خوشبختی ديگران هرگز کم نمی کند از " خوشبختی تو " و ثروت آنان ..!! هرگز کم نمی کند " رزق تو را " پس مهربان باش.. و آرزو کن براي ديگران آنچه را که آرزو می کنی"برای خودت"
سلام نرگس جان عالی بود انشالله اخرداستان خوب باشه .افرین به اسیه خانم که مادرشون بخشیدن بهترین کار کردن 💞🌷دستت شمادرد نکنه بسیار زیبابیان می کنید 🌷🌷🌷💞💞💞😍😍😍💝💝💝
درود برشما نرگس جان🙏خدا قوت.ممنون ازداستان قشنگتون،با بیان زیباتون ممنون🙏 من ازتعریفهای شما ازمادر پریا،اینطور به نظر میاد که ایشون آرایشگر باشند.تا اینجا که داستان قشنگ بود سپاس❤⚘❤⚘❤⚘❤⚘❤
دست گلت درد نکنه نرگس جان من هم حدس میزنم که مادره و شهرام از همدیگه خوششون اومده بود درضمن تقصیر خود مادره بود که عقدشون رو به بهانه اینکه بیشتر با هم آشنا بشین عقب انداخت و شغل مادرشون رو هم من فکر میکنم توی آرایشگاه کار میکرده
نرگس عزیز سلام صبح قشنگت بخیر قبل اینکه فیلمو نگاه کنم اومدم بگم وقتی وارد یوتیوب میشم تو دلم میگم یوتیوب با وجود شماها عشقه کسایی و که دوستشون دارم سابسکرایب کردم .و از همراهی باهاشون لذّت میبرم🌷🌸
vah vah cheghadar in mardom nazok narengi hastan ...az in dastan mitarsidan ...khoda bedor ... che chiza vaghan ke adam vasate chizesh shevide sabz mishe ..ba in nazo adaha .....
سلام نرگس جان خسته نباشید داماد و مادرزن 😂😂😂😂😂😂 داستان که شروع شد و معرفی کردید حدس درستی زدم 👌😂😂😂😂😂 خب تا ببینیم چی میشه داستان هیجان انگیز شد 😂😂🌺❤️🩹🙋♀️
سلام نرگس جان، ممنون از داستانهای زیبا با بیان و صدای قشنگت، من که معتاد شدم وقتی مامانم به خانه من میاد برای اون هم میگذارم تا باهم گوش کنیم. سلامت و شاد باشید. 💙💙💛💛
سلام نرگس جون من اومدم😍البته این دوجلسه لایکتون کردم ولی دیگه گوش نکردم😞دلم برای صداتون تنگ شده بود💜💜💜. ان شاالله که اونجور که فکر میکنم نباشه وداستان پایان خوبی داشته باشه. راستی از اسیه خانم هم تشکر میکنم که مادرشون بخشیدن.💜 مطمئنا ثمره ی کارشون میبینن👍👍
بنظرم ادامه داستان پریا بهش ی شوک بد وارد میشه،مادرش بعد سالها حس جوونی و عاشقی بهش الهام شده.و شهرام بی وفا دوست داشتن هاش رو میریزه به پای مادر پریا.......عجب دنیایی ست بی وفا
سلام نرگس جونم مرسی عزیزم داستان تا اینجا که زیبا بود مخصوصا با بیان قشنگ شما در ضمن خیلی خوشحال شدم که اسیه جون خواهرشون مادرشون رو بخشیدن ایشالا درکنار هم خوش خرم باشن روح پدرشون هم شاد باشه لایک ۱۶۵🙏🙏🙏🌺🌺🌺🌺❤️❤️❤️❤️
سلام نرگس جون ممنون عزیزم که داستان رو انقدر شیرین تعریف میکنی خسته نباشی امیدوارم که عاقبت خوبی داشته باشه این ماجرا،ولی الان که ظاهرا بوی خوبی نداره به امید ادامه داستان🙏🙏💝🌷🌷🌷🌷
