقیقت و خالق هستی باشی هیچ راهی نیست غیر از راهی که علی ابن ابی طالب علیه السلام در نهجالبلاغه نشان میدهد.در کتاب حدیقه الشیعه مقدس اردبیلی و جای دیگر حدیث از امام رضا علیه السلام است که فرموده هرکه نزد او سخن از صوفیه به میان آید و با دل و زبان منکر نشود از ما نیست... دشمن و مخالف شیعه اثناعشری و حق و حقیقت ابن عربی ملعون است که در نوشتههایش هرچه توانسته از افسانه و احادیث جعلی ابوهریره و ناصبی ها آورده است و هر کجا نام و یاد علی ابن ابی طالب علیه السلام باید باشد مطلب را تحریف و تغییر میدهد.یک نمونه از هزاران دروغ و تحریف این ناصبی ملعون در کتاب فتوحات که میگوید مشاهده کرده است مقام عمرابن خطاب از امیر المومنین علی علیه السلام بالاتر است در جای دیگری مینویسد شیعه گمراه است مخصوصا دوازده امامی.استاد موسوی زنجانی چندین جلسه در رد و ابطال ابن عربی ملعون بحث نموده در آپارات و فضای مجازی موجود است.به هر حال غفلت همراه با اوهام و خیالات نتایج عجیب میدهد.دشمن دین و حق هستند و خیال و وهم دارند که درستکار و مومن هستند!! یک نکته بفهم تا بفهمی :زمانی که برای به دام انداختن طفلان مسلم اعلامیه دادند یک نکته اش این بوده که هر که به آنها کمک کند مجازات میشود و سهم بیت المال قطع میشود ...فهمیدی؟! کجاست در ایران و هر کشور دیگری تقسیم عادلانه و صحیح بیت المال؟؟ باز در تاریخ و روش ابوبکر و عمر ابن خطاب ثابت شده است که به عایشه بیش از دیگران از سهم بیت المال میدادند یعنی ابوبکر و عمر ابن خطاب هم تقسیم بیت المال که روش و سنت قطعی حضرت محمد صلوات الله علیه است را کاملا ترک نکرده بودند و نامی و رنگی از تقسیم بیت المال وجود داشته...فهمیدی؟!! الان کجاست تقسیم بیت المال عادلانه در ایران و دیگر کشورهای مدعی حکومت اسلامی؟؟؟ ابن عربی در فتوحات عمر ابن خطاب را دارای ولایت ظاهر و باطن میداند و در برابر خلفای ظلم و جور سرسپردگی خاصی دارد. در فصوصالحکم،فص موسوی، گوساله پرستی را صحیح میداند و به پیامبران دروغ میبندد ... جنایات متوکل عباسی را نمیگوید بلکه در فتوحات مکییه متوکل عباسی را دارای ولایت ظاهر و باطن میداند و حکومت ظلم و جور را ستایش میکند...امثال جلال بلخی نویسنده مثنوی و بایزید بسطامی و حسن بصری همراه و همکار با جریان شیطانی ابن عربی ملعون و صوفیه هستند. حکومت فعلی ایران افکار و اشعار اینها را در کتب درسی جا میدهد و صدا و سیما هرجا بتواند افکار هواداران ابن عربی ملعون و صوفیه را ترویج میکند. نمونه سریال ساختند برای دوستدار و مروج ابن عربی یعنی صدرای شیرازی و کنگره بزرگداشت ابن عربی برگزار کردند. صدرا شیرازی مرید و دنباله رو ابن عربی ملعون است و واضح و روشن در چندین جا از کتاب اسفار اربعه از جمله، جلد دو صفحه ۲۹۲ نوشته معبودش عین اشیاء است و همان کفریات و اراجیف ابن عربی ملعون را تکرار و ترویج کرده است.ارادت به ابلیس و شیطان در مرام و فرقه ابن عربی و صوفیه وجود دارد که دم خروس را آشکار میکند.برای شناخت این ابلیس مجسم به کتاب فلسفه و عرفان از نظر اسلام نوشته محمد صدر زاده و کتاب،،سر فاش،،نوسته دکتر صابری و سایت ابن عربی دات کام مراجعه کنید. بله حکومت فعلی ایران با شارحان کتاب ابن عربی ملعون و صوفیه رابطه نزدیک و حسنه دارد و با آنها همراه است!!سالها حسن زاده آملی کتابهای ابن عربی ملعون ،بزرگ صوفیه ،را درس داد و ترویج کرد، فهمیدی؟!!!شرح فصوص ابن عربی توسط حسن زاده آملی با نام مُمِد الهمم چاپ شده و در کتابخانه و کتاب فروشی موجود است. حسن زاده به روش صوفیه کوس صوفیه زد و در الهی نامه چاپ اول نوشته: تا الان میگفتم لا تاخذهُ سنت و لا نوم اکنون میبینیم خودم هم لا تاخذی سنت و لا نوم!!!! سٍد علی قاضی معدوم در نجف کتاب فتوحات را درس میداد و از ابن عربی ملعون تعریف و تمجید میکرد... جوادی آملی در کتابها و نوشتههایش از ابن عربی ملعون با احترام یاد میکند و در برابر بدعت ها و کفر و شرک ابن عربی ملعون ساکت یا حتیالامکان توجیه و دفاع میکند. ممد شجاعی در جلسات توحید و خداشناسی به جای عقاید حق همان کفریات و اباطیل ابن عربی ملعون را به خورد افراد بیخبر و کمسواد میدهد....اگر نفهمیدی خیلی هم مهم نیست جهنم برای تمام افراد واجد شرایط جا دارد. گوارا باد همنشینی با عمر ابن خطاب به تمامی دوستان و سرسپردگان ابن عربی، صوفی ملعون که ابن عربی در کتاب فتوحات نوشته به خیال خود به بهشت رفته و ابوبکر و عمر ابن خطاب را در بهشت دیده است! البته ابن عربی ملعون اهل سنت هم نیست و دهها مورد بر خلاف اصول اهل سنت نوشته و در نهایت ادعای،،خداوندگاری،، دارد.صاف و شفاف و واضح ابن عربی گفته کتابها و نوشته هایش را ششصد سال بعد از پیامبر،از پیامبر اسلام گرفته بصورت مستقیم البته در خواب!!!!!! نتیجه که هر که افکار و عقاید ابن عربی را قبول کرده و دنبال او افتاده ابن عربی ملعون صوفی را پرستش میکند وگرنه هیچ عاقلی و هیچ مسلمانی و هیچ مومن خواب و اوهام یک جن زده کافر را قبول نمیکند که ابن عربی ملعون در فتوحات نوشته ،، ستارههای ،، اطراف زمین را ازدواج و نزدیکی کرده است!!!
ما که اسلام و قرآن کریم و نهجالبلاغه را قبول داریم و هر که دقت کند حرف طباطبایی نویسنده المیزان در کتاب رسائل توحیدی صفحه هشتاد و یک را قبول نمیکند، نوشته در جهان خارج هیچ فعلی نیست مگر فعل خداوند سبحان و این حقیقتی است الی آخر کلمات.... طباطبایی! صد سال درس و ریاضت که نتیجه اش بشود این کلمات ضد دین و ضد عقل و ضد واقعیت فایده ندارد.عقیده داریم اکثریت ایرانی جماعت توان تجزیه و تحلیل درست و حسابی ندارند...کتاب فراتر از عرفان نوشته استاد حسن میلانی بطور کامل به نقد و بررسی افکار طباطبایی و حسن زاده آملی و جوادی آملی پرداخته و با دلایل محکم از قرآن کریم و نهجالبلاغه و دلایل عقلی ابطال رهروان و پیروان فلسفه و عرفان مصطلح را نوشته است... کتاب فلسفه و عرفان از نظر اسلام نوشته محمد صدر زاده هم کامل دروغ ها و اباطیل صوفیه و پیروان شیطان را که به نام فلسفه و عرفان معروف شدهاند را نوشته و ابطال کرده است...
اگر دروغ نگویید و شیفتگان مولانا علی ابن ابی طالب علیه السلام باشید،حتم که با دشمنان او دشمن هستید ،بسیاری از افرادی که به نام فلسفه و عرفان معروف شدند اصل دشمن علی ابن ابی طالب علیه السلام هستند!! بله ابن عربی واضح و روشن در کتاب فتوحات نوشته به عرش خیالی و اوهام رفته است و معبودش را در شکل ،،شاب امرد،، یعنی جوان زیبارو و خوشگل مو فرفری دیده است که این همان معبود ،،ابن تیمیه،، بزرگ وهابیت است!!! نسخه دیجیتال و چاپی موجود است بروید ببینید.مهمترین اصل، توحید است. در سایه توحید به نبوت و امامت و عدالت میرسیم.صوفیه و ابن عربی اصل توحید را هدف قرار داده و با جملات مختلف همگی گفتهاند توحید قرآن را رها کنید و افکار و عقاید فرقه ابن عربی ملعون را بپذیرید.اصل حرف و عقاید ابن عربی در هند و گاو پرستان وجود داشته است و ابن عربی و صدرای شیرازی و صوفیه آن را بزک دوزک کرده و تحویل دادهاند. در این کوتاه نمیتوان شرح ماجرا را گفت به سایت ابن عربی دات کام مراجعه کنید و مفصل مطلب را بفهمید...سالها است که کتاب های صوفیه و گمراهان بزرگ مانند جلال بلخی و عطار و ابن عربی و فلاسفه گمراه و متوهم یونانی با مجوز حکومت ایران چاپ و نشر میشود،حکومت نشر دهنده ابن عربی و صوفیه حکومت طاغوت و شرک است!!! اگر دنبال حق و حقیقت و خالق هستی باشی هیچ راهی نیست غیر از راهی که علی ابن ابی طالب علیه السلام در نهجالبلاغه نشان میدهد.در کتاب حدیقه الشیعه مقدس اردبیلی و جای دیگر حدیث از امام رضا علیه السلام است که فرموده هرکه نزد او سخن از صوفیه به میان آید و با دل و زبان منکر نشود از ما نیست... دشمن و مخالف شیعه اثناعشری و حق و حقیقت ابن عربی ملعون و همراهان او هستند که در نوشتههایش هرچه توانسته از افسانه و احادیث جعلی ابوهریره و ناصبی ها آورده است وهر کجا نام و یاد علی ابن ابی طالب علیه السلام باید باشد مطلب را تحریف و تغییر میدهد.یک نمونه از هزاران دروغ و تحریف این ناصبی ملعون در کتاب فتوحات که میگوید مشاهده کرده است مقام عمرابن خطاب از امیر المومنین علی علیه السلام بالاتر است در جای دیگری مینویسد شیعه گمراه است مخصوصا دوازده امامی.استاد موسوی زنجانی چندین جلسه در رد و ابطال ابن عربی ملعون بحث نموده در آپارات و فضای مجازی موجود است.به هر حال غفلت همراه با اوهام و خیالات نتایج عجیبی میدهد.دشمن دین و حق هستند و خیال و وهم دارند که درستکار و مومن هستند!!یک نکته بفهم تا بفهمی :زمانی که برای به دام انداختن طفلان مسلم اعلامیه دادند یک نکته اش این بوده که هر که به آنها کمک کند مجازات میشود و سهم بیت المال قطع میشود ...فهمیدی؟! کجاست در ایران و هر کشور دیگری تقسیم عادلانه و صحیح بیت المال؟؟ باز در تاریخ و روش ابوبکر کذاب و عمر ابن خطاب صهاک ثابت شده است که به عایشه بیش از دیگران از سهم بیت المال میدادند یعنی ابوبکر و عمر ابن خطاب هم تقسیم بیت المال که روش و سنت قطعی حضرت محمد صلوات الله علیه است را کاملا ترک نکرده بودند و نامی و رنگی از تقسیم بیت المال وجود داشته...فهمیدی؟!! الان کجاست تقسیم بیت المال عادلانه در ایران و دیگر کشورهای مدعی حکومت اسلامی؟؟؟ ابن عربی در فتوحات عمرابن خطاب را بهترین میشمارد و در برابر خلفای جور سرسپردگی خاصی دارد.در فصوصالحکم گوساله پرستی را صحیح میداند و به پیامبر دروغ میبندد ... جنایات متوکل عباسی را نمیگوید بلکه در فتوحات مکییه متوکل عباسی را دارای ولایت ظاهر و باطن میداند و حکومت ظلم و جور را ستایش میکند..حق الناس است معرفی شاگرد و ولی ابلیس ابن عربی ملعون صوفی به عنوان شیخ اکبر و عارف.امثال جلال بلخی معروف به مولوی و بایزید بسطامی و حسن بصری همراه و همفکر با جریان شیطانی ابن عربی ملعون هستند که به نام صوفیه معروف هستند. حکومت فعلی ایران افکار و اشعار اینها را در کتب درسی جا میدهد و صدا و سیما هرجا بتواند افکار هواداران ابن عربی ملعون و صوفیه را ترویج میکند. نمونه سریال ساختند برای دوستدار و مروج ابن عربی یعنی صدرای شیرازی و کنگره بزرگداشت ابن عربی برگزار کردند.ارادت به ابلیس و شیطان در مرام و فرقه ابن عربی و صوفیه وجود دارد که دم خروس را آشکار میکند.در بررسی و ابطال ابن عربی و صوفیه و دنباله رو آنها مانند حسن زاده آملی و جوادی آملی به کتاب فراتر از عرفان نوشته حسن میلانی و فلسفه و عرفان از نظر اسلام نوشته محمد صدر زاده و کتاب سر فاش دکتر صابری مراجعه کنید.حکومت فعلی ایران با شارحان کتاب ابن عربی شاگرد ابن تیمیه مؤسس وهابیت رابطه نزدیک و حسنه دارد.سالها حسن زاده آملی کتابهای ابن عربی ملعون ،مروج صوفیه ،را درس داد و ترویج کرد، فهمیدی؟!!!شرح فصوص ابن عربی توسط حسن زاده آملی با نام مُمِد الهمم چاپ شده و در کتابخانه و کتاب فروشی موجود است. حسن زاده به روش صوفیه کوس صوفیه زد و در الهی نامه چاپ اول نوشته:تا الان میگفتم لا تاخذهُ سنت و لا نوم اکنون میبینیم خودم هم لا تاخذی سنت و لا نوم!!!! قاضی در نجف کتاب فتوحات را درس میداد و از ابن عربی ملعون تعریف و تمجید میکرد... جوادی آملی در کتابها و نوشتههایش از ابن عربی ملعون با احترام یاد میکند و در برابر بدعت ها و کفر و شرک ابن عربی ملعون ساکت یا حتیالامکان توجیه و دفاع میکند... گوارا باد همنشینی با عمر ابن خطاب صهاک به تمامی دوستان و سرسپردگان ابن عربی صوفی ملعون که ابن عربی در کتاب فتوحات نوشته به خیال خود به بهشت رفته و ابوبکر و عمر ابن خطاب را در بهشت دیده است...البته ابن عربی ملعون اهل سنت هم نیست و دهها مورد بر خلاف صحیحین نوشته و در آخر ادعای،، خدایی،، دارد.صاف و شفاف و واضح ابن عربی گفته کتابها و نوشته هایش را ششصد سال بعد از پیامبراز پیامبر اسلام گرفته بصورت مستقیم البته در خواب!!!!!! نتیجه که هر که افکار و عقاید ابن عربی را قبول کرده و دنبال او افتاده ابن عربی ملعون صوفی را پرستش میکند وگرنه هیچ عاقلی و هیچ مسلمانی و هیچ مومن خواب و اوهام یک جن زده کافر احمق را قبول نمیکند که ابن عربی ملعون در فتوحات نوشته ستارههای اطراف زمین را ازدواج و نزدیکی کرده است!!!
