Amir.N, [۲۰۲۵/۱/۲۶، ۶:۱۲] درود بر استاد ارجمند جناب آقای بهرام خان مشیری عزیز و گرامی ای کاش یک نفر در دولت و مجلس ایران سواد و شهامت و دور اندیشی شما را داشت. ولی در خصوص جنگ کلاغها و جغدها... جغدها بسیار آگانه شب را برای حمله انتخاب کرده اند ، چون شبها کلاغها خواب هستند و قدرت بینایی جغد را ندارند... ذات جغد در شکارچی بودن آن است و ذات کلاغ در حیله گری و اندیشه... کلاغها گروهی زندگی میکنند و قدرت ایشان در حمله و دفاع گروهی بودن آن است... ولی جغدها چیرکی عمل میکنند... و اصول کار ایشان در جنگهای پارتیزانی است و حملات ناگهانی... جغد و زاغ هر دو باهوش هستند و با تدبیر... و تا کلاغ جغدی را آزار نرساند جغد به کلاغ حمله نمیکند ، چون هیچ پرنده ی شکارچی گوشت پرنده ی شکارچی دیگری را نمیخورد. چون گوشت پرندگان شکارچی سفت است و خداوند اینگونه خواسته که هیچ پرنده ی شکارچی گوشت دیگری را نخورد... ولی کن برای هر پرنده مرزی قرار داده و سرزمینی... پس اگر کلاغها عاقل باشند که هستند ، خود را با جغدها درگیر نمیکنند... چون جغدهای عمود پرواز و بی صدا پرواز... و ناگهان بر ایشان شبیخون میزنند و ایشان مجبور میشوند با کلی خسارت و تلفات یا ترک وطن کنند و یا بخواهند باج و خراج بدهند که غرور کلاغیشان جریحه دار شود... اصلا شاید فرمانده کلاغها آمده و خود را به عنوان فرمانده ی جغدها در بین پرندگان و چرندگان و حیوانات معرفی کرده... و پسر فرمانده جغدها بزرگ شده و خواسته ادعای ایشان را به چالش بکشد و با یک جنگ شبانه به فرمانده ی کلاغها فهمانده که وقتی میگویی سرلشکر جغدها هستی باید بتوانی شبها نیز ببینی و شبها بجنگی و کلا باید تا آخر عمرت شب بیدار باشی و شکارچی شب... و الا طبق تعریف علم از جغد ، تو جغد نیستی و تازه آبروی جغدها را نیز میبرید با آن قیافه هاتون... 😎😁😂😂😂😂🤣 و کسی که مدعی جغد بودن است باید جنگیدن و دید در شب را خوب بداند شکارچی و پرنده ی شب باشد نه روز... پس اگر فرمانده ی کلاغها حقیقت را میگفت... و میگفت ای حیوانات جنگل من و دوستانم کلاغیم... و جغد نیستیم... و مارا ببخشید... جغدها نیز به ایشان حمله ور نمیشدند... پس وقتی کلاغها میگویند ما جغد هستیم و مدعی جغد بودن هستند... یا باید در شب با جغدها مبارزه کنند تا اثبات شود که جغد هستند... یا در روز به گناه خود نزد حیوانات جنگل اعتراف کنند و بگویند که ما جغد نبودیم و ادای جغدان را درمی آوردیم... و یا از همان سیستم باج و خراج دادن و حفظ نظام استفاده کنند و بگویند ؛ نرمش قهرمانانه... و با دوستان مروت با دشمنان مدارا آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است... 🔷️ پس من حق را به جغدها میدهم... چرا...؟؟؟ چون این کلاغها بوده اند که مرتکب گناه شده اند و خود را جغد معرفی کرده اند و گناه دیگر ایشان نیز پنهان کردن هویت ایشان است... ولی آخرش همه میفهمند... چون کله ی جغدها گرد است یا بیضی و پرهای ایشان و منقار ایشان فرق دارد با کله ی دراز کلاغها... و کلاغها غار غار میکنند... ولی جغدها هو هو... خلاصه من فکر میکنم توی این داستان زیبا مقصر اصلی کلاغها باشند... چون علاوه بر جغدها ، پرندگان دیگر چون قناری ها و گنجشکها و فاخته ها و کبوترها و پرستو ها و عقابها و شاهین ها و سیمرغها هم از کلاغها ناراضی باشند... و جنگ کلاغ و جغد به خاطر مکانیزم دید در شب و پرواز بی صدا در آسمان و حملات ناگهانی نهایتا با پیروزی جغدها همراه است... مثل این میمونه که یک B52 رادار گریز یه شب بیاد ایران و تهران رو بزنه و بره... بعد چون اکثر ایرانی ها تا ظهر خواب هستند... تازه فردا ظهر میفهمند یه شهری به اسم تهران بوده و دیشب یه بمب اتم خورده توش و الان دیگه نیست... 😎😁😂😂😂😂🤣 داستان زیبایی بود بهرجهت... ولی تا عقابها و شاهینها و بازها و قرقی ها و سیمرغها هم با جغدها متحد نشده اند بر علیه زاغها و کلاغها باید بزرگان ایشان بنشینند و در یک جلسه ی جدید تدبیری بیاندیشند حسابی... و خود را براهانند... یا بیخیال جغد بودن بشوند... یا برای جغد بودن بروند کلاس آموزش جغد شدن در دانشگاه پیام نور و آموزش از راه دور و هزینه اش را هم بپردازند... و یا اگر نخواستند هزینه اش را بپردازند ، هر شب باید آماده ی شبیخون زدن جغدها باشند... تا از ادعای خود دست بردارند... خانقاهی که به خرجش نکند دخل وفا صرفهٔ وقت در آن است که میخانه شود گره بستهای داشت طفلی به دست بیفکند و اندر کمینش نشست روان طفل دیگر ربودش ز جا چو بگشود در وی نبد جز هوا گره بسته دنیا و طفل آن دنی است بگویش که چیزی در آن بسته نیست ٭٭٭ آتشی شب در نیستانی فتاد سوخت چون عشقی که در جانی فتاد شعله تا مشغول کار خویش شد هر نیی شمعِ مزار خویش شد نی به آتش گفت کاین آشوب چیست مر ترا زین سوختن مطلوب چیست گفت آتش بی سبب نفروختم دعوی بی معنیات را سوختم زانکه میگفتی نیام با صد نمود همچنان دربند خود بودی که بود با چنین دعوی چرا ای کم عیار برگ خود میساختی هر نوبهار مرد را دردی اگر باشد خوش است درد بی دردی علاجش آتش است 💐💐💐💐💐
درود بر استاد اعظم مشیری کبیر سلطان قلبها ❤❤❤
سپاس استاد مشیری
درود بر استاد گرامی و پدر معنوی نیک اندیشان آقای بهرام مشیری.پاینده و سلامت باشید
درودها به استاد مشیری بی نظیر
نام این مرد و برنامه هایش طی این چهل ه سالی که دنبال میکنم زیباترین آگاهی دادن هست
درود بر استاد خرد دل تنگ استاد شديم
سلام استاد چرا برنامه جدید نمیگذارید دلتنگ هستیم
درودبرشما
استاد گرامی زنده باشی و عاشقتم بابودنت
درود بر آقای مشیری❤❤❤
افتخار میکنم که بهرام مشیری رو میشناسم
درود بر استاد گرامی،تندرست و مانا باشید
درود
🏝سلامت باشید
