سلام دوستان عزیز و ممنون از اقای ناصر زراعتی👏👏👏👏👏👏👏من یک سعوالی از دوستان در مورد یک کتاب که شاید چهل سال پیش آن را خوانده ولی نامش را فراموش کرده ام می پرسم که ایا کسی نام آن کتاب را به یاد دارد که آن راجع به یک نفر کلک باز که خود و زنش را خیلی مومن به مردم شهر نشان می دهد و موقع نماز یک مهتابی پشت سرش روشن می کند و زنش اجازه نمی دهد که کسی وارد اطاق شود و می گوید که مزاحم اقا نباید موقع نماز شد
رئالیسم با خشونت و بی پرده خواننده رو مجذوب میکنه...... خدا بیامرزه نویسنده توانمند احمد محمود را...... و البته با تشکر از خوانش خواندنی ناصر زراعتی......
این کتاب همسایه ها نوشته جناب آقای احمد محمود کتاب خیلی جالبی بود. اینقدجالب وگیرابودکه همینطور پشت سرهم با وقفه خیلی کم هرسه قسمت رو گوش دادم ولی انتظار نداشتم یعنی واقعا تعجب کردم و برام باورکردنی نیست که اینطور یهویی وبدون هیچ نتیجه گیری تمام شد،البته میدونم این یک سبک ازداستان نویسی هست این یعنی یک پایان بازحالا که تکلیف هیچ موضوعی معلوم نشددیگه هرخواننده بسته به ذوق وسلیقه وروحیه خودش میتونه پایلن موردعلاقه خودش رودرموردهریک ازشخصیتهای داستان تصورکنه،اماکاش حداقل تکلیف قهرمان داستان آقای خالد و دختر سیاه چشم معروف که عاشق همدیگه بودن باقلم زیبای جناب نویسنده معلوم میشد،بقیه روخودمون یکاریش میکردیم. ازهمه دوستان وعزیزانی که برای تهیه وپخش این کتابهای صوتی بصورت ویدیو زحمت کشیدن خیلی خیلی متشکرم. ازجناب راوی باصدای عالی هم کمال تشکر رودارم. امیدوارم همیشه موفق و پیروز باشید.راستی بیشترین کلماتی که تواین کتاب خیلی دوست دلشتم،این بود(چینو بق) پایان کتاب همسایه ها بتاریخ دهم دیماه ۱۴۰۱ ساعت ۲۲ دقیقه صبح.
ممنون..عالی بود..زحمت کشیده بودین ❤
این قلم پر توان را چنین خوانشی شایسته و سزاوار بود . درود بر هر دوی این عزیزان .
کتاب بی نظیر *احمد محمود* وبا اجرای بی نظیرت استاد زراعتی عزیز❤
سپاسگزارم از بیان شیوایتان
سلام ممنونم آقا یاد چهل سال پیش افتادم که این کتاب را خوندم.
یاد احمد محمود بخیر.
نویسنده های خوبی مثل او
برای نسل بعدی ناشناس مانده اند...
شاد باشین
اولین بار است که یک کتاب صوتی را تا آخر گوش کرده ام؛ از آقای زراعتی خیلی ممنونم که اینقدر عالی خوندن.
با اینکه بعضی از فصل ها جا بجا شده بود.از شما آقای زراعتی گرامی سپاسگذارم، زحمت کشیدید ممنون. 💐💐💐🙏🙏🙏🙏
بارها گوش دادم این کتاب رو.
خدا رحمت کنه استاد گرانقدر رو و سپاس از جناب زراعتی و همه دستاندرکاران گرانسنگ گردآورنده
دمت گرم و نفست پاینده توی این غربت چه حالی کردم با این کتاب خوانی ممنون خصوصا اینجا که کتاب در دسترس نیست
بسیار بسیار عالی، با سپاس بیکران از زحمات شما آقای زراعتی بزرگوار
Amazing thank you very very much ❤🙏
من به طور اتفاقی با این سایت اشنا شدم و این چند روزی که به این داستان گوش کردم گذشت زمان رو نفهمیدم.اقای زراعتی دستتون درد نکنه.
Merci khaste nabashin agay zeraete khod hfze ton kone🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌺
عالی بود 🎉
خیلی زیباست کتاب خواندن اقای ناصر زراعتی ممنون از ایشان و شما عزیزان تهیه کننده
خیلی خوب بود،صدای راوی عالی بود
سلام سالهاپيش اين كتاب راخواندم ولي اقاي زراعتي دمتان گرم عاليي
ممنون.صدا و اجرای آقای زراعتی خیلی عالیه.