السلام علیکم. انا شخص غیرمربوط بهذه القنات. و مع الاسف لااکلّم عربی دون کلمات قلیلة. اما رایت الان سوالکم و ان شاءالله اسعی بقدر استطاعتی المحدودة. مخلص الکلام السید طهرانی فی هذا الفيديو: کثیر من اصحاب الکرامة الذین یقدرون باذن ا... تبارک وتعالی علی شفاء المرضاء او حلّ المشکلات الناس، لایریدون انّ الناس یعرفونهم و کراماتهم. امّا احد من اسباب هذا الدأب: انّه لیس الحدّ و النهایة لالتوقعات و المراجعات الناس اِن یعرفون الشخص صاحب الکرامة او قدرة فوق العادی. فربّما نؤذی او نهتک الشخص صاحب الکرامة و نقول: عملتُ بامرک امّا بقی المرض کما کان! لماذا؟ و کذا! الجواب: کثیر من اوقات لا یشاء ولا یراد ا... سبحانه وتعالی بالشفاء کل الامراض او الحلّ کل مشاکل. لانّه الحکیم العلیم الحقیقی و لانستطیع نحن بالفهم الحکمة او السبب الحقیقی المشاکلنا. امّا الاولیاء ا... تبارک وتعالی من کبارهم یعنی انبیاء و الائمة الهدی (سلام ا... و صلواته علیهم اجمعین) الی صغارهم فی المثل علما و الآخرین من اصحاب الکرامة (و البت حتی اصغرهم کثیر آلاف آلاف درجات احسن و افضل منّی الفقیر الاحقرالمترجم) لهم مقام رضا برضاء والمشیة ا... سبحانه وتعالی. لهذا صبرو علی الشدائد و المصیبات الکبیرات صبرا جمیلا فی المثل سیدنا حضرت امام زین العابدین (ع) و الی آخر. اعتذر جدّا لقلّة استطاعتی.
اینگونه صحبت کردن در شان عرفا صحیح نیست که ایشان مطرح کردند اوالا داستان اجنه معلوم است که ایراد دارد بخاطر اینکه فوت ایت الله کشمیری حدودا پنجاه سال بعد از فوت علی اقای قاضی بوده است اقای کشمیری خود ازشاگردان علی اقای قاضی بود واین داستان معلوم است که یک جای ان مشکل دارد وصحیح نیست ومطلب بعدی اینکه اقای نخودکی از کسانی بودند که خود را وقف مردم کرده بود وجایگاهش در نزد ائمه ومخصوصا امام رضا ع معلوم است چرا شما ایشان را تحقیر میکنید این ها همه از اولیاء خداوند بودند وجایگاه همه انها پیش خداوند معلوم است نه پیش شما
سلام بر شما. بله حق با شماست. اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بنا بر ضرورت اینکار ها را انجام میدادند که قطعا امر به این موضوع شده بودند. ایشان بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند. اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند. البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود. حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما... عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود. این صحبت ها را نپسندیدم.
منظور از آقای کشمیری ، سید عبدالکریم کشمیری نیست که شاگرد آقای قاضی بودند و بعد از آقای قاضی فوت شدند . بلکه منظور سید مرتضی کشمیری است که هم دوره آقای قاضی بودند و قبل از آقای قاضی فوت کردند .
کار نمیکرد و بچه هاش را گرسنه نگه میداشت ! عجب عظیم الشان بود ! پس چرا ازدواج کرد؟ اگر ازدواج کرد، چرا تلاش لازم برای کسب روزی حلال را نکرد ؟ جواب : مکتب اینها تصوف است که باطل است و تحریف دین مبین اسلام است. علت مخالفت علمای بزرگ حوزه نجف با این فرقه ، همین بود . اما متاسفانه ، امروزه حوزه قم شده ملجا و جولانگاه صوفیان !
جناب حضرت آقای نخودکی رسالت شون انجام میدادند ...واگر کسانیکه نمیتوانند گاهی از حسادت سخنی به میان میاورند خداداند وبس ...هرچه دلت خواست نه آن میشود هرچه خداخواست همان میشود🌿😓یاعلی ع💫
سلام بر شما. با نیمی از فرمایشاتتون موافقم. اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند. اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند. البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود. حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما... عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود. این صحبت ها را نپسندیدم.
سيد هاشم الموسوي الحداد الزاهد العابد العارف بالله له فضل على كل رفقاء العلامه حاج سيد محمد حسين طهران أعلى الله مقامه شريف نسوا عائلة مبارك سيد هاشم الموسوي الحداد
السلام علیکم. انا شخص غیرمربوط بهذه القنات. و مع الاسف لااکلّم عربی دون کلمات قلیلة. اما رایت الان سوالکم و ان شاءالله اسعی بقدر استطاعتی المحدودة. مخلص الکلام السید طهرانی فی هذا الفيديو: کثیر من اصحاب الکرامة الذین یقدرون باذن ا... تبارک وتعالی علی شفاء المرضاء او حلّ المشکلات الناس، لایریدون انّ الناس یعرفونهم و کراماتهم. امّا احد من اسباب هذا الدأب: انّه لیس الحدّ و النهایة لالتوقعات و المراجعات الناس اِن یعرفون الشخص صاحب الکرامة او قدرة فوق العادی. فربّما نؤذی او نهتک الشخص صاحب الکرامة و نقول: عملتُ بامرک امّا بقی المرض کما کان! لماذا؟ و کذا! الجواب: کثیر من اوقات لا یشاء ولا یراد ا... سبحانه وتعالی بالشفاء کل الامراض او الحلّ کل مشاکل. لانّه الحکیم العلیم الحقیقی و لانستطیع نحن بالفهم الحکمة او السبب الحقیقی المشاکلنا. امّا الاولیاء ا... تبارک وتعالی من کبارهم یعنی انبیاء و الائمة الهدی (سلام ا... و صلواته علیهم اجمعین) الی صغارهم فی المثل علما و الآخرین من اصحاب الکرامة (و البت حتی اصغرهم کثیر آلاف آلاف درجات احسن و افضل منّی الفقیر الاحقرالمترجم) لهم مقام رضا برضاء والمشیة ا... سبحانه وتعالی. لهذا صبرو علی الشدائد و المصیبات الکبیرات صبرا جمیلا فی المثل سیدنا حضرت امام زین العابدین (ع) و الی آخر. اعتذر جدّا لقلّة استطاعتی.
خوب پس خلیفه خدا در روی زمین یعنی چه ؟ سالکین همه خانه بنشینند و کسانی که از سر حکمت خدا خبری ندارند کارها کلان را طراحی کنند ؟ این رندی است ؟ یا مسوولیت گریزی ؟
آقای کشمیری و شیخ نخودکی اگر مو لای درزشون میرفت به اون مقامات نمیرسیدن اگر جایی سراغ دارید که شیخ نخودکی اومده باشن و گفته باشن که آهای مردم بیاید من مریض شفا میدم بگید اگر نه این بحث هارو بزارید کنار درسته نباید سرّ رو آشکار کرد ولی اگر ناخواسته آشکار شد دیگه کاریش نمیشه کرد مگه همین مرحوم قاضی نبودن که با بحث طی الارضشون شناختهشدن؟ تمامیه اینها مصلحتی درش بوده و اگر خطایی میکردن صد در صد هشداری داده میشد بهشون یا خلاصه یه جوری میفهمیدن
خب این آدما هم لزوما بی خطا نبودن و ظرفیت آدما تفاوت میکنه حضرت نوح (ع) پیامبر بود ولی نتونست تاب بیاره و قومش رو نفرین کرد و همه هلاک شدن... که میگن کار خوبی نکرد، ولی بهرحال ظرفیتش همونقدر بود بنده هم اکثرا نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و مدام جار زدم چیزایی رو در محیط عمومی که میگن نباید این اسرار و تجربیات شخصی رو به دیگران گفت ضمنا نفرین هم زیاد کردم که فکر میکنم اثر هم داشته و باعث حوادثی و کشته شدن عده ای شده.... بخاطر اینکه از دست آدما دیگه طاقتم طاق شد و ظرفیتم پر شد بهرحال اولیاء خدا یا معصومین (ع) ظرفیت و قدرت استثنایی هم دارن که ما نداریم تازه ما که چیز خاصی هم نبودیم ولی بازم تجربیات ماورایی داشتم... حالا این چیزهای ماورایی چرا در وجود بنده پدیدار شد دقیقا نمیدونم فقط میدونم از یه زمانی به سرعت رشد کرد... هم در کودکی و نوجوانی ریاضت اجباری کشیدم و هم بعدا از دست آدما خیلی آزار دیدم و آدم تنهایی بودم از خداوند متعال یاری طلبیدم
بعضیا نابغه هستن... این هم در علم و هوش مادی وجود داره و هم در بعد معنوی و عرفان... هرکس تزکیه و تهذیب نفس بکنه به مقامات و کرامات میرسه، ولی بنظرم هرکسی هرچیزی رو نمیفهمه درک نمیکنه، چون این مسئله به هوش و ظرفیت و استعداد شخص هم بستگی داره
درسته... البته بنده نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و مدام جار زدم چیزایی رو در محیط عمومی که میگن نباید این اسرار و تجربیات شخصی رو به دیگران گفت ضمنا نفرین هم زیاد کردم که فکر میکنم اثر هم داشته و باعث حوادثی و کشته شدن عده ای شده.... بخاطر اینکه از دست آدما دیگه طاقتم طاق شد و ظرفیتم پر شد بهرحال اولیاء خدا ظرفیت و قدرت استثنایی هم دارن که ما نداریم تازه ما که چیز خاصی هم نبودیم ولی بازم تجربیات ماورایی داشتم... حالا این چیزهای ماورایی چرا در وجود بنده پدیدار شد دقیقا نمیدونم فقط میدونم از یه زمانی به سرعت رشد کرد... هم در کودکی و نوجوانی ریاضت اجباری کشیدم و هم بعدا از دست آدما خیلی آزار دیدم و آدم تنهایی بودم از خداوند متعال یاری طلبیدم
@@Kahkeshan. مشکل شما نادان ها همین است که پیشداوری دارید... اساسا بنظرم چیزهایی را باور ندارید کسی که دنبال حقیقت باشد، ظرفیت درک و پذیرش حقیقت را داشته باشد، هرچیزی را ممکن میداند مگر اینکه خلافش ثابت شود بنابراین اگر یک کسی ادعایی بکند، حال هرچقدر هم عجیب، بررسی منطقی میکند، سوالات منطقی میپرسد... نه اینکه همینطور کسی را ندیده و نشناخته، صرفا از روی باورها و کلیشه های ذهنی خودش درمورد او قضاوت کند و به او برچسب بزند و به تمسخر و توهین بپردازد فرق بنده و شما همین است که ذهن و روح و روان بنده کاملا باز و نامحدود است... یک زمانی فهمیدم که اصلا ما انسانها مگر چه هستیم و چه میدانیم، چه چیزی را واقعا میدانیم یعنی بصورت تردیدناپذیر و بر چه اساسی؟ آیا میتوانیم واقعا ثابت کنیم چه چیزهایی وجود دارد و چه چیزهایی وجود ندارد؟ وقتی ذهن انسانها اینقدر بسته و اهل پیشداوری و قضاوت بدون صلاحیت و روش درست هستند، چطور میتوان به تمام ادعاهایشان اعتماد کرد؟ منجمله تاریخ و دین و ... بنابراین کسی که دنبال حقیقت باشد، باید از عقل و هوش و وجدان و تجربیات خودش استفاده کند چراکه میتواند اقیانوسی بی انتها از حقایق راستین وجود داشته باشند که در این موجودات عقب مانده در ذهن محدود خویش، یافت نمیشود، ولیکن یک انسانی که واقعا دنبال حقیقت باشد و از خودش محدودیت و پیشداوری و قضاوت بی پایه نداشته باشد احتمالا میتواند به حداقل بخشی از این حقایق عالی دست پیدا کند و چه بسا به قدرتهایی هم برسد، چرا که حقیقت یعنی چه... و منشاء تمامی حقایق چیست؟ خداوند حقیقت مطلق است... شما هرچه که با حقیقت سازگارتر شوید و نسبت بدان پذیراتر شوید، درواقع دارید به خداوند یکتا نزدیک تر و شبیه تر میشوید، ولو در مراتب خیلی پایین نسبت به پیامبران و امامان و انسانهای کمال یافته
@@Kahkeshan. البته بنده حرف همه را هم گوش میکنم و تمامی منابع را هم بررسی میکنم... چون بهرحال اینطور نیست که در هیچکس و هیچ منبعی هیچ حقایق و چیزهای درست و مفیدی نباشد... و اساسا اگر شما بخواهید همه چیز را خودتان کشف کنید و بدست بیاورید، بنظرم اگر غیرممکن نباشد ولی امری بسیار بسیار سخت و طولانی خواهد بود... شاید میلیون ها سال زمان طلب کند بهرصورت کسی که خالصانه دنبال حقیقت راستین باشد، خداوند امداد خویش را به هر شکلی به او خواهد رساند... حال این میتواند از طریق فرستاده های انسانی باشد، میتواند از طریق رساندن آن فرد به منابع مناسبی باشد، میتواند در خواب چیزهایی به او الهام شود و غیره
@@Kahkeshan. چرا فکر میکنی چیزی نشدنی است؟ اگر به خدا اعتقاد داری باید بپذیری که همه چیزی در این جهان هستی شدنی است مگر اینکه دلیل خوبی برای هر موردی داشته باشی و بتوانی اثبات کنی که معقول و شدنی نیست... یا شاید اثبات قعطی هم نتوانی بکنی ولی حداقل یک استدلال های منطقی بصورت احتمالاتی بتوانی ارائه دهی و بگویی بعید است و معقول بنظر نمیرسد ولی آنچه بنده میگویم برای یک آدم باورمند واقعی اصلا نباید چیز غیرممکن و عجیبی بنظر برسد در هر انسان این قابلیت هست... وقتی رنج دیده باشی وقتی ظلم دیده باشی و با خلوص و فروتنی به درگاه خداوند هستی بروی، وقتی در زندگی ات عذاب زیادی کشیده باشی ولی بجای کفر در برابر حقیقت و عدالت و خداوند هستی تسلیم شده باشی... انسانی اگر شرایط لازم را داشته باشد، طبیعتا به حقیقت و خداوند نزدیک خواهد شد شاید آن انسان از نظر ما یک آدمی باشد که هیچ است... ولی نظرات ما از کجا می آیند و ما چه صلاحیت واقعی برای فهم و قضاوت در این موارد داریم؟ شاید آن کسی که ما حقیر و دیوانه میدانیم، نزد خداوند به مراتب بسیار بالاتری نسبت به ما رسیده باشد نمیتوان هیچکس را همینطور حقیر و دیوانه و مست دانست و رد کرد و تحقیر و توهین کرد تمام این رفتارها درواقع دارد حقارت و سطح پایین بودن ماهیت خودتان را افشا میکند... در عین حالی که سعی میکنید مخاطب را تحقیر و انکار کنید، ولی در نگاه آنهایی که از هوش و دانش و بینش بالایی برخوردار هستند، شما نمیتوانید ماهیت خویش را پنهان کنید... آنها شما را میبینند، همانطور که بنده درون شما را میبینم... البته بواسطهء شواهدی که خودتان ارائه میکنید... شاید دقیقا نفهمم نیت شما چیست، ولی حداقل این را میفهمم که آدم سطح بالایی نیستید، چون یک آدم سطح بالا حاضر نمیشود اینطور رفتار کند و تن به چنین رذالت هایی نمیدهد
@@Kahkeshan. مسئله همینه که وقتی خودت خالصانه از خداوند طلب بخشش و کمک کنی، وقتی ذهنت بسته و محدود نباشه، حتما کمک و نشانه ها و شواهدی دریافت خواهی کرد درواقع انسانهای کافر خودشون هستن که نمیخوان وجود خدا و ماوراء رو باور کنن
@@Kahkeshan. مگه من گفتم حرفای منو همینطور باور کن؟ گفتم همینطور رد هم نکن... چیزی هست ممکن... ممکنه راست باشه ممکنه هم دروغ یا توهم باشه... شما همینطور بدون دلیل و شناخت و سند و مدرک نمیتونی ادعای دیگران رو رد کنی و بهشون تهمت و برچسب بزنی و تمسخر و توهین کنی. اگر این کار رو کردی، نشونهء سطح پایین بودن خودته