فقط داستان لعيا واقعى بنظر نمى امد پر از نقطه كور بود مثلا از شمال برگشتند ظرفها شكسته خوب مگر هر دو با هم به خانه برنگشته بودند و...خيلى جاها غيرواقعى....مرسى از داستانهاى خوبتون تنها برنامه اى كه من منتظر قسمت بعد مى شوم❤️🌺🙏
باسلام نرگس جون خسته نباشی دایتان جالبی بود تا ابنجا ولی امیدوارم مادرش و اقا سهرام عاشق هم نشده باشند انشاءلله که ختم بخیر بشه ممنون عزبزم بیصبرانه منتظر بقیه داسنتان هستم با تشکر
سلام نرگس خانم عزیز و دوست داشتنی من به شنیدن داستان های شما عادت کردم جون بسیار بیان شیرین و گویا و با احساسی دارید باور کنید توی خونه مرتب تلفنم روشنه و کانال های شما رو از آشپزی و داستان و کلیب های متفاوتی که میذارید نگاه میکنمو لذت میبرم .تبریک میگم برای مادر هنرمند و نازنینتون و خاله عزیزتون و دختر ناز و گلتون و همچنین خواهر گلتون که زحمت میکشن و این کلیبهای زیبا رو درست میکنن .همگی خسته نباشید.در ضمن به دختر و اطرافیانم توصیه کردم که حتما کلیب های شما رو نگاه کنن .امیدوارم ایران بیام و بتونم شما رو ببینم ❤️
واااای نرگس جون خدا رو هزار مرتبه شکر که آسیه خانم مادرشون رو بخشیدند وای نمیدونی چقدر خوشحال شدم ،من براش کامت گذاشتم ،حتما خواندند ،اگه باهاتون در ارتباط هستند این خوشحالی من رو بهشون بگید ،یه دنیا سپاس،🙏💞💞💞حالا بریم داستان جدید رو گوش بدیم
سلام خانم محترم داستانی که در مورد علیا خانم تعریف کردید خیلی هم ترسناک نبود اما میشه گفت که اموزنده و یک تجربه ای میشه برای آقایان که باید به حرف همسرشون احترام بذارند و دیوانه به حساب نیارند نمیدونم چرا ادامه ندادین در هر صورت خیلی جذاب و شنیدنی بود خسته نباشید 🙏🙏🙏🙏
سلام نرگس خانم ممنون از شما بابت داستانها ،،،یه نکته می خوام بگم هر کسی واسه شما داستان میفرسته ترسناک یا غیره شما تعریف کن ،،،، این که یه عده مخالف داستان ترسناک بودن مشکل از خودشونه میتونن گوش نکنن قرار نیست که همیشه همه چیز گل و بلبل باشه همه ی داستان ها همه ی تجربه های تلخ و شیرین تو زندگی برای آدما مفیده من خیلی از آدمای خودخواه بدم میاد که یه ادا و اصولایی از خودشون در میارن که انگار متعلق به کره ی زمین نیستن در صورتیکه ما از کجا باید بدونیم که این آدما که زیادی به خودشون فکر میکنن چه در گذشته چه الان برای دیگران ترس و بدبختی درست نکرده باشن بعدشم اتفاقا داستان لعیا خانم خیلی آموزنده بود لطفاً شما هم از برآورده نکردنه توقع بیجای آدما عذر خواهی نکن ممنون که وقت میزاری داستان تعریف میکنی 😘❤️🌹😘❤️🌹
نرگس خانم ، من بوسیله دوستی خیلی عزیز،تازه اشنا شدم . چقدر صمیمانه و جذاب تعریف میکنید . میترسم این شهرام خان یک خرابکاری بکنه ، یا ازشانس این پریا خانم داماد و مادرزن عاشق هم بشن یا شدن.....