همیشه خدا حرفها ونقل وقولها شنیدنی وجذاب بوده وهست ای استاد عزیز ،پاینده وسلامت باشی 🎉
درود بر شماجاویدایرانزمین
زنده بادازادی❤️🤍💚
درودبراستادبهرام مشیری.استادواقعانگران تندرستی شماییم کاش ویدیوی جدیدی ازخودتان بگذاریدتاازنگرانی بیرون بیاییم.امیدوارم حالتان خوب باشدوبدانیدکه ملیونهانفردرایران وخارج ازآن منتظردیداردوباره شماهستند.امیدواریم بحق خدای ایران بزرگ درپناه یزدان پاک تندرست وکامروابوده وبزودی درایرانی آزادوآبادازمحضرشریفتان بهره مندشویم.تاآنروزوآن لحظه رویایی برای تندرستی شماسرمایه معنوی میهن،دست نیایش بدرگاه اهورامزدای پاک میگشاییم.پیروز،تندرست،کامیاب وماناباشید.ارادتمندهمیشگی شما. پ .س ازکرمان
ایدون باد 🙏🏻🌹
چرا از احوال جدید استاد عزیز نمی گذارید😢مگر حالشان خوب نیست
❤🤍💚
استاد حالش چطوره؟ آب مروارید عمل کردن؟
♥♥♥
Amir.N, [۲۰۲۵/۱/۲۶، ۶:۱۲]
درود بر استاد ارجمند جناب آقای بهرام خان مشیری عزیز و گرامی
ای کاش یک نفر در دولت و مجلس ایران سواد و شهامت و دور اندیشی شما را داشت.
ولی در خصوص جنگ کلاغها و جغدها...
جغدها بسیار آگانه شب را برای حمله انتخاب کرده اند ، چون شبها کلاغها خواب هستند و قدرت بینایی جغد را ندارند...
ذات جغد در شکارچی بودن آن است و ذات کلاغ در حیله گری و اندیشه...
کلاغها گروهی زندگی میکنند و قدرت ایشان در حمله و دفاع گروهی بودن آن است...
ولی جغدها چیرکی عمل میکنند... و اصول کار ایشان در جنگهای پارتیزانی است و حملات ناگهانی...
جغد و زاغ هر دو باهوش هستند و با تدبیر...
و تا کلاغ جغدی را آزار نرساند جغد به کلاغ حمله نمیکند ، چون هیچ پرنده ی شکارچی گوشت پرنده ی شکارچی دیگری را نمیخورد. چون گوشت پرندگان شکارچی سفت است و خداوند اینگونه خواسته که هیچ پرنده ی شکارچی گوشت دیگری را نخورد...
ولی کن برای هر پرنده مرزی قرار داده و سرزمینی...
پس اگر کلاغها عاقل باشند که هستند ، خود را با جغدها درگیر نمیکنند...
چون جغدهای عمود پرواز و بی صدا پرواز... و ناگهان بر ایشان شبیخون میزنند و ایشان مجبور میشوند با کلی خسارت و تلفات یا ترک وطن کنند و یا بخواهند باج و خراج بدهند که غرور کلاغیشان جریحه دار شود...
اصلا شاید فرمانده کلاغها آمده و خود را به عنوان فرمانده ی جغدها در بین پرندگان و چرندگان و حیوانات معرفی کرده...
و پسر فرمانده جغدها بزرگ شده و خواسته ادعای ایشان را به چالش بکشد و با یک جنگ شبانه به فرمانده ی کلاغها فهمانده که وقتی میگویی سرلشکر جغدها هستی باید بتوانی شبها نیز ببینی و شبها بجنگی و کلا باید تا آخر عمرت شب بیدار باشی و شکارچی شب... و الا طبق تعریف علم از جغد ، تو جغد نیستی و تازه آبروی جغدها را نیز میبرید با آن قیافه هاتون...
😎😁😂😂😂😂🤣
و کسی که مدعی جغد بودن است باید جنگیدن و دید در شب را خوب بداند شکارچی و پرنده ی شب باشد نه روز...