حاج اقا ببخشید یه سوال دارم چرا دیگه تو این دوره زمونه خونه کسی رو جن سنگ نمیزنه یا چرا این همه دعاها نخود دادنا نبات دادنا چرا امروزه نیست؟؟بنظرتون بخاطر جهل مردم نبوده
نه عزیزم هنوزم هست ولی خیلیا به اسم علم میان و با کلی توجیه روانشناسی میگن دیوانه شده من کسیو میشناسم چیزهایی میبینه و کارهایی میتونه بکنه و الان پدر ومادرش همچنان میبرنش روانشناسی روانشناس هم هر روز یه برچسب میچسبونه بهشون
نه از جهل مردم نبوده. اصولا ما عادت داریم مردم گذشته را نادان و خودمان را دانا فرض کنیم و این فقط بخاطر داشتن تکنولوژی روز و اطلاعات بالاست که ما در مورد دانایی خودمان له جهل افتادهایم. اتفاقا عقل مردم در گذشته به نسبت کاملتر بود. اونها با چهارپایان و از روی شناخت آسمان و ستاره و کهکشان تا مکه میرفتند. ولی ما امروز بدون گوگلمپ و... تو خیابان گم میشیم. قدیمیها خیلی از گناهها را نمیکردند و در محضر خدا و ائمه صلواتاللهعلیهم ادب داشتند و کرامات بیشتری نصیبشون میشد. الان یه سری کخ خدا رو قبول ندارن، یه سری هم که قبول دارن حق به جانب و طلبکار بدون حساب کتاب هستند. دیگه از اینجا به بعدش خدا خودش میدونه با چه گروهی چطور رفتار کنه که به صلاحشونه
طوق لعنت ابن عربی ناصبی بر گردن آملی: ابلیس یک سلسله نوکران و مریدان دارد.ابلیس رانده شد و مورد غضب است.مریدان و نوکران ابلیس به راههای پیچیده و مختلف راه ابلیس را ترویج و تبلیغ میکنند.بایزید بسطامی از مریدان و شاگردان قدیمی ابلیس است.حرفهایی زد و در نهایت ادعا کرد که او شده است،یعنی یک فرد محتاج آب و نان و گوشت و پوست،گفت :نیست اندر جبه ام الا خدا چه میگردی در زمین و در سما. دیگر مریدان و پادوهای ابلیس هم کم و بیش همین ادعا را داشتند.حسن بصری و دیگری گفتند: ابلیس صاحب حسن بصری و استاد حسن بصری است.خلاصه مریدان و پادوهای ابلیس ادعای کشف و شهود و در نهایت ادعای خدایی داشتند و عده زیادی از آنها به دار مجازات رفتند.منصور حلاج را دار زدند و خاکستر به باد دادند.شاگردان ابلیس و صوفیه مانند جلال بلخی نویسنده مثنوی، مدافع سقیفه و غاصبان حق ائمه اطهار علیهم السلام اجمعین بوده اند و حکومت های کفر و شرک و ظلم و جور مانند متوکل عباسی را تأیید کردند ،با این حال اهل حق و دینداران همیشه علیه ابلیس و شاگردان ابلیس یعنی صوفیه اقدام کردهاند و گروه گروه مدعیان ،،خدایی،، را نابود کردند پادوهای ابلیس که دیدند دارند منقرض میشوند،ترمز اراجیف و اوهام را کشیدند و با ظاهری دین مدار به میدان آمدند. ،،ابن عربی اندلسی،، در چند هزار صفحه اراجیف و اوهام و اباطیل و کفریات پادوهای ابلیس و ،،ابن تیمیه ،،بزرگ وهابیت را جمع آوری کرد و دسته بندی نمود و با الهامات ابلیس آنرا تکمیل کرد و به نام فصوصالحکم و فتوحات چاپ شده است.هر چه وهابیت گفته،،ابن عربی ملعون،، بر آن افزوده و در کتاب فصوصالحکم و فتوحات آورده است. در جاهای مختلف فصوصالحکم و فتوحات نوشته معبودش یک وجود واحد است که به صورت اشیاء و وسایل و کوه و صحرا و الاغ و انسان ظاهر شده است!!! در فتوحات گفته معبودش را در عرش اوهام و خیالات به صورت،،شاب امرد،، یعنی زیبارو و کم مو دیده است که این همان معبود ابن تیمیه بزرگ وهابیت است!!! نوشته ستارههای اطراف زمین را ازدواج و نزدیکی کرده است!!! انواع خیالات و اوهام و قصههای بی مزه و خلاف عقل سلیم و خلاف قرآن کریم دارد.حکام ملعون و غاصب،حتی متوکل عباسی را ابن عربی ملعون تأیید و حمایت کرده است.ابن عربی ملعون ادامه داد تا جاییکه گفت او شده است!!! در مجلس سی و پنچ از کتاب المجالس، یعنی ابتدا ابن عربی ادعا کرد از طرف پیامبر به او در خواب دستور رسیده مردم را ارشاد کند و شروع کرد به مخالف عقاید شیعه اثناعشری اباطیل و کفریات بافت.ادامه داد با انواع خیالات و اوهام و خلاف قرآن کریم و خلاف عقل سلیم در فتوحات مکییه، بارها نوشته معبودش یک وجود واحد است که به صورت اشیاء و وسایل و کوه و صحرا و الاغ و انسان ظاهر شده است و در آخر همان دیوانگی و کفر بایزید بسطامی را گفت و نوشت که ،،خداوندگار،، شده است!!! باز هم شاگردان ابلیس ادامه دادند و کتابهای ابن عربی ملعون و امثال جلال بلخی را ترویج و تبلیغ و شرح کردند.ابن عربی واضح عقاید و افکار شیطانی خود را نوشته و شرح کنندگان آثار او روکشی به اباطیل او زدند که کارها لو نرود و دستشان رو نشود.صدرای شیرازی وکیل و شاگرد ابن عربی ملعون مسئول بزک دوزک آثار ابن عربی شد.دیگران راه ابن عربی و صوفیه و صدرای شیرازی را ادامه دادند تا رسید به سٍد علی قاضی در نجف.کتاب فتوحات و افکار ابن عربی ملعون را ترویج و تبلیغ و شرح داد و با مقابله اهل ایمان مواجه شد و به حاشیه رفت و شهریه اش را قطع کردند و تذکر محکم گرفت در مدرسه کشمیری که اگر ادامه دهد حکم اعدام درباره او اجرا میشود.قاضی در حاشیه و گرفتاری راهی حساب و کتاب شد و خمینی در همان هشتاد سال قبل در کلاس شرح فتوحات ابن عربی ملعون شرکت میکرد و افکار و عقاید ابن عربی ملعون بر او مؤثر افتاد و گهگاه از کلمات کلیدی ،،ابن عربی ملعون،، استفاده میکرد و در نامه به گورباچوف آنها را به ،،ابن عربی،، فراخواند!!! خمینی هم رفت به حساب و کتاب و رسید به دیگران که پرچم تبلیغ و ترویج و توسعه افکار ،ابن عربی ملعون،، را بردارند، ممد حسین طهرانی در صفحه دویست و بیست و دوم جلد سوم کتاب الله شناسی واضح و روشن عین کلمات و عقاید صوفیه و هندوها را نوشته است.نوشته حق ،خالق است در مرتبه عالی و مخلوق است در مرتبه دانی.آمر است در مقام بالا مأمور است در مقام پایین.راحم است در افق مبین و مرحوم است در نشئه اسفل السافلین...در جاهای مختلف طهرانی افکار و عقاید باطل صوفیه و ابن عربی ملعون را ترویج و تبلیغ کرده است... در چند سال پیش حسن زاده آملی شرح و بسط و تبلیغ افکار ابن عربی ملعون را انجام داد.سالها کتاب فصوصالحکم ابن عربی ملعون و افکار باطل او را ترویج و تبلیغ نمود با نام مُمِد الهمم چاپ شده است.حسن زاده آملی راهی حساب و کتاب شد و در خانه اش چال شد نه در آرامستان مسلمانان،ادامه راه ابلیس و ،،ولی ابلیس یعنی ابن عربی ملعون،، را همچنان عدهای انجام میدهند. امثال ممد شجاعی و محمد حسن وکیلی و موسوی مطلق و دیگران که ،،ابن عربی ملعون،، و فصوصالحکم و فتوحات و جلال بلخی ملعون را ترویج و تبلیغ میکنند.قمشه ای مداوم از مثنوی جلال بلخی که هفکر و همراه ابن عربی ملعون است،تبلیغ و ترویج دارد. مراقب ,,آل ابلیس,, باشید!!! طوق لعنت است ،،ابن عربی کافر و مشرک و منافق و جاسوس یهود،، بر گردن اهل بدعت و حکومت بدعت و ظلم ایران و ترویج کنندگان صوفیه. سند رسوایی است ،،ابن عربی متوهم و قاطی و دیوانه،، بر گردن حامیان حکومت بدعت و ظلم ایران.استاد موسوی زنجانی در جلسات مفصل ابطال و رد ابن عربی ملعون را گفته است و در فضای مجازی و آپارات موجود است.
اشتباه میکنید،تا جایی که میدونم ،هرکی رسالت خودش را دارد،و با دیگری متفاوت هست،همین تفاوت ها،زیبا میکنه،در ثانی،چه ایرادی ،کسی که به معرفتی رسیده،کمک کند،مگر زکات علم ،نشرش نیست
@@Qaflanlar بابا بازم دمش گرم اگه کار مردم رو راه مینداخته ،این خودش یه رسالت شخصیه،و حرف این بابا هم درسته که یه عده بودن گمنام،و مدام کار مردمو راه نمیداحتن،درانزوا و گوشه نشین بودن،هر کدومشون به نظر درسته،نمیشه که همه سبکشون مثل هم باشه،به هر دنیا به این جور ادم های متفاوت نیازمنده،اگه غیر از این بود ،باید همه کل دنیا میشدن عیسی ،یا محمد،که قران هگ گفته که اگه میخاستم همه را به دین واحد مستقر میگردم،ولی نکرده ،چون دنیا باید مخالف هم داشته باشه ،متفاوت باشه،وگرنه اگر همه عین هم میشدن،دنیا یک نواخت میشد ،این نظر منه
@@mahdi-uv7zd عزیز اینکه خدای متعال فرموده : اگر میخواستم همه را به اجبار هدایت میکردم یا همه را یک امت (مطیع خدا) قرار میدادم، ولی قرار ندادم منظور خدای تعالی این است که اجبای در کار نیست، نه اینکه ، وضعیت مطلوب همان است ! هدف از خلقت بشر و جن، اطاعت و بندگی حق تعالی است : ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدونِ نیافریدم جن و انس را مگر برای عبادت و بندگی خودم پس خدای متعال هدف خلقت را این قرار داده که همه شبیه انبیا ع (عبدالله و بنده خدا) شوند ، و شما چیز عجیبی گفتید که : یکنواخت میشد !!!! یعنی اگر انسانها به جای انسان بودن، مثل حیوان یا بدتر باشند ، بهتر است ؟ یعنی این حالت که دزدان و قاتلان بر ما حکومت میکنند و مملکتی با این ثروت، ملتش فقیر است ، چون تنوع ایجاد شده ، خوب است ؟ اگر حکومتی عادل که به فکر ملت بود ، سرِ کار بود ، بد بود ؟
خیلی سبک و بی محابا در خصوص اقای نخودکی و سایرین سخن میرانید این بزرگواران با خدمات خودشان مسلمین زیادی را تامین نموده و بلعث تقویت ایمان انهاشدند بسیاری افراد از مطالعه و بررسی زندگی انان به حقایق براه امدند پناه بر خدا تقوا در سخن
سلام. ای به قربان دهان و کلامتان. اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بنا بر ضرورت اینکار ها را انجام میدادند که قطعا امر به این موضوع شده بودند. ایشان بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند. اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند. البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود. حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما... عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود. این صحبت ها را نپسندیدم.
سلام بزرگوار-حضرت آقا اول احترام شما سید هستید واجب- دوما کسی میتونه درمقام شیخ نخودکی مطلب بگه وگله کنه که در حد اون بزرگوارباشه-فکرمیکنید این نفس فدسی شیخ نخودکی چجوری درست شده -بزرگوار ایشون ازطفولیت درمحضر بزرگی چون صادق تخت پولاد وپدرعزیزشان ریاضت ها کشیدن - یک سوال چرا اختلاف نظر وسلیقه در مراجع هست -اختلاف راه و روش تربیت هم همینه- مرحوم نخودکی کسی نیست که امثالهم بخواید اون رو تفسیر کنید- ایکاش بجای ایرادات از بزرگان اول ایرادات خودمونو حل میکردیم - والسلام
عین همین داستان رو مادر من واسعم تعریف میکنه وقتی بچه بوده واسعه یکی از همسایه هاشون اتفاق میافته چون اون همسایه زنی بد دهن بوده و وقتی بوش میداده سید. و غیر. سید. نمیدیده و هی دم غروب زنگ میزدن تو. خونه این زن در حالی که هیچ کسم تو کوچه و پشت بام نبوده ....خوب به بنده خدا میگن توبه و. تقصیر بکنه و توصل کنه به امام که بعد این کارش سنگ زدن هم غط میشه ...خوب حالا این همچین عجیب و غریب هم نیست وقتی به ادم با توبه و تقصیر خودش جلوی سنگ زدن اجنه رو بگیره ببینید با توصل به امام علی میشه چه ها کرد
سلام بر شما. بله حق با شماست. اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بنا بر ضرورت اینکار ها را انجام میدادند که قطعا امر به این موضوع شده بودند. ایشان بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند. اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند. البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود. حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما... عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود. این صحبت ها را نپسندیدم.
در ضمن بعضی ها با معجزه معنایی،ایمانشان بیشتر میشود،یا ایمان میاورند و رسالت نخودکی چه بسا در همین بود،و حکمت در این بود،که نشان دهد،و اگر دقت کرده باشین در اخر هر معجزه سفارش به سکوت و نگفتن معجزه به دیگران سفارش میکند،یعنی از حکمت سرشار هست،و میداند چه کند،از سما بعیده که سال ها حوزه درس خواندید ،و چیزی از معجزه معنایی نمیدانید
از طرفی باید یکسری از بیماری بمیرند درحالی بزرگان میتوانستند وپسرانشو نجات دهند ولی این امر اتفاق میفتاد تا به شکل داستان برسد دست شما ،و از بعد دیگه نقل کنید
سلام بر شما. بله حق با شماست. اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند. اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند. البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود. حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما... عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود. این صحبت ها را نپسندیدم.
قربان شما نباید در مورد جایگاه علما اینگونه صحبت کنید اینکه ایشون از دنیا رفتند و دیگه زور نداشتن و فلان که نشد حرف کمی خود داری کردن هم بد نیست این کوچک در حدی نیستم شمارو نصیحت کنم ولی...
سلام بر شما. بله حق با شماست. اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند. اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند. البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود. حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما... عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود. این صحبت ها را نپسندیدم.
سلام بر شما. بله حق با شماست. اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بنا بر ضرورت اینکار ها را انجام میدادند که قطعا امر به این موضوع شده بودند. ایشان بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند. اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند. البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود. حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما... عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود. این صحبت ها را نپسندیدم.