سلام نرگس جون شما خیلی شیرین زبان هستید اما گاهی برای بیان داستان خیلی کش میدهید وموضوع را چند بار تکرار میکنید .ایراد کوچکی است ،امیدوارم که رفع کنید . موفق باشید .😘⚘☘🌷☘⚘☘
خوشبختی ديگران هرگز
کم نمی کند از " خوشبختی تو "
و ثروت آنان ..!! هرگز
کم نمی کند " رزق تو را "
پس مهربان باش..
و آرزو کن براي ديگران آنچه
را که آرزو می کنی"برای خودت"
دقيقا👌🏻🌹
Beautifully said ❤️❤️
بله همینطوره… 👏🙏🏼❤️
واقعا همینطوره...
چی متن زیبا دقیقا
❤🌹❤🌹❤🌹خسته نباشی نرگس جان خوشگل و مهربون خیلی داستان جالبی بود ❤ خیلی دوست دارم !💝❤نرگس جان نشالله همیشه شاد سلامت باشید!❤
سلام نرگس خانم ،، داستانهای که تعریف میکنید واقعا عالی مرسی که وقت میگذارید 🌹
کانالتون واقعا حس خیلی خوبی بهمون میده،ممنون از شما😊💛
وای نرگس جان سورپرایزمون کردی، دستت درد نکنه فقط اینکه کیفیت صدا برای من خوب نبود متاسفانه، خدا قوت دوست جان
عذر میخوام درست میشه
خسته نباشين داستان جالبى بنظر ميرسه و حدسى كه ميزنم اينكه اقا شهرام از مادر ايشون خوششون اومده 😕
اميدوارم اخر داستان به خوبى وخوشى تموم بشه 🥰
ممنون نرگس جون بابت داستان لعیا، خیلی جذاب بود، بازهم منتظر داستانهای هیجان انگیزتون هستیم. 👍
داستان قشنگی بود بخصوص شما که جزییات حساس را با کلمات مناسب توصیف میکنید.ممنون از زحمات شما❤️
Asieh and Ameneh joon I am very glad you came back to your mom.Ihope you have a happy life with your mom from now on.love Gita from Canada
سلام نرگس جون خسته نباشى گلم خيلى جالب بود. منتظر قسمت بعدش هستيم. موفق باشى عزيزم 😘😘😘😘
سلامت باشید🙏🏻🙏🏻
سلام خواهرخوش صحبت مرسی که هستی مرسی که وقت میزارید ممنون موفق وسلامت باشی
🙏🌹🙏🌹🌹
سلام نرگس جان عالی بود انشالله اخرداستان خوب باشه .افرین به اسیه خانم که مادرشون بخشیدن بهترین کار کردن 💞🌷دستت شمادرد نکنه بسیار زیبابیان می کنید 🌷🌷🌷💞💞💞😍😍😍💝💝💝
سلام نرگس جون ،ممنون که داستان رو زود گذاشتین کلی خوشحال شدم ،فکر کنم آقا شهرام به مادر پریا علاقمند شده 😏😏😏
سلام شهرزاد قصه گوی خوش سخن
امیدوارم که در مراحل مختلف زندگی موفق و پیروز باشی.
لطف دارید گلم 🌹
سلام نرگس جان بسیار عالی بود یه زحمتی داشتم این رومیزی های زیباتون که طرح سنتی داره میشه بفرمایین از کجا خریدین شماره دارن ?