The voice so calm. fluent , soft and skillful, wish we hand more writers and readers like them. thanks
با خسته نباشي و موفقيت براتون ارزوي سلامتي مطلق دارم
.فوق العاده بود
ممنون آقای زراعتی
خیلی عالی داستان نقل شده ، ممنون آقای زراعتی
فوق العاده بود
مرسی از گردآورنده 👍👍
کتاب صوتی بینظیره
سپاس ازشما
عمرت دراز باد خداوند حافظت باشد
عالييي بود، ممنونم
Thanks you very much.
I appreciate your hard work.
عالی بود
بسیار عالی اجرا کردین 🌹
خیلی وقت بود میخواستم بخونمش پا نمیداد
حال خوندم و لذت بردم ممنون
بسیار عالی
سلام دوستان عزیز و ممنون از اقای ناصر زراعتی👏👏👏👏👏👏👏من یک سعوالی از دوستان در مورد یک کتاب که شاید چهل سال پیش آن را خوانده ولی نامش را فراموش کرده ام می پرسم که ایا کسی نام آن کتاب را به یاد دارد که آن راجع به یک نفر کلک باز که خود و زنش را خیلی مومن به مردم شهر نشان می دهد و موقع نماز یک مهتابی پشت سرش روشن می کند و زنش اجازه نمی دهد که کسی وارد اطاق شود و می گوید که مزاحم اقا نباید موقع نماز شد
عالي بود دلم باز شد بازم برامون كتاب صوتي بذاريد لطفا خدا خيرتون بده
با تمام داستان زندگی کردم حیف که تمام شد
SUPER SUPER SUPER SUPER.✌✌✌✌✌✌
كاش نويسنده اخر داستان را به گونه اي ديگر تمام ميكرد كاش
❤
فصل ٣ خوب نبود همش زندان انگار الان چه خبره تو زندان ها؟؟ معلومه احمد محمود كمونيست بوده
رئالیسم با خشونت و بی پرده خواننده رو مجذوب میکنه......
خدا بیامرزه نویسنده توانمند احمد محمود را......
و البته با تشکر از خوانش خواندنی ناصر زراعتی......
لذت بردم ....ولی هیچی مثل خواندن کتاب نمیشه نه فیلم ساخته شده از داستانی ونه داستان صوتی.
راستی یک سوال دارم آیا آقای محمود کتابی هم از زندگی مردم و زندان وزندانبانهای بعد از انقلاب نوشته اند؟
بله. داستان یک شهر خوانده ام
@@naserzeraati3318
داستان یک شهر مربوط به دهه ۳۰ میباشد شبکه افسران حزب توده.
زمین سوخته
آنقدر ملموس هنر نویسندگی و گویندگی نامتان نا میرا
چرا بی سرو ته تموم شد!!! اینهمه زحمت و وقت، آخرش اینطوری!!!
مرده شور هر چي شفق است كه جوون هاي مردم رو گول زدن
مگر خالد یکسال نباید زندان باشه.چرا ۱۰۱ روز میگه آزاد میشم؟
این کتاب همسایه ها نوشته جناب آقای احمد محمود کتاب خیلی جالبی بود.
اینقدجالب وگیرابودکه همینطور پشت سرهم با وقفه خیلی کم هرسه قسمت رو گوش دادم ولی انتظار نداشتم یعنی واقعا تعجب کردم و برام باورکردنی نیست که اینطور
یهویی وبدون هیچ نتیجه گیری تمام شد،البته میدونم این یک سبک ازداستان نویسی هست این یعنی یک پایان بازحالا که تکلیف هیچ موضوعی معلوم نشددیگه هرخواننده بسته به ذوق وسلیقه وروحیه خودش میتونه پایلن موردعلاقه خودش رودرموردهریک ازشخصیتهای داستان تصورکنه،اماکاش حداقل تکلیف قهرمان داستان آقای خالد و دختر سیاه چشم معروف که عاشق همدیگه بودن باقلم زیبای جناب نویسنده معلوم میشد،بقیه روخودمون یکاریش میکردیم.
ازهمه دوستان وعزیزانی که برای تهیه وپخش این کتابهای صوتی بصورت ویدیو زحمت کشیدن خیلی خیلی متشکرم.
ازجناب راوی باصدای عالی هم کمال تشکر رودارم.
امیدوارم همیشه موفق و پیروز باشید.راستی بیشترین کلماتی که تواین کتاب خیلی دوست دلشتم،این بود(چینو بق)
پایان کتاب همسایه ها
بتاریخ دهم دیماه ۱۴۰۱
ساعت ۲۲ دقیقه صبح.
مرسی ممنونم عالیست زحمت ما رو کم کردی
مرسی متشکرم از زحمات شما استاد گرامی
با تشكر از جناب آقاى زراعتى اسم اون ماهى سُبور است نه سـَبور تلفظ (سوبور)
۰
عالی بود
چه تصویر فقر و فسادی در اون دوران به تصویر میکشه