مردان خدا ز خاکدانی دگرند شخصی چون حسنعلی نخودکی رضوان الله تعالی علیه به خواست خودشون گام از گام برنمی داشتند و تمام سلوک و رفتارشان به اذن الله و به دستور الله است ، این اقا افعال و رفتار اون مردان خدا رو با خودش میسنجند؟ اگر کلامی یا دمی از لبهای مبارک این مردان خارج میشده قطعاً و یقیناً به اذن الله است و قطعاً اذن و امر برای خدمت به خلق الله از جانب خود حضرت باری تعالی به آن مردان تنفیض میشده که ایشان گام در راه خدمت میگذاشتند و همه هم میدانند که سختترین خدمت و عبادت ، همانا خدمت به خلق خداست چراکه آنی و لحظه ای آن را پایانی نیست و وقت و هنگام خاصی هم ندارد و تمام و کمال ارامش و اسایش و خلوت سالک را میگیرد فلذا با نهایت احترام به این واعظ عزیز بهتره بزرگان و اقطاب را با خودمون نسنجیم. شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی و با شیخ جعفر اقا مجتهدی اعلالله مقامه در کنار قطب عالم امکان علی ابن موسی الرضا تلمذ کرده بودند و از خاصان مکتب حجه ابن الحسن بودند ، چطور این واعظ محترم بخود اجازه میده ایشان را ملامت کند و با رفتار خود بسنجند الله اعلم! امید که حضرت باری ، همه ما بالاخص اینجانب رو به راه راست و صراط مستقیم هدایت کند و نگاهی از لطف و کرم خاصه خودشون به ما غریقان دریای معصیت بندازند که اگر نباشد دستگیری و عنایت حق تعالی و اولیاءالله قطع به یقین ساکنان اسفل السافلینیم ولاغیر
@@rikatabari7445سلام بزرگوار. چه کسی گفته این عارفه؟ اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بنا بر ضرورت اینکار ها را انجام میدادند که قطعا امر به این موضوع شده بودند. ایشان بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند. اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند. البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود. حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما... عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود. این صحبت ها را نپسندیدم.
ایشون به شخص اقای نخودکی کاری نداره ایشون .راجع به اصل عرفا و حقیقت عرفان صحبت میکنن که هر ننه قمری را عارف معرفی نکنید و از جهالت بیرون بیاید . هرکسی راحالی ندادن کسی که در مراتب حرکت میکند و متوقف میشود مثل اقای نخودکی خواهد بود در حالی که باید ازین مراتب عبور کند و متوقف نشود . برای شما اقای نخودکی خیلی بزرگ است به این خاطر تاب نقد و برسی عملکرد ایشون رو ندارید.. البته شخصبت پرستی در خون شما ملت است. ایشون که دارند این صحبت هارو میکنند هزاران هزار نخودکی باید بیان شاگردیشون رو کنن . و ایشون استاد هستند . قطعا افق دید بالاتری دارند و وقتی بالاتر باشند طبیعیست که پایین تر از خود را نقد کنند و جلوی انحرافات از راه ومسیر مستقیم را بگیرند و مطالب حقیقی و ناب عرفان را تبیین کنند.
ما که اسلام و قرآن کریم و نهجالبلاغه را قبول داریم و هر که دقت کند حرف طباطبایی نویسنده المیزان در کتاب رسائل توحیدی صفحه هشتاد و یک را قبول نمیکند، نوشته در جهان خارج هیچ فعلی نیست مگر فعل خداوند سبحان و این حقیقتی است الی آخر کلمات.... طباطبایی! صد سال درس و ریاضت که نتیجه اش بشود این کلمات ضد دین و ضد عقل و ضد واقعیت فایده ندارد.عقیده داریم اکثریت ایرانی جماعت توان تجزیه و تحلیل درست و حسابی ندارند...کتاب فراتر از عرفان نوشته استاد حسن میلانی بطور کامل به نقد و بررسی افکار طباطبایی و حسن زاده آملی و جوادی آملی پرداخته و با دلایل محکم از قرآن کریم و نهجالبلاغه و دلایل عقلی ابطال رهروان و پیروان فلسفه و عرفان مصطلح را نوشته است... کتاب فلسفه و عرفان از نظر اسلام نوشته محمد صدر زاده هم کامل دروغ ها و اباطیل صوفیه و پیروان شیطان را که به نام فلسفه و عرفان معروف شدهاند را نوشته و ابطال کرده است...
سلام. اهالی اجتهاد در مقابل نص، جواب دهند به کدام آیه و حدیث خمس را به عنوان شهریه به غیر سید و طلاب مروج افکار و عقاید ابن عربی و صوفیه میدهید؟! آیه و حدیث در تأیید این کار وجود ندارد! سالها است این روش در حوزه ها در جریان است.طلاب مروج افکار و عقاید ابن عربی ملعون از دفتر افراد مختلف شهریه میگیرند.دهها سال است که از طرف قریب به اتفاق مراجع برای رسیدگی به سادات فقیر و یتیم و گرفتار نماینده ارسال نمیشود...خمس باید به سادات فقیر و یتیم و گرفتار و با شرایط مربوط به خمس مصرف شود.دزدان اموال امام زمان علیه السلام ، دم از اسلام و قرآن میزنند و ضد قرآن کریم و نهجالبلاغه عمل میکنند و عدهای از مردم بدون تحقیق و پژوهش و بدون درک و فهم نهجالبلاغه امیر المومنین علی علیه السلام،دنبال جماعت گمراه و فاسد افتادن...
سلام بر شما. بله حق با شماست. اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بنا بر ضرورت اینکار ها را انجام میدادند که قطعا امر به این موضوع شده بودند. ایشان بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند. اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند. البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود. حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما... عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود. این صحبت ها را نپسندیدم.
@@ranginkamoonebirang1009 قاضی کسی هست که در مورد ابن عربی لعین گفته : بعد از معصومین ، کسی به مقام ابن عربی نمیرسد ! تو خود بخوان حدیث مفصل از هین مجمل !
من زندگی نامه تمام اولیای خدا رو خواندم...حتی مرشد چلویی...ایت الله انصاری همدانی...داماد ایشان...جناب شیخ نخودکی...مرحوم بی بدیل علی اقا... قاضی طباطبایی بزرگ...تا حدی کلام این جناب درسته...ولی خدمت به خلق واجبه...البته نباید خلق بد عادت بشن
سلام بر شما. بله حق با شماست. اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بنا بر ضرورت اینکار ها را انجام میدادند که قطعا امر به این موضوع شده بودند. ایشان بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند. اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند. البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود. حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما... عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود. این صحبت ها را نپسندیدم.
ما تا کی باید شنونده اراجیف این طبقه کل برجامعه باشیم
4 місяці тому
آقا سید علی قاضی ، آقا سید جمال گلپایگانی ، آقا میرزا جواد ملکی تبریزی ، آقا سید احمد کربلایی ، آقا محمد بهاری ، آقا حسین قلی همدانی ، آقا ملا قلی جولا ، آقا سید علی شوشتری ، آقا محمد تقی بهجت ، آقا عبدالکریم کشمیری ، آقا سید حسن اصفهانی مسقطی و.... این بزرگان فقیه و عالم ربانی توحیدی و وحدت وجودی بودند و پیرو مکتب عرفانی این عربی و اهل بیت بودند... بزرگانی چون آقا سید مرتضی کشمیری ، حسنعلی نخودکی اصفهانی و.... فقیه و عالم ربانی کرامتی بودند که با ریاضت و تهذیب نفس صاحب کرامت شدند و این دو مکتب با هم متفاوت هست....
سلام یکی هست در عرفان نظری به جایی رسیده ولی امثال اقایان کشمیری و قاضی و و در عرفان عملی جایگاه خاص خود داشتن هر کس در عرفان عملی به جایی نرسیده باشد نمیتواند ان بزرگان را قضاوت کند
اخوند اینجور ترسو و محتاط من ندیدم تا حالا!!! اگه اخونده و لباس روحانیت و تقوا و پرهیز تنشه پس فرقش با ادمای عادی چیه؟ فرق باید باشه بین ملا و ادم عادی با نه؟؟؟ اخوند باید بگه دعا کرد اجابت شه وگرنه حیف اون خمس و سهم امامی که میگیره از ما
بیان حالات واحوالات بزرگانی چون شیخ نخودکی وسیدعلی قاضی رحمت الله علیهم ودیگربزرگان جایگاه هرشخصی نیست وبااداوخنده ومسخره کردن نیست سید عزیز شما ابتدا کمی ازمشاربتون روکوتاه بفرمایید تالب روئیت بشه بعد...
@@rezwanfayez3787 سلام بر شما. اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بنا بر ضرورت اینکار ها را انجام میدادند که قطعا امر به این موضوع شده بودند. ایشان بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند. اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند. البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود. حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما... عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود. این صحبت ها را نپسندیدم.
این کشمیری با اون کشمیری دو نفر متفاوتند، مرتضی کشمیری شاگرد خاص استاد بود که خبر مرگش را کشمیری دوم عبدالکریم به آقای قاضی دادند. در اصل دو شاگرد با نام فامیل کشمیری مرتضی و شیخ عبدالکریم داشتند. التماس دعا
اقای نخودکی که رحمت خاص خدا بر روح بزرگ آن مرد خدا باد، یگانه مرد در اخلاص و عرفان بود، ایشان آنقدر خاص بودند که هنوز هم هر کس بر مزارش برود و سوره یس بخواند قطعا حاجت روا خواهد شد ، اینست مرد مخلص خداوند ک همیشه کانال فیض بین خداوند و خلق خدا بوده و هست، رحمت خدا بر روح بزرگ آقای نخودکی
!? ايشون مرد روحانى معنوى هستند
درود بر شيخ نخودكى بزرگ
سلام خداوند به علامه سيد محمد محسن طهراني
چقددد این مطلب سنگین بود الله اکبر❤❤❤
سالهای سالل بنده در عرفان نظری مطالعه دارم والله این مطلب بسیار برام سوال بود و جواب نگرفته بودم اما امروز لذت بردم
ینی الحق ک استاد و تفسیر کلام چقد موثر هست
احسنت بسیار مفید و سرشاراز معنویت
جاااانم آقا سید علی آقا قاضی💖
جانت رو فدای هیچکس نکن جانت رو فدای امام حسین و ائمه کن واسلام
@@hamedmohammadi6389 مغز فندقی ،من نگفتم که جانم فدای قاضی. هنوز فارسی بلد نیستی بخونی ! من از یه غذایی هم خوشم بیاد میگم جانم فسنجون ! معنیش اینه که فدای فسنجون شدم؟! مغز فندقی به کار خودت مشغول باش و فضولی نکن لطفا
@@alisky3122 عرفا را ائمه لعنت کرده تو جانت فدا میکنی حالم بهم خورد
@@alisky3122
به خدا این صوفیان عارف نما ( قاضی و اساتید و شاگرداش ، و نخودکی و شاه آبادی و ...) منحرف بودند، صوفی بودند نه تنها ولی الله نیستند ، بلکه ...
تا همین اواخر، علمای شیعه شدیدا مخالفشان بودند (نمونه اش مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی که مخالفتش با قاضی ، شهره عالم شده)
اما متاسفانه با نفوذ طباطبایی و خمینی در قم و بعد از آن پیروزی ۵۷، حوزه قم را لانه خودشان کردند ...
بسیار عالی.درودخدا بر شما
ای کاش مرحوم قاضی زنده بود و گره از کارم باز میشد 😢
امام زمان هست
سیدعلی قاضی که هرچی داشته از امام زمان بوده
سلام اقای قاضی روحش ازاد هست خودت را بساز کمکت میکنه
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم يا الله
سلام غرور وتکبر از کلام شما میبارد چه بسا مرحوم نخودکی مامور بدین رفتار بودند
چه قضاوتی میشنویم ..
سلام بر شما.
با قسمت دوم فرمايش شما موافقم.
اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند.
اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند.
البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود.
حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما...
عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود.
این صحبت ها را نپسندیدم.
علامه طهرانی یکی از ارکان ظهور است چهار سال دیگه می فهمی چی میگم فعلا صبر کن
وقتی میگن هر احمقی نباید پای سخنان بزرگان بشینه نتیجش میشه این
۴ تا بی سواد احمق ک هیچ سوادی در این زمینه ندارن در باره این استاد نظر میدن 😂
😂😂😂😂😂
بی سواد
واقعا اشک توی چشمام جمع شد...
متاسفانه چقدر نارضایتی ما از خداوندبالاست و چقدر دراشتباهیم..
بسیار عالی
الرحمة والرضوان والروح والريحان والبهجة والنور والسرور لروحهما الطاهرتين ونفسيهما الزكيتين .....⚘🌺💞🌹🕯⚘🌺💞🌹🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯
رحمت خدا بر شما❤
احسنت بسیاراموزنده بود👏👏👏❤️❤️❤️
درود بر سید علي قاضی تبريزي
هر کدام از اولیا الله جایگاه خودشون رو دارند و نمیشه باهم مقایسه کرد،پس نمیشه ما اینها رو قضاوت کنیم،خداوند به هرکس بخواهد نوعی کرامت عطا میکند
سلام دوستان گوش بدید اما زود نتیجه گیری نکنید ریشه مباحث عرفانی خوب گوش دادن هست....
سلام، این شيخ سخنران اسمشون چیه؟
ایشون پسر کوچک علامه طهرانی هستند
رضوان الله تعالی علیهم
سید محمد محسن طهرانی
مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيۡهِ ۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَیٰ نَحۡبَهُۥ وَ مِنۡهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَ مَا بَدَّلُواْ تَبۡدِيلاً
رحمتالله علیه
سلام بر مؤمنین .خداوند رحمت کنه آیت الله کشمیری.
نمی تونیم بگیم چر ا نخودکی یا فلان و..به خلق خدمت خفی نمیکنه هر کسی یک نوعی به خلق الله خدمت میکنه.لیس للانسان الا ما سعی .او هم به روش خودش به خلق خدمت میکنه
سلام بر شما.
بله، موافقم.
اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند.
اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند.
البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود.
حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما...
عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود.
این صحبت ها را نپسندیدم.