نرگس جون ممنون كه در مورد اسيه خانم خبرى بهمون دادى چون بعضى وقتا فكر ميكردم كه چى شد ايا مادرشونو بخشيدن يا نه ☺️خيلى خوشحال شدم از خبر خوشتون 💝
داستان اسیه خانوم کدومه
@@neginhosseini1595 سه هفته قبل گذاشته بودن و تك قسمتيه
سلام نرگس جان ممنون از داستان قشنگت خسته نباشی 🙏🙏🙏❤️❤️❤️
سلامت باشید🙏🏻
درود برشما نرگس جان🙏خدا قوت.ممنون ازداستان قشنگتون،با بیان زیباتون ممنون🙏 من ازتعریفهای شما ازمادر پریا،اینطور به نظر میاد که ایشون آرایشگر باشند.تا اینجا که داستان قشنگ بود سپاس❤⚘❤⚘❤⚘❤⚘❤
🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🌸🌸
درود نرگس خانم خسته نباشی عالی بود فکر کنم شهرام عاشق مادر نه دختر 🌹
دست گلت درد نکنه نرگس جان من هم حدس میزنم که مادره و شهرام از همدیگه خوششون اومده بود درضمن تقصیر خود مادره بود که عقدشون رو به بهانه اینکه بیشتر با هم آشنا بشین عقب انداخت و شغل مادرشون رو هم من فکر میکنم توی آرایشگاه کار میکرده
جالب بود. ✌🏻
حس خوشایندی بهم دست میده ک داستان های کانالتون و گوش میدم .داستانی هایی ک کوله باری از تجربه س . سپاسگزارم از شما موفق و پیروز باشید 🙏🌹❤️
نظر لطفتونه عزیزم 🙏🌹🙏🌹
خسته نباشید جالب بود 😍😍
چ عالی الهی چقدر مهربونند آسیه جان
انشالله همیشه سالم باشند🥰🤍
ممنون نرگس جان بابت تمام زحمت هایی که میکشی ان شاءالله همیشه سالم و سلامت باشین
چقدر خوشحال شدم آفرین به آسیه خانم گزشت وبخشش از بزرگان 👏👏👏😘😘😘😘💋💋💋💋
نرگس عزیز سلام صبح قشنگت بخیر قبل اینکه فیلمو نگاه کنم اومدم بگم وقتی وارد یوتیوب میشم تو دلم میگم یوتیوب با وجود شماها عشقه کسایی و که دوستشون دارم سابسکرایب کردم .و از همراهی باهاشون لذّت میبرم🌷🌸
سلام بسیارسپاسگذارم ممنون که لطف میکنید وداستانهارو برای ما تعریف میکنید درپناه خدا
نرگس بانوی مهربان وخوش صحبت ممنون از زحمتی که میکشی وداستان ها را برای مخاطتبان اماده میکنی خیته نباشی عزیزم 🌺🌸
سلامت باشید گلم ممنونم از همراهیتون 🙏🌹
خیلی ممنونم....فکر میکنم عاشق مادرش شده....چقدر وحشتناکه....باید سریع عقد میکردند...اشتباه کردند...😔
vah vah cheghadar in mardom nazok narengi hastan ...az in dastan mitarsidan ...khoda bedor ... che chiza vaghan ke adam vasate chizesh shevide sabz mishe ..ba in nazo adaha .....
ممنون نرگس جان خسته نباشی🙏🏻
ای بابا بوهای خوبی از این جریان نمیاد بنظر میاد داماد و مادر زن به همعلاقه مند شدن 😵💫
بله منم همین فکرو میکنم 😣
امیدوارم اینطور نباشه ولی منم فکرم منحرف شد🙄
سلام نرگس جان خسته نباشید . داستان جالبی به نظر می رسه. ممنون از بیان زیبایت .
سلامت باشید
عالي بود
It is a nice story she should be careful of her mom and her fiancé relationship thank you 🙏❤️❤️
منتظر قسمت بعدی هستم ببینم چقد هیجان انگیز میشه 😜
همه چیز خیلی عالی ❤️فقط یک نکته کوچولو صداتون خیلی ضعیفه اگر میشه کاری کرد ممنونم ❤️💐
عذر میخوام درست میشه🙏🌹🙏🌹
مرسسسی عالی بود ما خیلی به قصه هاتون عا دت کردیم .لطفا قطعش نکنید .