پس اگر فرمانده ی کلاغها حقیقت را میگفت... و میگفت ای حیوانات جنگل من و دوستانم کلاغیم... و جغد نیستیم... و مارا ببخشید...
جغدها نیز به ایشان حمله ور نمیشدند...
پس وقتی کلاغها میگویند ما جغد هستیم و مدعی جغد بودن هستند... یا باید در شب با جغدها مبارزه کنند تا اثبات شود که جغد هستند...
یا در روز به گناه خود نزد حیوانات جنگل اعتراف کنند و بگویند که ما جغد نبودیم و ادای جغدان را درمی آوردیم...
و یا از همان سیستم باج و خراج دادن و حفظ نظام استفاده کنند و بگویند ؛
نرمش قهرمانانه...
و با دوستان مروت با دشمنان مدارا
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است...
🔷️ پس من حق را به جغدها میدهم...
چرا...؟؟؟
چون این کلاغها بوده اند که مرتکب گناه شده اند و خود را جغد معرفی کرده اند و گناه دیگر ایشان نیز پنهان کردن هویت ایشان است...
ولی آخرش همه میفهمند... چون کله ی جغدها گرد است یا بیضی و پرهای ایشان و منقار ایشان فرق دارد با کله ی دراز کلاغها... و کلاغها غار غار میکنند...
ولی جغدها هو هو...
خلاصه من فکر میکنم توی این داستان زیبا مقصر اصلی کلاغها باشند...
چون علاوه بر جغدها ، پرندگان دیگر چون قناری ها و گنجشکها و فاخته ها و کبوترها و پرستو ها و عقابها و شاهین ها و سیمرغها هم از کلاغها ناراضی باشند...
و جنگ کلاغ و جغد به خاطر مکانیزم دید در شب و پرواز بی صدا در آسمان و حملات ناگهانی نهایتا با پیروزی جغدها همراه است...
مثل این میمونه که یک B52 رادار گریز یه شب بیاد ایران و تهران رو بزنه و بره...
بعد چون اکثر ایرانی ها تا ظهر خواب هستند... تازه فردا ظهر میفهمند یه شهری به اسم تهران بوده و دیشب یه بمب اتم خورده توش و الان دیگه نیست...
😎😁😂😂😂😂🤣
داستان زیبایی بود بهرجهت...
ولی تا عقابها و شاهینها و بازها و قرقی ها و سیمرغها هم با جغدها متحد نشده اند بر علیه زاغها و کلاغها باید بزرگان ایشان بنشینند و در یک جلسه ی جدید تدبیری بیاندیشند حسابی...
و خود را براهانند...
یا بیخیال جغد بودن بشوند...
یا برای جغد بودن بروند کلاس آموزش جغد شدن در دانشگاه پیام نور و آموزش از راه دور و هزینه اش را هم بپردازند...
و یا اگر نخواستند هزینه اش را بپردازند ، هر شب باید آماده ی شبیخون زدن جغدها باشند... تا از ادعای خود دست بردارند...
خانقاهی که به خرجش نکند دخل وفا
صرفهٔ وقت در آن است که میخانه شود
گره بستهای داشت طفلی به دست
بیفکند و اندر کمینش نشست
روان طفل دیگر ربودش ز جا
چو بگشود در وی نبد جز هوا
گره بسته دنیا و طفل آن دنی است
بگویش که چیزی در آن بسته نیست
٭٭٭
آتشی شب در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که در جانی فتاد
شعله تا مشغول کار خویش شد
هر نیی شمعِ مزار خویش شد
نی به آتش گفت کاین آشوب چیست
مر ترا زین سوختن مطلوب چیست
گفت آتش بی سبب نفروختم
دعوی بی معنیات را سوختم
زانکه میگفتی نیام با صد نمود
همچنان دربند خود بودی که بود
با چنین دعوی چرا ای کم عیار
برگ خود میساختی هر نوبهار
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است
💐💐💐💐💐