رضوان الله تعالی علیه❤❤❤❤
مهمترین اصل درک و فهم صحیح توحید است.توحید که نشان دهنده اصل مطلب است که خالق هستی احد و واحد و قادر مطلق و بی نظیر و بینیاز است و آسمان ها و زمین و انسان مخلوق او هستند.خالق هستی مجبور به کاری نیست و به انسان راه حق و صحیح را نشان داده و انسان اختیار دارد که راه نجات و رستگاری را برود یا کفران نعمت کند و راه کج و گمراهی و کفران نعمت پیش گیرد و به عذاب و جهنم واصل شود.ابن عربی واضح و روشن در کتاب فتوحات نوشته به عرش خیالی و اوهام رفته است و معبودش را به شکل ،،شاب امرد،، یعنی جوان زیبارو و خوشگل مو فرفری دیده است که این همان معبود ابن تیمیه بزرگ وهابیت است!!! نسخه دیجیتال و چاپی موجود است بروید ببینید. در سایه توحید به نبوت و امامت و عدالت میرسیم.صوفیه و جلال بلخی نویسنده مثنوی و در رأس آنها،، ابن عربی آندلسی،، اصل توحید را هدف قرار داده و با جملات مختلف همگی گفتهاند توحید قرآن را رها کنید و افکار و عقاید ابن عربی ملعون و جلال بلخی و جماعت صوفیه را بپذیرید.اصل و عقاید ابن عربی در هند و گاو پرستان وجود داشته است و ابن عربی و صدرای شیرازی و صوفیه آن را بزک دوزک کرده و تحویل دادهاند. در این کوتاه نمیتوان شرح ماجرا را گفت به سایت ابن عربی دات کام مراجعه کنید و مفصل مطلب را بفهمید...سالها است که کتاب های صوفیه و گمراهان بزرگ و همین ابن عربی با مجوز حکومت ایران چاپ و نشر میشود،حکومت نشر دهنده ابن عربی ملعون و صوفیه حکومت بدعت و کفر و شرک است!!! اگر دنبال حق و حقیقت و خالق هستی باشی هیچ راهی نیست غیر از راهی که علی ابن ابی طالب علیه السلام در نهجالبلاغه نشان میدهد.در کتاب حدیقه الشیعه مقدس اردبیلی و جای دیگر حدیث از امام رضا علیه السلام است که فرموده هرکه نزد او سخن از صوفیه به میان آید و با دل و زبان منکر نشود از ما نیست... دشمن و مخالف شیعه اثناعشری و حق و حقیقت ابن عربی ملعون است که در نوشتههایش هرچه توانسته از افسانه و احادیث جعلی ابوهریره و ناصبی ها آورده است و هر کجا نام و یاد علی ابن ابی طالب علیه السلام باید باشد مطلب را تحریف و تغییر میدهد.یک نمونه از هزاران دروغ و تحریف این ناصبی ملعون در کتاب فتوحات که میگوید مشاهده کرده است مقام عمرابن خطاب از امیر المومنین علی علیه السلام بالاتر است در جای دیگری مینویسد شیعه گمراه است مخصوصا دوازده امامی.استاد موسوی زنجانی چندین جلسه در رد و ابطال ابن عربی ملعون بحث نموده در آپارات و فضای مجازی موجود است.به هر حال غفلت همراه با اوهام و خیالات نتایج عجیب میدهد.دشمن دین و حق هستند و خیال و وهم دارند که درستکار و مومن هستند!! یک نکته بفهم تا بفهمی :زمانی که برای به دام انداختن طفلان مسلم اعلامیه دادند یک نکته اش این بوده که هر که به آنها کمک کند مجازات میشود و سهم بیت المال قطع میشود ...فهمیدی؟! کجاست در ایران و هر کشور دیگری تقسیم عادلانه و صحیح بیت المال؟؟ باز در تاریخ و روش ابوبکر و عمر ابن خطاب ثابت شده است که به عایشه بیش از دیگران از سهم بیت المال میدادند یعنی ابوبکر و عمر ابن خطاب هم تقسیم بیت المال که روش و سنت قطعی حضرت محمد صلوات الله علیه است را کاملا ترک نکرده بودند و نامی و رنگی از تقسیم بیت المال وجود داشته...فهمیدی؟!! الان کجاست تقسیم بیت المال عادلانه در ایران و دیگر کشورهای مدعی حکومت اسلامی؟؟؟ ابن عربی در فتوحات عمر ابن خطاب را دارای ولایت ظاهر و باطن میداند و در برابر خلفای ظلم و جور سرسپردگی خاصی دارد. در فصوصالحکم،فص موسوی، گوساله پرستی را صحیح میداند و به پیامبران دروغ میبندد ... جنایات متوکل عباسی را نمیگوید بلکه در فتوحات مکییه متوکل عباسی را دارای ولایت ظاهر و باطن میداند و حکومت ظلم و جور را ستایش میکند...امثال جلال بلخی نویسنده مثنوی و بایزید بسطامی و حسن بصری همراه و همکار با جریان شیطانی ابن عربی ملعون و صوفیه هستند. حکومت فعلی ایران افکار و اشعار اینها را در کتب درسی جا میدهد و صدا و سیما هرجا بتواند افکار هواداران ابن عربی ملعون و صوفیه را ترویج میکند. نمونه سریال ساختند برای دوستدار و مروج ابن عربی یعنی صدرای شیرازی و کنگره بزرگداشت ابن عربی برگزار کردند.
صدرا شیرازی مرید و دنباله رو ابن عربی ملعون است و واضح و روشن در چندین جا از کتاب اسفار اربعه از جمله، جلد دو صفحه ۲۹۲ نوشته معبودش عین اشیاء است و همان کفریات و اراجیف ابن عربی ملعون را تکرار و ترویج کرده است.ارادت به ابلیس و شیطان در مرام و فرقه ابن عربی و صوفیه وجود دارد که دم خروس را آشکار میکند.برای شناخت این ابلیس مجسم به کتاب فلسفه و عرفان از نظر اسلام نوشته محمد صدر زاده و کتاب،،سر فاش،،نوسته دکتر صابری و سایت ابن عربی دات کام مراجعه کنید. بله حکومت فعلی ایران با شارحان کتاب ابن عربی ملعون و صوفیه رابطه نزدیک و حسنه دارد و با آنها همراه است!!سالها حسن زاده آملی کتابهای ابن عربی ملعون ،بزرگ صوفیه ،را درس داد و ترویج کرد، فهمیدی؟!!!شرح فصوص ابن عربی توسط حسن زاده آملی با نام مُمِد الهمم چاپ شده و در کتابخانه و کتاب فروشی موجود است. حسن زاده به روش صوفیه کوس صوفیه زد و در الهی نامه چاپ اول نوشته: تا الان میگفتم لا تاخذهُ سنت و لا نوم اکنون میبینیم خودم هم لا تاخذی سنت و لا نوم!!!! سٍد علی قاضی معدوم در نجف کتاب فتوحات را درس میداد و از ابن عربی ملعون تعریف و تمجید میکرد... جوادی آملی در کتابها و نوشتههایش از ابن عربی ملعون با احترام یاد میکند و در برابر بدعت ها و کفر و شرک ابن عربی ملعون ساکت یا حتیالامکان توجیه و دفاع میکند. ممد شجاعی در جلسات توحید و خداشناسی به جای عقاید حق همان کفریات و اباطیل ابن عربی ملعون را به خورد افراد بیخبر و کمسواد میدهد....اگر نفهمیدی خیلی هم مهم نیست جهنم برای تمام افراد واجد شرایط جا دارد. گوارا باد همنشینی با عمر ابن خطاب به تمامی دوستان و سرسپردگان ابن عربی، صوفی ملعون که ابن عربی در کتاب فتوحات نوشته به خیال خود به بهشت رفته و ابوبکر و عمر ابن خطاب را در بهشت دیده است! البته ابن عربی ملعون اهل سنت هم نیست و دهها مورد بر خلاف اصول اهل سنت نوشته و در نهایت ادعای،،خداوندگاری،، دارد.صاف و شفاف و واضح ابن عربی گفته کتابها و نوشته هایش را ششصد سال بعد از پیامبر،از پیامبر اسلام گرفته بصورت مستقیم البته در خواب!!!!!! نتیجه که هر که افکار و عقاید ابن عربی را قبول کرده و دنبال او افتاده ابن عربی ملعون صوفی را پرستش میکند وگرنه هیچ عاقلی و هیچ مسلمانی و هیچ مومن خواب و اوهام یک جن زده کافر را قبول نمیکند که ابن عربی ملعون در فتوحات نوشته ،، ستارههای ،، اطراف زمین را ازدواج و نزدیکی کرده است!!!
خداوند حفظشان کند
سلام وصلوات بر روح آن اولیا خدا
ما که اسلام و قرآن کریم و نهجالبلاغه را قبول داریم و هر که دقت کند حرف طباطبایی نویسنده المیزان در کتاب رسائل توحیدی صفحه هشتاد و یک را قبول نمیکند، نوشته در جهان خارج هیچ فعلی نیست مگر فعل خداوند سبحان و این حقیقتی است الی آخر کلمات.... طباطبایی! صد سال درس و ریاضت که نتیجه اش بشود این کلمات ضد دین و ضد عقل و ضد واقعیت فایده ندارد.عقیده داریم اکثریت ایرانی جماعت توان تجزیه و تحلیل درست و حسابی ندارند...کتاب فراتر از عرفان نوشته استاد حسن میلانی بطور کامل به نقد و بررسی افکار طباطبایی و حسن زاده آملی و جوادی آملی پرداخته و با دلایل محکم از قرآن کریم و نهجالبلاغه و دلایل عقلی ابطال رهروان و پیروان فلسفه و عرفان مصطلح را نوشته است... کتاب فلسفه و عرفان از نظر اسلام نوشته محمد صدر زاده هم کامل دروغ ها و اباطیل صوفیه و پیروان شیطان را که به نام فلسفه و عرفان معروف شدهاند را نوشته و ابطال کرده است...
اگر دروغ نگویید و شیفتگان مولانا علی ابن ابی طالب علیه السلام باشید،حتم که با دشمنان او دشمن هستید ،بسیاری از افرادی که به نام فلسفه و عرفان معروف شدند اصل دشمن علی ابن ابی طالب علیه السلام هستند!! بله ابن عربی واضح و روشن در کتاب فتوحات نوشته به عرش خیالی و اوهام رفته است و معبودش را در شکل ،،شاب امرد،، یعنی جوان زیبارو و خوشگل مو فرفری دیده است که این همان معبود ،،ابن تیمیه،، بزرگ وهابیت است!!! نسخه دیجیتال و چاپی موجود است بروید ببینید.مهمترین اصل، توحید است. در سایه توحید به نبوت و امامت و عدالت میرسیم.صوفیه و ابن عربی اصل توحید را هدف قرار داده و با جملات مختلف همگی گفتهاند توحید قرآن را رها کنید و افکار و عقاید فرقه ابن عربی ملعون را بپذیرید.اصل حرف و عقاید ابن عربی در هند و گاو پرستان وجود داشته است و ابن عربی و صدرای شیرازی و صوفیه آن را بزک دوزک کرده و تحویل دادهاند. در این کوتاه نمیتوان شرح ماجرا را گفت به سایت ابن عربی دات کام مراجعه کنید و مفصل مطلب را بفهمید...سالها است که کتاب های صوفیه و گمراهان بزرگ مانند جلال بلخی و عطار و ابن عربی و فلاسفه گمراه و متوهم یونانی با مجوز حکومت ایران چاپ و نشر میشود،حکومت نشر دهنده ابن عربی و صوفیه حکومت طاغوت و شرک است!!! اگر دنبال حق و حقیقت و خالق هستی باشی هیچ راهی نیست غیر از راهی که علی ابن ابی طالب علیه السلام در نهجالبلاغه نشان میدهد.در کتاب حدیقه الشیعه مقدس اردبیلی و جای دیگر حدیث از امام رضا علیه السلام است که فرموده هرکه نزد او سخن از صوفیه به میان آید و با دل و زبان منکر نشود از ما نیست... دشمن و مخالف شیعه اثناعشری و حق و حقیقت ابن عربی ملعون و همراهان او هستند که در نوشتههایش هرچه توانسته از افسانه و احادیث جعلی ابوهریره و ناصبی ها آورده است وهر کجا نام و یاد علی ابن ابی طالب علیه السلام باید باشد مطلب را تحریف و تغییر میدهد.یک نمونه از هزاران دروغ و تحریف این ناصبی ملعون در کتاب فتوحات که میگوید مشاهده کرده است مقام عمرابن خطاب از امیر المومنین علی علیه السلام بالاتر است در جای دیگری مینویسد شیعه گمراه است مخصوصا دوازده امامی.استاد موسوی زنجانی چندین جلسه در رد و ابطال ابن عربی ملعون بحث نموده در آپارات و فضای مجازی موجود است.به هر حال غفلت همراه با اوهام و خیالات نتایج عجیبی میدهد.دشمن دین و حق هستند و خیال و وهم دارند که درستکار و مومن هستند!!یک نکته بفهم تا بفهمی :زمانی که برای به دام انداختن طفلان مسلم اعلامیه دادند یک نکته اش این بوده که هر که به آنها کمک کند مجازات میشود و سهم بیت المال قطع میشود ...فهمیدی؟! کجاست در ایران و هر کشور دیگری تقسیم عادلانه و صحیح بیت المال؟؟ باز در تاریخ و روش ابوبکر کذاب و عمر ابن خطاب صهاک ثابت شده است که به عایشه بیش از دیگران از سهم بیت المال میدادند یعنی ابوبکر و عمر ابن خطاب هم تقسیم بیت المال که روش و سنت قطعی حضرت محمد صلوات الله علیه است را کاملا ترک نکرده بودند و نامی و رنگی از تقسیم بیت المال وجود داشته...فهمیدی؟!! الان کجاست تقسیم بیت المال عادلانه در ایران و دیگر کشورهای مدعی حکومت اسلامی؟؟؟ ابن عربی در فتوحات عمرابن خطاب را بهترین میشمارد و در برابر خلفای جور سرسپردگی خاصی دارد.در فصوصالحکم گوساله پرستی را صحیح میداند و به پیامبر دروغ میبندد ... جنایات متوکل عباسی را نمیگوید بلکه در فتوحات مکییه متوکل عباسی را دارای ولایت ظاهر و باطن میداند و حکومت ظلم و جور را ستایش میکند..حق الناس است معرفی شاگرد و ولی ابلیس ابن عربی ملعون صوفی به عنوان شیخ اکبر و عارف.امثال جلال بلخی معروف به مولوی و بایزید بسطامی و حسن بصری همراه و همفکر با جریان شیطانی ابن عربی ملعون هستند که به نام صوفیه معروف هستند. حکومت فعلی ایران افکار و اشعار اینها را در کتب درسی جا میدهد و صدا و سیما هرجا بتواند افکار هواداران ابن عربی ملعون و صوفیه را ترویج میکند. نمونه سریال ساختند برای دوستدار و مروج ابن عربی یعنی صدرای شیرازی و کنگره بزرگداشت ابن عربی برگزار کردند.ارادت به ابلیس و شیطان در مرام و فرقه ابن عربی و صوفیه وجود دارد که دم خروس را آشکار میکند.در بررسی و ابطال ابن عربی و صوفیه و دنباله رو آنها مانند حسن زاده آملی و جوادی آملی به کتاب فراتر از عرفان نوشته حسن میلانی و فلسفه و عرفان از نظر اسلام نوشته محمد صدر زاده و کتاب سر فاش دکتر صابری مراجعه کنید.حکومت فعلی ایران با شارحان کتاب ابن عربی شاگرد ابن تیمیه مؤسس وهابیت رابطه نزدیک و حسنه دارد.سالها حسن زاده آملی کتابهای ابن عربی ملعون ،مروج صوفیه ،را درس داد و ترویج کرد، فهمیدی؟!!!شرح فصوص ابن عربی توسط حسن زاده آملی با نام مُمِد الهمم چاپ شده و در کتابخانه و کتاب فروشی موجود است. حسن زاده به روش صوفیه کوس صوفیه زد و در الهی نامه چاپ اول نوشته:تا الان میگفتم لا تاخذهُ سنت و لا نوم اکنون میبینیم خودم هم لا تاخذی سنت و لا نوم!!!! قاضی در نجف کتاب فتوحات را درس میداد و از ابن عربی ملعون تعریف و تمجید میکرد... جوادی آملی در کتابها و نوشتههایش از ابن عربی ملعون با احترام یاد میکند و در برابر بدعت ها و کفر و شرک ابن عربی ملعون ساکت یا حتیالامکان توجیه و دفاع میکند... گوارا باد همنشینی با عمر ابن خطاب صهاک به تمامی دوستان و سرسپردگان ابن عربی صوفی ملعون که ابن عربی در کتاب فتوحات نوشته به خیال خود به بهشت رفته و ابوبکر و عمر ابن خطاب را در بهشت دیده است...البته ابن عربی ملعون اهل سنت هم نیست و دهها مورد بر خلاف صحیحین نوشته و در آخر ادعای،، خدایی،، دارد.صاف و شفاف و واضح ابن عربی گفته کتابها و نوشته هایش را ششصد سال بعد از پیامبراز پیامبر اسلام گرفته بصورت مستقیم البته در خواب!!!!!! نتیجه که هر که افکار و عقاید ابن عربی را قبول کرده و دنبال او افتاده ابن عربی ملعون صوفی را پرستش میکند وگرنه هیچ عاقلی و هیچ مسلمانی و هیچ مومن خواب و اوهام یک جن زده کافر احمق را قبول نمیکند که ابن عربی ملعون در فتوحات نوشته ستارههای اطراف زمین را ازدواج و نزدیکی کرده است!!!
آیا ترجمه عربی وجود دارد؟
السلام علیکم. انا شخص غیرمربوط بهذه القنات. و مع الاسف لااکلّم عربی دون کلمات قلیلة. اما رایت الان سوالکم و ان شاءالله اسعی بقدر استطاعتی المحدودة. مخلص الکلام السید طهرانی فی هذا الفيديو: کثیر من اصحاب الکرامة الذین یقدرون باذن ا... تبارک وتعالی علی شفاء المرضاء او حلّ المشکلات الناس، لایریدون انّ الناس یعرفونهم و کراماتهم.
امّا احد من اسباب هذا الدأب: انّه لیس الحدّ و النهایة لالتوقعات و المراجعات الناس اِن یعرفون الشخص صاحب الکرامة او قدرة فوق العادی. فربّما نؤذی او نهتک الشخص صاحب الکرامة و نقول: عملتُ بامرک امّا بقی المرض کما کان! لماذا؟ و کذا!