سلامت باشید عزیزم به امید خدا و با انگیزه ای که شما دوستانخوب میدید حتما ادامه میدم
مرسیکهصبحگذاشتین
سلام نرگس جونم من ازالمان تمام برنامه هاتو نگاه میکنم مخصوصا مامان وخاله وزن برادرتون وخیلی دوستتون دارم مخصوصا خودت وخاله مهربونت
سلام نرگس جان خسته نباشید داماد و مادرزن 😂😂😂😂😂😂 داستان که شروع شد و معرفی کردید حدس درستی زدم 👌😂😂😂😂😂 خب تا ببینیم چی میشه داستان هیجان انگیز شد 😂😂🌺❤️🩹🙋♀️
🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
سلام نرگس جان ..مثل همیشه میدرخشی😘
🙏🌹
صدای شما خیلی ضعیف بود لطفا این مشکل را حل کنید .
نمی دونم در کدوم قسمت بود که گفتید دیگه از سفره پلاستیکی استفاده نمی کنید برای حمایت از طبیعت . خیلی خوشم اومد. ممنون
سلام نرگس جان، ممنون از داستانهای زیبا با بیان و صدای قشنگت، من که معتاد شدم وقتی مامانم به خانه من میاد برای اون هم میگذارم تا باهم گوش کنیم. سلامت و شاد باشید. 💙💙💛💛
خدا نگهشون داره لطف دارید گلم 🙏🌹
موفق باشید
سلام نرگس جون من اومدم😍البته این دوجلسه لایکتون کردم ولی دیگه گوش نکردم😞دلم برای صداتون تنگ شده بود💜💜💜.
ان شاالله که اونجور که فکر میکنم نباشه وداستان پایان خوبی داشته باشه.
راستی از اسیه خانم هم تشکر میکنم که مادرشون بخشیدن.💜
مطمئنا ثمره ی کارشون میبینن👍👍
سلام عزیزم قربون محبتتون برم💋💋💋💋
درود وخداقوت میگم نرگس خانم گل دست شما دردنکنه از زحماتت وداستانهای قشنگت خونت اباد عزیزدل 👍👍👍🙏🌹
مرسی نرگس جون خیلی قشنگ بود مخصوصا اینکه شما برامون تعریف میکنید ،،😍🥰
نوش جان شهرام خوبی چیزی رو زده حتما ،
سلام ممنون نرگس عزیزم خیلی دوستت دارم خانم پر از ارامش
متشکرم
بنظرم ادامه داستان پریا بهش ی شوک بد وارد میشه،مادرش بعد سالها حس جوونی و عاشقی بهش الهام شده.و شهرام بی وفا دوست داشتن هاش رو میریزه به پای مادر پریا.......عجب دنیایی ست بی وفا
مرسی نرگس جان....حدس منم مثل بقیه ست ...داماد ومادر زن عاشق هم شدن😐😶
سلام نرگس جان خسته نباشی
سلام نرگس جونم مرسی عزیزم داستان تا اینجا که زیبا بود مخصوصا با بیان قشنگ شما در ضمن خیلی خوشحال شدم که اسیه جون خواهرشون مادرشون رو بخشیدن ایشالا درکنار هم خوش خرم باشن روح پدرشون هم شاد باشه لایک ۱۶۵🙏🙏🙏🌺🌺🌺🌺❤️❤️❤️❤️
نظر لطفتونه عزیزم 🙏🌹🙏🌹
به. به چه جالب
خسته نباشی عزیزم
عالی مثل همیشه🥰🤍
داستانهای عزیزم. حقیقی هست یا واقعا داستان هست،
ای وای داماد و مادرزن انگار متاسفانه از همدیگه خوششون اومده😔😣
سلام نرگس جون ممنون عزیزم که داستان رو انقدر شیرین تعریف میکنی خسته نباشی امیدوارم که عاقبت خوبی داشته باشه این ماجرا،ولی الان که ظاهرا بوی خوبی نداره به امید ادامه داستان🙏🙏💝🌷🌷🌷🌷
سلامت باشید نظر لطفتونه 🙏🌹🙏🌹🙏🌹
ممنون ازشما برای زحماتتون🙏
🙏🏻🙏🏻🙏🏻
داستان زیبای هست شکست عشقی دختر جوان اما چقدر درد ناک که بدونه خیانت از طرف نزدیکترین فرد یعنی مادرش وای فکرش هم بده خدا کنه که اینطوری نباشه
سلام نرگس جون ممنون مهناز
ممنون خسته نباشین گلم عالی بود
سلام ببخشین صدای ویدئو ها خیلی کمه اگه کاری بکنین که کمی بهتر بشه ممنونم میشم.