الجواب: کثیر من اوقات لا یشاء ولا یراد ا... سبحانه وتعالی بالشفاء کل الامراض او الحلّ کل مشاکل. لانّه الحکیم العلیم الحقیقی و لانستطیع نحن بالفهم الحکمة او السبب الحقیقی المشاکلنا. امّا الاولیاء ا... تبارک وتعالی من کبارهم یعنی انبیاء و الائمة الهدی (سلام ا... و صلواته علیهم اجمعین) الی صغارهم فی المثل علما و الآخرین من اصحاب الکرامة (و البت حتی اصغرهم کثیر آلاف آلاف درجات احسن و افضل منّی الفقیر الاحقرالمترجم) لهم مقام رضا برضاء والمشیة ا... سبحانه وتعالی. لهذا صبرو علی الشدائد و المصیبات الکبیرات صبرا جمیلا فی المثل سیدنا حضرت امام زین العابدین (ع) و الی آخر.
اعتذر جدّا لقلّة استطاعتی.
اینگونه صحبت کردن در شان عرفا صحیح نیست که ایشان مطرح کردند اوالا داستان اجنه معلوم است که ایراد دارد بخاطر اینکه فوت ایت الله کشمیری حدودا پنجاه سال بعد از فوت علی اقای قاضی بوده است اقای کشمیری خود ازشاگردان علی اقای قاضی بود واین داستان معلوم است که یک جای ان مشکل دارد وصحیح نیست ومطلب بعدی اینکه اقای نخودکی از کسانی بودند که خود را وقف مردم کرده بود وجایگاهش در نزد ائمه ومخصوصا امام رضا ع معلوم است چرا شما ایشان را تحقیر میکنید این ها همه از اولیاء خداوند بودند وجایگاه همه انها پیش خداوند معلوم است نه پیش شما
سلام بر شما.
بله حق با شماست.
اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بنا بر ضرورت اینکار ها را انجام میدادند که قطعا امر به این موضوع شده بودند. ایشان بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند.
اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند.
البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود.
حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما...
عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود.
این صحبت ها را نپسندیدم.
منظور از آقای کشمیری ، سید عبدالکریم کشمیری نیست که شاگرد آقای قاضی بودند و بعد از آقای قاضی فوت شدند . بلکه منظور سید مرتضی کشمیری است که هم دوره آقای قاضی بودند و قبل از آقای قاضی فوت کردند .
آیا الان پنجاه سال از فوت آقای قاضی گذشته؟
رحمت الله علیهم اجمعین❤
سلام ای کاش بزرگانی چون مرحوم قاضی یا شیخ نخودکی رنده بودن گره از کارم باز میشد 😢
برو پیش خدا
به خاطر همین نام ایشون زنده هست. هر کس بره حرم رضوی ع سعی میکنه. به زیارت مرقد ایشون هم بره پس مزدشان نزد خداوند. و مردم محفوظ مانده نخودکی مهربان
سلام ببخشید ... مزار جناب نخودکی اصفهانی یا جناب کشمیری
،!
@@rikatabari7445 سلام. جناب نخودکی در مشهد، رواق دارالحجه
چقدر شما پرتید از مرحله
جالب بود
عزیز نفرمودین نام ایشون چیه؟...
سلام، حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی فرزند علامه طهرانی.
آیت الله حیدریان
بخاطر همین امر بود که اقای قاضی شدن...قاضی..ایشون حتی پول کافی به خواهش های فرزند هم نمی دادن...اما بجا خرج می کردن...فقیر بودن...اما توانا...
کار نمیکرد
و بچه هاش را گرسنه نگه میداشت !
عجب عظیم الشان بود !
پس چرا ازدواج کرد؟
اگر ازدواج کرد، چرا تلاش لازم برای کسب روزی حلال را نکرد ؟
جواب : مکتب اینها تصوف است که باطل است و تحریف دین مبین اسلام است.
علت مخالفت علمای بزرگ حوزه نجف با این فرقه ، همین بود .
اما متاسفانه ، امروزه حوزه قم شده ملجا و جولانگاه صوفیان !
عبادت جز خدمت به خلق نیست.مگه میشه جناب سید علی قاضی و اولیایی الهی رو به وصف کشید
عزیز
اونها صوفی بودند و منحرف
اولیای الهی با تصوّف مخالفند
روح عارف بالله سید علی قاضی با ائمه اطهار و حضرت محمد صلوات الله محشور باشد
جناب حضرت آقای نخودکی رسالت شون انجام میدادند ...واگر کسانیکه نمیتوانند گاهی از حسادت سخنی به میان میاورند
خداداند وبس ...هرچه دلت خواست نه آن میشود
هرچه خداخواست همان میشود🌿😓یاعلی ع💫
سلام بر شما.
با نیمی از فرمایشاتتون موافقم.
اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند.
اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند.
البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود.
حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما...
عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود.
این صحبت ها را نپسندیدم.
هرکسی را بهر کاری ساختند شما در حدی نیستی که در باره نخودکی حرف بزنی حسا دت نکن
سيد هاشم الموسوي الحداد الزاهد العابد العارف بالله
له فضل على كل رفقاء العلامه حاج سيد محمد حسين طهران أعلى الله مقامه شريف
نسوا عائلة مبارك سيد هاشم الموسوي الحداد
هاذا سيد مو نفسه مؤلف كتاب روح مجرد
ممكن مترجم عربي
السلام علیکم. انا شخص غیرمربوط بهذه القنات. و مع الاسف لااکلّم عربی دون کلمات قلیلة. اما رایت الان سوالکم و ان شاءالله اسعی بقدر استطاعتی المحدودة. مخلص الکلام السید طهرانی فی هذا الفيديو: کثیر من اصحاب الکرامة الذین یقدرون باذن ا... تبارک وتعالی علی شفاء المرضاء او حلّ المشکلات الناس، لایریدون انّ الناس یعرفونهم و کراماتهم.
امّا احد من اسباب هذا الدأب: انّه لیس الحدّ و النهایة لالتوقعات و المراجعات الناس اِن یعرفون الشخص صاحب الکرامة او قدرة فوق العادی. فربّما نؤذی او نهتک الشخص صاحب الکرامة و نقول: عملتُ بامرک امّا بقی المرض کما کان! لماذا؟ و کذا!
الجواب: کثیر من اوقات لا یشاء ولا یراد ا... سبحانه وتعالی بالشفاء کل الامراض او الحلّ کل مشاکل. لانّه الحکیم العلیم الحقیقی و لانستطیع نحن بالفهم الحکمة او السبب الحقیقی المشاکلنا. امّا الاولیاء ا... تبارک وتعالی من کبارهم یعنی انبیاء و الائمة الهدی (سلام ا... و صلواته علیهم اجمعین) الی صغارهم فی المثل علما و الآخرین من اصحاب الکرامة (و البت حتی اصغرهم کثیر آلاف آلاف درجات احسن و افضل منّی الفقیر الاحقرالمترجم) لهم مقام رضا برضاء والمشیة ا... سبحانه وتعالی. لهذا صبرو علی الشدائد و المصیبات الکبیرات صبرا جمیلا فی المثل سیدنا حضرت امام زین العابدین (ع) و الی آخر.
اعتذر جدّا لقلّة استطاعتی.
دایشرح الفرق بین طریقة السیدعلی القاضی و الشیخ حسن نخودکی الاصفهانی، فی العرفان
سلام علیکم
درد مردم و مشکل خلق خدا را حل کردن ارزش دارد نه ذکرالله برای رسیدن به مقامات عرفانی
اتفاقا اولیای خدا اینجور هستند .
تمام صحبتهات صحیح، ولی از اونجایی که خود شخص خودتون تک به تک واقعامهتقد نیستین به همون اندازه هم اثر گزار نیست
روحت شاد
شما و اندازه شما بقدر شرح بیان این افراد اولیای الهی نیستید،فرقی ندارند اولیا فقط روش رسیدن انها به حق و نور متفاوت بوده و ماموریت های انان و رسالتشان
عبادت بجز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
خوب پس خلیفه خدا در روی زمین یعنی چه ؟ سالکین همه خانه بنشینند و کسانی که از سر حکمت خدا خبری ندارند کارها کلان را طراحی کنند ؟ این رندی است ؟ یا مسوولیت گریزی ؟
آقای کشمیری و شیخ نخودکی اگر مو لای درزشون میرفت به اون مقامات نمیرسیدن
اگر جایی سراغ دارید که شیخ نخودکی اومده باشن و گفته باشن که آهای مردم بیاید من مریض شفا میدم بگید
اگر نه این بحث هارو بزارید کنار
درسته نباید سرّ رو آشکار کرد ولی اگر ناخواسته آشکار شد دیگه کاریش نمیشه کرد
مگه همین مرحوم قاضی نبودن که با بحث طی الارضشون شناختهشدن؟
تمامیه اینها مصلحتی درش بوده
و اگر خطایی میکردن صد در صد هشداری داده میشد بهشون یا خلاصه یه جوری میفهمیدن
خب این آدما هم لزوما بی خطا نبودن
و ظرفیت آدما تفاوت میکنه
حضرت نوح (ع) پیامبر بود ولی نتونست تاب بیاره و قومش رو نفرین کرد و همه هلاک شدن... که میگن کار خوبی نکرد، ولی بهرحال ظرفیتش همونقدر بود
بنده هم اکثرا نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و مدام جار زدم چیزایی رو در محیط عمومی که میگن نباید این اسرار و تجربیات شخصی رو به دیگران گفت
ضمنا نفرین هم زیاد کردم که فکر میکنم اثر هم داشته و باعث حوادثی و کشته شدن عده ای شده.... بخاطر اینکه از دست آدما دیگه طاقتم طاق شد و ظرفیتم پر شد
بهرحال اولیاء خدا یا معصومین (ع) ظرفیت و قدرت استثنایی هم دارن که ما نداریم
تازه ما که چیز خاصی هم نبودیم ولی بازم تجربیات ماورایی داشتم... حالا این چیزهای ماورایی چرا در وجود بنده پدیدار شد دقیقا نمیدونم فقط میدونم از یه زمانی به سرعت رشد کرد... هم در کودکی و نوجوانی ریاضت اجباری کشیدم و هم بعدا از دست آدما خیلی آزار دیدم و آدم تنهایی بودم از خداوند متعال یاری طلبیدم
بعضیا نابغه هستن... این هم در علم و هوش مادی وجود داره و هم در بعد معنوی و عرفان...
هرکس تزکیه و تهذیب نفس بکنه به مقامات و کرامات میرسه، ولی بنظرم هرکسی هرچیزی رو نمیفهمه درک نمیکنه، چون این مسئله به هوش و ظرفیت و استعداد شخص هم بستگی داره
البته با حرفات مخالف نیستم و منظورم به شخص خاصی نبود... کلی صحبت کردم نه درمورد اشخاص و موارد خاصی و نه درمورد ادعای مطرح شده در این ویدئو
@@kjyu4539الآنم قدرت ماورایی داری؟
جناب اقا در سیر و سلوک بر هر کس وظیفه ای قرار دادهاند قرار نیست بزرگان را قضاوت کنید...لطفا دیده فرو بر به گریبان خویش..
عرفان یعنی شناخت، شناخت چی؟؟ شناخت خدا وراه و روش و خواست خدا و منافاتی با آموختن علوم دنیوی نداره
درسته...
البته بنده نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و مدام جار زدم چیزایی رو در محیط عمومی که میگن نباید این اسرار و تجربیات شخصی رو به دیگران گفت
ضمنا نفرین هم زیاد کردم که فکر میکنم اثر هم داشته و باعث حوادثی و کشته شدن عده ای شده.... بخاطر اینکه از دست آدما دیگه طاقتم طاق شد و ظرفیتم پر شد
بهرحال اولیاء خدا ظرفیت و قدرت استثنایی هم دارن که ما نداریم
تازه ما که چیز خاصی هم نبودیم ولی بازم تجربیات ماورایی داشتم... حالا این چیزهای ماورایی چرا در وجود بنده پدیدار شد دقیقا نمیدونم فقط میدونم از یه زمانی به سرعت رشد کرد... هم در کودکی و نوجوانی ریاضت اجباری کشیدم و هم بعدا از دست آدما خیلی آزار دیدم و آدم تنهایی بودم از خداوند متعال یاری طلبیدم
@@Kahkeshan. مشکل شما نادان ها همین است که پیشداوری دارید... اساسا بنظرم چیزهایی را باور ندارید
کسی که دنبال حقیقت باشد، ظرفیت درک و پذیرش حقیقت را داشته باشد، هرچیزی را ممکن میداند مگر اینکه خلافش ثابت شود
بنابراین اگر یک کسی ادعایی بکند، حال هرچقدر هم عجیب، بررسی منطقی میکند، سوالات منطقی میپرسد... نه اینکه همینطور کسی را ندیده و نشناخته، صرفا از روی باورها و کلیشه های ذهنی خودش درمورد او قضاوت کند و به او برچسب بزند و به تمسخر و توهین بپردازد
فرق بنده و شما همین است که ذهن و روح و روان بنده کاملا باز و نامحدود است... یک زمانی فهمیدم که اصلا ما انسانها مگر چه هستیم و چه میدانیم، چه چیزی را واقعا میدانیم یعنی بصورت تردیدناپذیر و بر چه اساسی؟ آیا میتوانیم واقعا ثابت کنیم چه چیزهایی وجود دارد و چه چیزهایی وجود ندارد؟
وقتی ذهن انسانها اینقدر بسته و اهل پیشداوری و قضاوت بدون صلاحیت و روش درست هستند، چطور میتوان به تمام ادعاهایشان اعتماد کرد؟ منجمله تاریخ و دین و ...
بنابراین کسی که دنبال حقیقت باشد، باید از عقل و هوش و وجدان و تجربیات خودش استفاده کند
چراکه میتواند اقیانوسی بی انتها از حقایق راستین وجود داشته باشند که در این موجودات عقب مانده در ذهن محدود خویش، یافت نمیشود، ولیکن یک انسانی که واقعا دنبال حقیقت باشد و از خودش محدودیت و پیشداوری و قضاوت بی پایه نداشته باشد احتمالا میتواند به حداقل بخشی از این حقایق عالی دست پیدا کند و چه بسا به قدرتهایی هم برسد، چرا که حقیقت یعنی چه... و منشاء تمامی حقایق چیست؟ خداوند حقیقت مطلق است... شما هرچه که با حقیقت سازگارتر شوید و نسبت بدان پذیراتر شوید، درواقع دارید به خداوند یکتا نزدیک تر و شبیه تر میشوید، ولو در مراتب خیلی پایین نسبت به پیامبران و امامان و انسانهای کمال یافته
@@Kahkeshan. البته بنده حرف همه را هم گوش میکنم و تمامی منابع را هم بررسی میکنم... چون بهرحال اینطور نیست که در هیچکس و هیچ منبعی هیچ حقایق و چیزهای درست و مفیدی نباشد... و اساسا اگر شما بخواهید همه چیز را خودتان کشف کنید و بدست بیاورید، بنظرم اگر غیرممکن نباشد ولی امری بسیار بسیار سخت و طولانی خواهد بود... شاید میلیون ها سال زمان طلب کند
بهرصورت کسی که خالصانه دنبال حقیقت راستین باشد، خداوند امداد خویش را به هر شکلی به او خواهد رساند... حال این میتواند از طریق فرستاده های انسانی باشد، میتواند از طریق رساندن آن فرد به منابع مناسبی باشد، میتواند در خواب چیزهایی به او الهام شود و غیره
@@Kahkeshan. چرا فکر میکنی چیزی نشدنی است؟
اگر به خدا اعتقاد داری باید بپذیری که همه چیزی در این جهان هستی شدنی است
مگر اینکه دلیل خوبی برای هر موردی داشته باشی و بتوانی اثبات کنی که معقول و شدنی نیست... یا شاید اثبات قعطی هم نتوانی بکنی ولی حداقل یک استدلال های منطقی بصورت احتمالاتی بتوانی ارائه دهی و بگویی بعید است و معقول بنظر نمیرسد
ولی آنچه بنده میگویم برای یک آدم باورمند واقعی اصلا نباید چیز غیرممکن و عجیبی بنظر برسد
در هر انسان این قابلیت هست... وقتی رنج دیده باشی وقتی ظلم دیده باشی و با خلوص و فروتنی به درگاه خداوند هستی بروی، وقتی در زندگی ات عذاب زیادی کشیده باشی ولی بجای کفر در برابر حقیقت و عدالت و خداوند هستی تسلیم شده باشی...
انسانی اگر شرایط لازم را داشته باشد، طبیعتا به حقیقت و خداوند نزدیک خواهد شد
شاید آن انسان از نظر ما یک آدمی باشد که هیچ است... ولی نظرات ما از کجا می آیند و ما چه صلاحیت واقعی برای فهم و قضاوت در این موارد داریم؟ شاید آن کسی که ما حقیر و دیوانه میدانیم، نزد خداوند به مراتب بسیار بالاتری نسبت به ما رسیده باشد
نمیتوان هیچکس را همینطور حقیر و دیوانه و مست دانست و رد کرد و تحقیر و توهین کرد
تمام این رفتارها درواقع دارد حقارت و سطح پایین بودن ماهیت خودتان را افشا میکند... در عین حالی که سعی میکنید مخاطب را تحقیر و انکار کنید، ولی در نگاه آنهایی که از هوش و دانش و بینش بالایی برخوردار هستند، شما نمیتوانید ماهیت خویش را پنهان کنید... آنها شما را میبینند، همانطور که بنده درون شما را میبینم... البته بواسطهء شواهدی که خودتان ارائه میکنید... شاید دقیقا نفهمم نیت شما چیست، ولی حداقل این را میفهمم که آدم سطح بالایی نیستید، چون یک آدم سطح بالا حاضر نمیشود اینطور رفتار کند و تن به چنین رذالت هایی نمیدهد
@@Kahkeshan. مسئله همینه که وقتی خودت خالصانه از خداوند طلب بخشش و کمک کنی، وقتی ذهنت بسته و محدود نباشه، حتما کمک و نشانه ها و شواهدی دریافت خواهی کرد
درواقع انسانهای کافر خودشون هستن که نمیخوان وجود خدا و ماوراء رو باور کنن
@@Kahkeshan. مگه من گفتم حرفای منو همینطور باور کن؟ گفتم همینطور رد هم نکن... چیزی هست ممکن... ممکنه راست باشه ممکنه هم دروغ یا توهم باشه... شما همینطور بدون دلیل و شناخت و سند و مدرک نمیتونی ادعای دیگران رو رد کنی و بهشون تهمت و برچسب بزنی و تمسخر و توهین کنی. اگر این کار رو کردی، نشونهء سطح پایین بودن خودته
حاج اقا ببخشید یه سوال دارم چرا دیگه تو این دوره زمونه خونه کسی رو جن سنگ نمیزنه یا چرا این همه دعاها نخود دادنا نبات دادنا چرا امروزه نیست؟؟بنظرتون بخاطر جهل مردم نبوده
نه عزیزم هنوزم هست
ولی خیلیا به اسم علم میان و با کلی توجیه روانشناسی میگن دیوانه شده
من کسیو میشناسم چیزهایی میبینه و کارهایی میتونه بکنه و الان پدر ومادرش همچنان میبرنش روانشناسی
روانشناس هم هر روز یه برچسب میچسبونه بهشون
خیلی خری دکتر نباتی تا پارسال زنده بود همین کارو می مرد
نه از جهل مردم نبوده.
اصولا ما عادت داریم مردم گذشته را نادان و خودمان را دانا فرض کنیم و این فقط بخاطر داشتن تکنولوژی روز و اطلاعات بالاست که ما در مورد دانایی خودمان له جهل افتادهایم.
اتفاقا عقل مردم در گذشته به نسبت کاملتر بود.
اونها با چهارپایان و از روی شناخت آسمان و ستاره و کهکشان تا مکه میرفتند. ولی ما امروز بدون گوگلمپ و... تو خیابان گم میشیم.
قدیمیها خیلی از گناهها را نمیکردند و در محضر خدا و ائمه صلواتاللهعلیهم ادب داشتند و کرامات بیشتری نصیبشون میشد.
الان یه سری کخ خدا رو قبول ندارن، یه سری هم که قبول دارن حق به جانب و طلبکار بدون حساب کتاب هستند. دیگه از اینجا به بعدش خدا خودش میدونه با چه گروهی چطور رفتار کنه که به صلاحشونه
شان و اندازه شما در حدی نیست که خودتون رو با آقای شیخ حسنعلی اصفهانی یا آقاي قاضی مقایسه کنید
طوق لعنت ابن عربی ناصبی بر گردن آملی: ابلیس یک سلسله نوکران و مریدان دارد.ابلیس رانده شد و مورد غضب است.مریدان و نوکران ابلیس به راههای پیچیده و مختلف راه ابلیس را ترویج و تبلیغ میکنند.بایزید بسطامی از مریدان و شاگردان قدیمی ابلیس است.حرفهایی زد و در نهایت ادعا کرد که او شده است،یعنی یک فرد محتاج آب و نان و گوشت و پوست،گفت :نیست اندر جبه ام الا خدا چه میگردی در زمین و در سما. دیگر مریدان و پادوهای ابلیس هم کم و بیش همین ادعا را داشتند.حسن بصری و دیگری گفتند: ابلیس صاحب حسن بصری و استاد حسن بصری است.خلاصه مریدان و پادوهای ابلیس ادعای کشف و شهود و در نهایت ادعای خدایی داشتند و عده زیادی از آنها به دار مجازات رفتند.منصور حلاج را دار زدند و خاکستر به باد دادند.شاگردان ابلیس و صوفیه مانند جلال بلخی نویسنده مثنوی، مدافع سقیفه و غاصبان حق ائمه اطهار علیهم السلام اجمعین بوده اند و حکومت های کفر و شرک و ظلم و جور مانند متوکل عباسی را تأیید کردند ،با این حال اهل حق و دینداران همیشه علیه ابلیس و شاگردان ابلیس یعنی صوفیه اقدام کردهاند و گروه گروه مدعیان ،،خدایی،، را نابود کردند پادوهای ابلیس که دیدند دارند منقرض میشوند،ترمز اراجیف و اوهام را کشیدند و با ظاهری دین مدار به میدان آمدند. ،،ابن عربی اندلسی،، در چند هزار صفحه اراجیف و اوهام و اباطیل و کفریات پادوهای ابلیس و ،،ابن تیمیه ،،بزرگ وهابیت را جمع آوری کرد و دسته بندی نمود و با الهامات ابلیس آنرا تکمیل کرد و به نام فصوصالحکم و فتوحات چاپ شده است.هر چه وهابیت گفته،،ابن عربی ملعون،، بر آن افزوده و در کتاب فصوصالحکم و فتوحات آورده است. در جاهای مختلف فصوصالحکم و فتوحات نوشته معبودش یک وجود واحد است که به صورت اشیاء و وسایل و کوه و صحرا و الاغ و انسان ظاهر شده است!!! در فتوحات گفته معبودش را در عرش اوهام و خیالات به صورت،،شاب امرد،، یعنی زیبارو و کم مو دیده است که این همان معبود ابن تیمیه بزرگ وهابیت است!!! نوشته ستارههای اطراف زمین را ازدواج و نزدیکی کرده است!!! انواع خیالات و اوهام و قصههای بی مزه و خلاف عقل سلیم و خلاف قرآن کریم دارد.حکام ملعون و غاصب،حتی متوکل عباسی را ابن عربی ملعون تأیید و حمایت کرده است.ابن عربی ملعون ادامه داد تا جاییکه گفت او شده است!!! در مجلس سی و پنچ از کتاب المجالس، یعنی ابتدا ابن عربی ادعا کرد از طرف پیامبر به او در خواب دستور رسیده مردم را ارشاد کند و شروع کرد به مخالف عقاید شیعه اثناعشری اباطیل و کفریات بافت.ادامه داد با انواع خیالات و اوهام و خلاف قرآن کریم و خلاف عقل سلیم در فتوحات مکییه، بارها نوشته معبودش یک وجود واحد است که به صورت اشیاء و وسایل و کوه و صحرا و الاغ و انسان ظاهر شده است و در آخر همان دیوانگی و کفر بایزید بسطامی را گفت و نوشت که ،،خداوندگار،، شده است!!! باز هم شاگردان ابلیس ادامه دادند و کتابهای ابن عربی ملعون و امثال جلال بلخی را ترویج و تبلیغ و شرح کردند.ابن عربی واضح عقاید و افکار شیطانی خود را نوشته و شرح کنندگان آثار او روکشی به اباطیل او زدند که کارها لو نرود و دستشان رو نشود.صدرای شیرازی وکیل و شاگرد ابن عربی ملعون مسئول بزک دوزک آثار ابن عربی شد.دیگران راه ابن عربی و صوفیه و صدرای شیرازی را ادامه دادند تا رسید به سٍد علی قاضی در نجف.کتاب فتوحات و افکار ابن عربی ملعون را ترویج و تبلیغ و شرح داد و با مقابله اهل ایمان مواجه شد و به حاشیه رفت و شهریه اش را قطع کردند و تذکر محکم گرفت در مدرسه کشمیری که اگر ادامه دهد حکم اعدام درباره او اجرا میشود.قاضی در حاشیه و گرفتاری راهی حساب و کتاب شد و خمینی در همان هشتاد سال قبل در کلاس شرح فتوحات ابن عربی ملعون شرکت میکرد و افکار و عقاید ابن عربی ملعون بر او مؤثر افتاد و گهگاه از کلمات کلیدی ،،ابن عربی ملعون،، استفاده میکرد و در نامه به گورباچوف آنها را به ،،ابن عربی،، فراخواند!!! خمینی هم رفت به حساب و کتاب و رسید به دیگران که پرچم تبلیغ و ترویج و توسعه افکار ،ابن عربی ملعون،، را بردارند، ممد حسین طهرانی در صفحه دویست و بیست و دوم جلد سوم کتاب الله شناسی واضح و روشن عین کلمات و عقاید صوفیه و هندوها را نوشته است.نوشته حق ،خالق است در مرتبه عالی و مخلوق است در مرتبه دانی.آمر است در مقام بالا مأمور است در مقام پایین.راحم است در افق مبین و مرحوم است در نشئه اسفل السافلین...در جاهای مختلف طهرانی افکار و عقاید باطل صوفیه و ابن عربی ملعون را ترویج و تبلیغ کرده است... در چند سال پیش حسن زاده آملی شرح و بسط و تبلیغ افکار ابن عربی ملعون را انجام داد.سالها کتاب فصوصالحکم ابن عربی ملعون و افکار باطل او را ترویج و تبلیغ نمود با نام مُمِد الهمم چاپ شده است.حسن زاده آملی راهی حساب و کتاب شد و در خانه اش چال شد نه در آرامستان مسلمانان،ادامه راه ابلیس و ،،ولی ابلیس یعنی ابن عربی ملعون،، را همچنان عدهای انجام میدهند. امثال ممد شجاعی و محمد حسن وکیلی و موسوی مطلق و دیگران که ،،ابن عربی ملعون،، و فصوصالحکم و فتوحات و جلال بلخی ملعون را ترویج و تبلیغ میکنند.قمشه ای مداوم از مثنوی جلال بلخی که هفکر و همراه ابن عربی ملعون است،تبلیغ و ترویج دارد. مراقب ,,آل ابلیس,, باشید!!! طوق لعنت است ،،ابن عربی کافر و مشرک و منافق و جاسوس یهود،، بر گردن اهل بدعت و حکومت بدعت و ظلم ایران و ترویج کنندگان صوفیه. سند رسوایی است ،،ابن عربی متوهم و قاطی و دیوانه،، بر گردن حامیان حکومت بدعت و ظلم ایران.استاد موسوی زنجانی در جلسات مفصل ابطال و رد ابن عربی ملعون را گفته است و در فضای مجازی و آپارات موجود است.
کتاب کدامین سیر و سلوک نوشته استاد حسن میلانی بطور کامل درباره توحید و خداشناسی و کارهای نخودکی بحث و بررسی دارد
این کیه
ایشون درحدی نیستن که با اولیای خدا اینطوری صحبت کنن
وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ (68) ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
خدا رحمت کنه آیت الله نخودکی که زندگی اش وقف خدمت مردم بود و دکان و دستگاه برای خودش نساخت.
او کجا و پیروان مکتب ابن عربی مانند شما کجا؟
میشه خفه شی اشغال
آفرین مریدآن ابن عربی یکیشون خمینی بود مرحوم نخودکی زندگیش خدمت خلق بود
اتفاقا همگی اینها ( نخودگی و استادش ، خمینی و استادش ،قاضی و اساتیدش و شاگردانش) همگی صوفی بودند.
اولیای الهی ، مخالف تصوّف هستند
جناب تهرانی...اگر اشتباه نکنم...
ماموریت اولیا الهی تفاوت داره، ایشون برداشتشون اشتباهست
سلام عليكم
سيد محسن انت متكم الزمالك
در حد شما اخوندها نیست درباره عارف بزرگ نخودکی حرف بزنین
نخودکی هم اخوند بود خخخخ
خاطره ای که تعریف میکنن مربوط به سیدمرتضی طالقانیه نه سید مرتضی کشمیری
اشتباه میکنید،تا جایی که میدونم ،هرکی رسالت خودش را دارد،و با دیگری متفاوت هست،همین تفاوت ها،زیبا میکنه،در ثانی،چه ایرادی ،کسی که به معرفتی رسیده،کمک کند،مگر زکات علم ،نشرش نیست
بابا
اینها صوفی بودند ، و عارف نما
حرف شما برای اولیای الهی صدق میکنه، نه صوفیهایی که منحرف بودند ( و هستند)
@@Qaflanlar بابا بازم دمش گرم اگه کار مردم رو راه مینداخته ،این خودش یه رسالت شخصیه،و حرف این بابا هم درسته که یه عده بودن گمنام،و مدام کار مردمو راه نمیداحتن،درانزوا و گوشه نشین بودن،هر کدومشون به نظر درسته،نمیشه که همه سبکشون مثل هم باشه،به هر دنیا به این جور ادم های متفاوت نیازمنده،اگه غیر از این بود ،باید همه کل دنیا میشدن عیسی ،یا محمد،که قران هگ گفته که اگه میخاستم همه را به دین واحد مستقر میگردم،ولی نکرده ،چون دنیا باید مخالف هم داشته باشه ،متفاوت باشه،وگرنه اگر همه عین هم میشدن،دنیا یک نواخت میشد ،این نظر منه
@@mahdi-uv7zd
عزیز
اینکه خدای متعال فرموده : اگر میخواستم همه را به اجبار هدایت میکردم
یا
همه را یک امت (مطیع خدا) قرار میدادم، ولی قرار ندادم
منظور خدای تعالی این است که اجبای در کار نیست،
نه اینکه ، وضعیت مطلوب همان است !
هدف از خلقت بشر و جن، اطاعت و بندگی حق تعالی است :
ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدونِ
نیافریدم جن و انس را مگر برای عبادت و بندگی خودم
پس خدای متعال هدف خلقت را این قرار داده که همه شبیه انبیا ع (عبدالله و بنده خدا) شوند ،
و شما چیز عجیبی گفتید که : یکنواخت میشد !!!!
یعنی اگر انسانها به جای انسان بودن، مثل حیوان یا بدتر باشند ، بهتر است ؟
یعنی این حالت که دزدان و قاتلان بر ما حکومت میکنند و مملکتی با این ثروت، ملتش فقیر است ، چون تنوع ایجاد شده ، خوب است ؟
اگر حکومتی عادل که به فکر ملت بود ، سرِ کار بود ، بد بود ؟
اسمایشونسیدمحمدمحسنحسینیطهرانی
خیلی سبک و بی محابا در خصوص اقای نخودکی و سایرین سخن میرانید این بزرگواران با خدمات خودشان مسلمین زیادی را تامین نموده و بلعث تقویت ایمان انهاشدند بسیاری افراد از مطالعه و بررسی زندگی انان به حقایق براه امدند پناه بر خدا تقوا در سخن
سلام.