اتفاقا داستان لعیا از تمام داستان ها جالبتر بود که گفتید
فقط داستان لعيا واقعى بنظر نمى امد پر از نقطه كور بود مثلا از شمال برگشتند ظرفها شكسته خوب مگر هر دو با هم به خانه برنگشته بودند و...خيلى جاها غيرواقعى....مرسى از داستانهاى خوبتون تنها برنامه اى كه من منتظر قسمت بعد مى شوم❤️🌺🙏
عزیزم اتفاقا کامل توضیح دادن ایشون
همسرشون کلاس داشت و ایشون رو رسونده و رفتن
نرگس جان من با صدای گرمت حس آرامش دارم.خیلی دوست داشتنی و مهربون🌺🍁🌷💋تنتون سالم و دلتون خوش 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🦋🦋🦋🦋🦋💋💋💋💋💋❤❤❤❤❤🌺🌷
نظر لطفتونه عزیزم 🙏🌹🙏🌹
Shahram o madare Paria, baleeee… 😔 Ajab aaa…
سپاسگزارم نرگس زیبا
❤️
باسلام نرگس جون خسته نباشی دایتان جالبی بود تا ابنجا ولی امیدوارم مادرش و اقا سهرام عاشق هم نشده باشند انشاءلله که ختم بخیر بشه ممنون عزبزم بیصبرانه منتظر بقیه داسنتان هستم با تشکر
سلام عزیزم ممنون از همراهی 🌸🌸🌸
🙏🏼💞 مرسی نرگس جان، خسته نباشی گلم… نکنه مادر و شهرام لیلی مجنون میشن ؟!!!!🤔🤭😳
🙂همراهم باشید
سلام نرگس خانم عزیز و دوست داشتنی من به شنیدن داستان های شما عادت کردم جون بسیار بیان شیرین و گویا و با احساسی دارید باور کنید توی خونه مرتب تلفنم روشنه و کانال های شما رو از آشپزی و داستان و کلیب های متفاوتی که میذارید نگاه میکنمو لذت میبرم .تبریک میگم برای مادر هنرمند و نازنینتون و خاله عزیزتون و دختر ناز و گلتون و همچنین خواهر گلتون که زحمت میکشن و این کلیبهای زیبا رو درست میکنن .همگی خسته نباشید.در ضمن به دختر و اطرافیانم توصیه کردم که حتما کلیب های شما رو نگاه کنن .امیدوارم ایران بیام و بتونم شما رو ببینم ❤️
سلام مینو جان لطف دارید عزیزم ممنون از همراهی صمیمانه شما قربونتون برم🌹🙏🌹🙏🌹💟💟💟
mersi
درود به شما ,, لایک آریایی 09
واااای نرگس جون خدا رو هزار مرتبه شکر که آسیه خانم مادرشون رو بخشیدند وای نمیدونی چقدر خوشحال شدم ،من براش کامت گذاشتم ،حتما خواندند ،اگه باهاتون در ارتباط هستند این خوشحالی من رو بهشون بگید ،یه دنیا سپاس،🙏💞💞💞حالا بریم داستان جدید رو گوش بدیم
عزیزم ایشون با ما همراهند کامنتها رو میخونن
تشکر
👏👏👏👌👌💐
سلام خانم محترم داستانی که در مورد علیا خانم تعریف کردید خیلی هم ترسناک نبود اما میشه گفت که اموزنده و یک تجربه ای میشه برای آقایان که باید به حرف همسرشون احترام بذارند و دیوانه به حساب نیارند نمیدونم چرا ادامه ندادین در هر صورت خیلی جذاب و شنیدنی بود خسته نباشید 🙏🙏🙏🙏
سلام خدمت شما