ای به قربان دهان و کلامتان.
اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بنا بر ضرورت اینکار ها را انجام میدادند که قطعا امر به این موضوع شده بودند. ایشان بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند.
اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند.
البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود.
حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما...
عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود.
این صحبت ها را نپسندیدم.
سلام بزرگوار-حضرت آقا اول احترام شما سید هستید واجب- دوما کسی میتونه درمقام شیخ نخودکی مطلب بگه وگله کنه که در حد اون بزرگوارباشه-فکرمیکنید این نفس فدسی شیخ نخودکی چجوری درست شده -بزرگوار ایشون ازطفولیت درمحضر بزرگی چون صادق تخت پولاد وپدرعزیزشان ریاضت ها کشیدن - یک سوال چرا اختلاف نظر وسلیقه در مراجع هست -اختلاف راه و روش تربیت هم همینه- مرحوم نخودکی کسی نیست که امثالهم بخواید اون رو تفسیر کنید- ایکاش بجای ایرادات از بزرگان اول ایرادات خودمونو حل میکردیم - والسلام
کاملا بااقای nnaser موافقم
اخ ملت اه میکشم، ببینید چه بر سر ما اومد
عین همین داستان رو مادر من واسعم تعریف میکنه وقتی بچه بوده واسعه یکی از همسایه هاشون اتفاق میافته چون اون همسایه زنی بد دهن بوده و وقتی بوش میداده سید. و غیر. سید. نمیدیده و هی دم غروب زنگ میزدن تو. خونه این زن در حالی که هیچ کسم تو کوچه و پشت بام نبوده ....خوب به بنده خدا میگن توبه و. تقصیر بکنه و توصل کنه به امام که بعد این کارش سنگ زدن هم غط میشه ...خوب حالا این همچین عجیب و غریب هم نیست وقتی به ادم با توبه و تقصیر خودش جلوی سنگ زدن اجنه رو بگیره ببینید با توصل به امام علی میشه چه ها کرد
طبق فرمایش سرکار عالی ، مگر بهترین عبادت خدمت به خلق نیست ..
پس چرا کمک های شیخ نخودکی به مردم را با استهزاء تحلیل میکتید ؟
سلام بر شما.
بله حق با شماست.
اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بنا بر ضرورت اینکار ها را انجام میدادند که قطعا امر به این موضوع شده بودند. ایشان بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند.
اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند.
البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود.
حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما...
عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود.
این صحبت ها را نپسندیدم.
در ضمن بعضی ها با معجزه معنایی،ایمانشان بیشتر میشود،یا ایمان میاورند و رسالت نخودکی چه بسا در همین بود،و حکمت در این بود،که نشان دهد،و اگر دقت کرده باشین در اخر هر معجزه سفارش به سکوت و نگفتن معجزه به دیگران سفارش میکند،یعنی از حکمت سرشار هست،و میداند چه کند،از سما بعیده که سال ها حوزه درس خواندید ،و چیزی از معجزه معنایی نمیدانید
از طرفی حرفتون درسته ،ولی هر کی رسالت و تقدیر خود را دارد،و حکمت خاص خود را
از طرفی باید یکسری از بیماری بمیرند درحالی بزرگان میتوانستند وپسرانشو نجات دهند ولی این امر اتفاق میفتاد تا به شکل داستان برسد دست شما ،و از بعد دیگه نقل کنید
سلام بر شما.
بله حق با شماست.
اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند.
اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند.
البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود.
حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما...
عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود.
این صحبت ها را نپسندیدم.
قربان شما نباید در مورد جایگاه علما اینگونه صحبت کنید اینکه ایشون از دنیا رفتند و دیگه زور نداشتن و فلان که نشد حرف کمی خود داری کردن هم بد نیست این کوچک در حدی نیستم شمارو نصیحت کنم ولی...
سلام بر شما.
بله حق با شماست.
اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند.
اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند.
البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود.
حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما...
عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود.
این صحبت ها را نپسندیدم.
اگر کمی رو خودت کار کرده بودی در مورد این عارف بزرگ که این همه مشکلات مردم رو حل کرد به راحتی این حرفها نمی زدی
عبادت به جز خدمت خلق نیست
سلام بر شما.
بله حق با شماست.
اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بنا بر ضرورت اینکار ها را انجام میدادند که قطعا امر به این موضوع شده بودند. ایشان بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند.
اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند.
البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود.
حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما...
عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود.
این صحبت ها را نپسندیدم.
مردان خدا ز خاکدانی دگرند
شخصی چون حسنعلی نخودکی رضوان الله تعالی علیه به خواست خودشون گام از گام برنمی داشتند و تمام سلوک و رفتارشان به اذن الله و به دستور الله است ، این اقا افعال و رفتار اون مردان خدا رو با خودش میسنجند؟ اگر کلامی یا دمی از لبهای مبارک این مردان خارج میشده قطعاً و یقیناً به اذن الله است و قطعاً اذن و امر برای خدمت به خلق الله از جانب خود حضرت باری تعالی به آن مردان تنفیض میشده که ایشان گام در راه خدمت میگذاشتند و همه هم میدانند که سختترین خدمت و عبادت ، همانا خدمت به خلق خداست چراکه آنی و لحظه ای آن را پایانی نیست و وقت و هنگام خاصی هم ندارد و تمام و کمال ارامش و اسایش و خلوت سالک را میگیرد فلذا با نهایت احترام به این واعظ عزیز بهتره بزرگان و اقطاب را با خودمون نسنجیم.
شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی و با شیخ جعفر اقا مجتهدی اعلالله مقامه در کنار قطب عالم امکان علی ابن موسی الرضا تلمذ کرده بودند و از خاصان مکتب حجه ابن الحسن بودند ، چطور این واعظ محترم بخود اجازه میده ایشان را ملامت کند و با رفتار خود بسنجند الله اعلم!
امید که حضرت باری ، همه ما بالاخص اینجانب رو به راه راست و صراط مستقیم هدایت کند و نگاهی از لطف و کرم خاصه خودشون به ما غریقان دریای معصیت بندازند که اگر نباشد دستگیری و عنایت حق تعالی و اولیاءالله قطع به یقین ساکنان اسفل السافلینیم ولاغیر
هرکسی راحالی داده اند وبهرکاری افریدند توحال خودت باش وبه خودپردازبه جای قضاوت دیگران
اصلا از این خوشم نمیاد. این چجور عرفانی داره !؟ چقدر بی ادب ...
@@rikatabari7445سلام بزرگوار. چه کسی گفته این عارفه؟
اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بنا بر ضرورت اینکار ها را انجام میدادند که قطعا امر به این موضوع شده بودند. ایشان بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند.
اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند.
البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود.
حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما...
عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود.
این صحبت ها را نپسندیدم.
@@rikatabari7445فوت شده
ایشون به شخص اقای نخودکی کاری نداره ایشون .راجع به اصل عرفا و حقیقت عرفان صحبت میکنن که هر ننه قمری را عارف معرفی نکنید و از جهالت بیرون بیاید .
هرکسی راحالی ندادن کسی که در مراتب حرکت میکند و متوقف میشود مثل اقای نخودکی خواهد بود در حالی که باید ازین مراتب عبور کند و متوقف نشود .
برای شما اقای نخودکی خیلی بزرگ است به این خاطر تاب نقد و برسی عملکرد ایشون رو ندارید..
البته شخصبت پرستی در خون شما ملت است.
ایشون که دارند این صحبت هارو میکنند هزاران هزار نخودکی باید بیان شاگردیشون رو کنن . و ایشون استاد هستند . قطعا افق دید بالاتری دارند و وقتی بالاتر باشند طبیعیست که پایین تر از خود را نقد کنند و جلوی انحرافات از راه ومسیر مستقیم را بگیرند و مطالب حقیقی و ناب عرفان را تبیین کنند.
آقا شما تو کار اولياي خدا دخالت نکن ومسخره هم نکن هر کدام از اونها ماموریتی دارند که جهل شما به اون راه ندا ره
ما که اسلام و قرآن کریم و نهجالبلاغه را قبول داریم و هر که دقت کند حرف طباطبایی نویسنده المیزان در کتاب رسائل توحیدی صفحه هشتاد و یک را قبول نمیکند، نوشته در جهان خارج هیچ فعلی نیست مگر فعل خداوند سبحان و این حقیقتی است الی آخر کلمات.... طباطبایی! صد سال درس و ریاضت که نتیجه اش بشود این کلمات ضد دین و ضد عقل و ضد واقعیت فایده ندارد.عقیده داریم اکثریت ایرانی جماعت توان تجزیه و تحلیل درست و حسابی ندارند...کتاب فراتر از عرفان نوشته استاد حسن میلانی بطور کامل به نقد و بررسی افکار طباطبایی و حسن زاده آملی و جوادی آملی پرداخته و با دلایل محکم از قرآن کریم و نهجالبلاغه و دلایل عقلی ابطال رهروان و پیروان فلسفه و عرفان مصطلح را نوشته است... کتاب فلسفه و عرفان از نظر اسلام نوشته محمد صدر زاده هم کامل دروغ ها و اباطیل صوفیه و پیروان شیطان را که به نام فلسفه و عرفان معروف شدهاند را نوشته و ابطال کرده است...
سلام. اهالی اجتهاد در مقابل نص، جواب دهند به کدام آیه و حدیث خمس را به عنوان شهریه به غیر سید و طلاب مروج افکار و عقاید ابن عربی و صوفیه میدهید؟! آیه و حدیث در تأیید این کار وجود ندارد! سالها است این روش در حوزه ها در جریان است.طلاب مروج افکار و عقاید ابن عربی ملعون از دفتر افراد مختلف شهریه میگیرند.دهها سال است که از طرف قریب به اتفاق مراجع برای رسیدگی به سادات فقیر و یتیم و گرفتار نماینده ارسال نمیشود...خمس باید به سادات فقیر و یتیم و گرفتار و با شرایط مربوط به خمس مصرف شود.دزدان اموال امام زمان علیه السلام ، دم از اسلام و قرآن میزنند و ضد قرآن کریم و نهجالبلاغه عمل میکنند و عدهای از مردم بدون تحقیق و پژوهش و بدون درک و فهم نهجالبلاغه امیر المومنین علی علیه السلام،دنبال جماعت گمراه و فاسد افتادن...
با عرض پوزش، مرحوم نخودکی شما و امثال شما کجا؟
واقعا نخودکی کجا و ......
سلام بر شما.
بله حق با شماست.
اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بنا بر ضرورت اینکار ها را انجام میدادند که قطعا امر به این موضوع شده بودند. ایشان بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند.
اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند.
البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود.
حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما...
عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود.
این صحبت ها را نپسندیدم.
قاضی کِی علّامه شد ؟
شما لطف کن زندگینامه ایشون رو بخون تا بفهمی در تاریخ اسلام بعد از معصوم ما کسی مثل ایت الله قاضی نداشتیم و نخواهیم داشت
@@ranginkamoonebirang1009
قاضی کسی هست که در مورد ابن عربی لعین گفته :
بعد از معصومین ، کسی به مقام ابن عربی نمیرسد !
تو خود بخوان حدیث مفصل از هین مجمل !
پسراقا خودت چی داری من پدرم تومنطقه تایباد صاحب کرامات بود درخدمت مردم توهم بریز رو دایره منم میریزم
من زندگی نامه تمام اولیای خدا رو خواندم...حتی مرشد چلویی...ایت الله انصاری همدانی...داماد ایشان...جناب شیخ نخودکی...مرحوم بی بدیل علی اقا... قاضی طباطبایی بزرگ...تا حدی کلام این جناب درسته...ولی خدمت به خلق واجبه...البته نباید خلق بد عادت بشن
هرکدام از اولیاء مأموریتی دارند
ولی خدا
جز به امر خدا کاری نکند
سلام بر شما.
بله حق با شماست.
اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بنا بر ضرورت اینکار ها را انجام میدادند که قطعا امر به این موضوع شده بودند. ایشان بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند.
اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند.
البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود.
حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما...
عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود.
این صحبت ها را نپسندیدم.
با علمی نداری سید فاتحه شیعه نخون لطفا
ما تا کی باید شنونده اراجیف این طبقه کل برجامعه باشیم
آقا سید علی قاضی ، آقا سید جمال گلپایگانی ، آقا میرزا جواد ملکی تبریزی ، آقا سید احمد کربلایی ، آقا محمد بهاری ، آقا حسین قلی همدانی ، آقا ملا قلی جولا ، آقا سید علی شوشتری ، آقا محمد تقی بهجت ، آقا عبدالکریم کشمیری ، آقا سید حسن اصفهانی مسقطی و.... این بزرگان فقیه و عالم ربانی توحیدی و وحدت وجودی بودند و پیرو مکتب عرفانی این عربی و اهل بیت بودند...
بزرگانی چون آقا سید مرتضی کشمیری ، حسنعلی نخودکی اصفهانی و.... فقیه و عالم ربانی کرامتی بودند که با ریاضت و تهذیب نفس صاحب کرامت شدند
و این دو مکتب با هم متفاوت هست....
سلام یکی هست در عرفان نظری به جایی رسیده ولی امثال اقایان کشمیری و قاضی و و در عرفان عملی جایگاه خاص خود داشتن هر کس در عرفان عملی به جایی نرسیده باشد نمیتواند ان بزرگان را قضاوت کند
چقدر جلف وسبک وبی سواده
اگر قدرت با سواد شدن را داشتيد مشغول درس و بحث ميشديد دنبال اين چرت و پرتا نميرفتيد
سید بزرگوارای کاش شماهم کمی ادب واحترام به بزرگانوازخدامی خواستی
اخوند اینجور ترسو و محتاط من ندیدم تا حالا!!! اگه اخونده و لباس روحانیت و تقوا و پرهیز تنشه پس فرقش با ادمای عادی چیه؟ فرق باید باشه بین ملا و ادم عادی با نه؟؟؟ اخوند باید بگه دعا کرد اجابت شه وگرنه حیف اون خمس و سهم امامی که میگیره از ما
ببخشید شما فکر میکنید هر کی آخوند بشه دیگه به عالم ملکوت دست پیدا میکنه یا باید همه چشم برزخی داشته باشند؟؟
بیان حالات واحوالات بزرگانی چون شیخ نخودکی وسیدعلی قاضی رحمت الله علیهم ودیگربزرگان جایگاه هرشخصی نیست وبااداوخنده ومسخره کردن نیست سید عزیز شما ابتدا کمی ازمشاربتون روکوتاه بفرمایید تالب روئیت بشه بعد...
Nazanin zahraei خجالت خوب چيزيه
@@rezwanfayez3787 سلام بر شما.
اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بنا بر ضرورت اینکار ها را انجام میدادند که قطعا امر به این موضوع شده بودند. ایشان بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند.
اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند.
البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود.
حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما...
عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود.
این صحبت ها را نپسندیدم.
حرف حساب میزنی آ فرین
این کشمیری با اون کشمیری دو نفر متفاوتند، مرتضی کشمیری شاگرد خاص استاد بود که خبر مرگش را کشمیری دوم عبدالکریم به آقای قاضی دادند. در اصل دو شاگرد با نام فامیل کشمیری مرتضی و شیخ عبدالکریم داشتند. التماس دعا
واقعا اشک توی چشمام جمع شد...
متاسفانه چقدر نارضایتی ما از خداوندبالاست و چقدر دراشتباهیم..
درود و سلام بر نخودکی که سلوکش در خدمت به مردم بوده اللهم صل علی محمد و آل محمد بروح پر فتوح نخودکی
واقعا اشک توی چشمام جمع شد...
متاسفانه چقدر نارضایتی ما از خداوندبالاست و چقدر دراشتباهیم..