متوجه نشدم !چی رو ادامه ندادم؟؟؟
❤❤❤❤❤🎉🎉🎉🎉🎉
خسته نباشی خانمی
سلام نرگس خانم ممنون از شما بابت داستانها ،،،یه نکته می خوام بگم هر کسی واسه شما داستان میفرسته ترسناک یا غیره شما تعریف کن ،،،، این که یه عده مخالف داستان ترسناک بودن مشکل از خودشونه میتونن گوش نکنن قرار نیست که همیشه همه چیز گل و بلبل باشه همه ی داستان ها همه ی تجربه های تلخ و شیرین تو زندگی برای آدما مفیده من خیلی از آدمای خودخواه بدم میاد که یه ادا و اصولایی از خودشون در میارن که انگار متعلق به کره ی زمین نیستن در صورتیکه ما از کجا باید بدونیم که این آدما که زیادی به خودشون فکر میکنن چه در گذشته چه الان برای دیگران ترس و بدبختی درست نکرده باشن بعدشم اتفاقا داستان لعیا خانم خیلی آموزنده بود لطفاً شما هم از برآورده نکردنه توقع بیجای آدما عذر خواهی نکن ممنون که وقت میزاری داستان تعریف میکنی 😘❤️🌹😘❤️🌹
متشکرم از همراهیتون🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🌸🌸🌸🌸🌸
💖💖💖💖
😘😘😘
عجب دنیایی است!
عالى بود! مرسى نرگس قصه گو.🙏
مامان رايان هستم💖
🙏🌹
نرگس جون شغل مادرپریا چی بود؟
من شغلشون رونگفتم که سوتفاهم نشه
@@roozmareginarges خب بگین کنجکاو شدم خواهش میکنم
@@حسینجعفری-ن8د با خانمها سروکار داشتن 😃اگه. گذاشتید بدون دغدغه تعریف کنم😉😁
خب یه راهنمایی بکنید نرگس جون😚
@@حسینجعفری-ن8د سالن زیبایی 🤨😃😅
سلام آبجی نرگسم امید وارم حال دلتون خوب باشه داستان قشنگی یه
ممنون نرگس جون،من درمورداین داستان حدسایی میزنم امافعلاترجیح میدم که چیزی نگم وقضاوت نکنم
نرگس خانم ، من بوسیله دوستی خیلی عزیز،تازه اشنا شدم . چقدر صمیمانه و جذاب تعریف میکنید . میترسم این شهرام خان یک خرابکاری بکنه ، یا ازشانس این پریا خانم داماد و مادرزن عاشق هم بشن یا شدن.....
قسمت دوم نداره
بله داره
احتمالا به خاطر. صمیمیت بیش از حدی که بین مامان و شهرام به وجود اومده بود کم کم تبدیل به علاقه بینشون شد
و شغل مامانشون هم ارایشگری بوده
سلام نرگس جون 😘😘
بوی خیانت میاد 😟😖
👌😍🤪🇩🇪
🙏🏾🙏🏾🙏🏾
سلام نرگس جونی فکر کنم رابطه ای بین داماد و مادرزن اتفاق افتاده متاسفانه
لابد شهرام از مامان پریا خوشش آمده
اوه اوه عشق شهرام و مامان پریا 😔
دستت درد نکنه نرگس جون چقدر خوب
منتظر بودم داستان ترسناک زودتر تموم بشه چون من گوش نمیدادم
سلام نرگس جون
شما خیلی شیرین زبان هستید اما گاهی برای بیان داستان خیلی کش میدهید وموضوع را چند بار تکرار میکنید .ایراد کوچکی است ،امیدوارم که رفع کنید .
موفق باشید .😘⚘☘🌷☘⚘☘
سعی میکنم تکرار نشود 🙏🌹