یلدا جانم واقعا با گوش دادن به صدات و نگاه کردن به چهرت و صحبتایی که میکنی حالم خوب میشه ، صبحمو با تو شروع میکنم ، داشتم فکر میکردم یه آدم چه قدر میتونه تاثیر گذار باشه و این همه انرژی خوب و مثبت بده آخه ، عاشقتم و اینو بدون که باهات زبان هم میخونم و دارم کیف میکنم از درسام ❤
باز هم ممنون یلدا جان. برای اینکه واقعا “محتوا” تولید می کنی. راجع به تاثیر ادبیات در ما و بر روی زندگی هامون، خوب گفتی. ادبیات همانند خانه ایست که هر کس در آن وارد می شود ، با خودش اثاث و وسایل اش را به آن می آورد ، و پس از رفتن از آن خانه، اصلا اون آدم قبلی نیست و کلی چیز ها در او تغییر کرده، او “انسان تر” شده است. همیشه شاد و پر انرژی بمانی!
یلدای زیبا❤ همیشه حرفهایی که میزنی به دلم میشینه و یک چراغی، نوری انگار در ذهنم روشن میشینه. همین که پاییز رو اینقدر زیبا توصیف کردی دیگه با این دید بهش نگاه میکنم و در ذهنم ثبت میشه 🍁🧡
یلدا جان داشتم فکر میکردم چه همصحبت و دوستی بهتر از تو برای منی که تنهام و دلم میخاد به کسی گوش کنم و از وجودش لذت ببرم،تو دوست خوب خیلیامون هستی عزیزکم❤️
یلدا جونم ، من از موقعی که با مجتبی تهران بودین دنبالت میکنم و اینکه کاملا نرماله برات پیش بیاد این خوابها یا حسها ، منه غریبه بهش فکر میکنم گاهی که مجتبی رو تو اون خونه بدون تو میبینم ، چه برسه به خودت ♥️ ولی بیایم فکر کنیم که چقدر تو ، توی زندگیت تغئیر مثبت و رشد بوده و آدمهای جدید ، زندگی همینه واقعا که تو هم داری بهمون نشون میدی ، خواسته و نا خواسته ، من هر ۲ تاتون و دوست دارم 😍، خوشحال باش که مجتبی انقدر انسان منطقی و خوبیه و تو هم که میتونین همچنان رفیق باشین ، میدونم خودتم واقفی بهش . ولی تکرار شنیدنش گاهی از شخص دیگه یادآوری میشه . برات بهترینها آرزو دارم قشنگم ♥️♥️♥️🙏🙏
امروز صبح این ولاگ رو دیدم و خیلی بهم چسبید.بعدش رفتم پردیس کتاب مشهد و کتابو خریدم و صفحه اولشو خوندم و یاد خوندنت افتادم.❤ مرسی که از راه دور هم این حس عمیق رو باهات تجربه می کنم چه با همخونی ها چه با کلاس های آموزشی. یلدا جون یک سوال: الان واسه یوتیوب یعنی اگه ملیت رو ایرانی بزنی چالش هست و اذیت می کنن؟ این روزها خیلی به زدن کانال یوتیوب فکر می کنم و دوست دارم چالش هاشو بیشتر بدونم.
یلدا جون وقتی حرف از دلتنگی شد یک لحظه بهش فکرکردم که منم چقدر دلتنگم به قول شما بی وقتا احساسات رو نادیده میگیریم . چقدر پیشنهادت عالی بود برای کتاب دوس دارم اینکار رو انجام بدم ❤❤❤
یلدا جونم در وحله اول ممنونم از محتواهایی که تولید میکنی خیلی به ذهن من آرامش میدن حتی ولاگای غیبت دار😂 و در وحله دوم خواستم بگم که چقددرررررر از شروع همخونی جدید خوشحالم چون این کتاب قراره اولین کتاب مشترکی باشه که من و پارتنرم با هم میخونیم ❤
من بگم که عاشق خودتو ولاگاتم دروغ نگفتم عالیه کتابای که گفتی از طاقچه دانلود کردم واقعا حرفات به دل میشینه ولاگات طولانی بااشه اشگال نداره من دوست دارم ❤❤❤❤
منم پاییز امسال رو با تراپی دوباره شروع کردم و چقدر خوشحال و راضیام بابت این کار. یه کتاب معرفی کرده که بخونم و همزمان کتاب بندها رو هم با تو شروع کردم. پارسال جاودانگی رو باهات خوندم و خیلی کیف کردم. واقعا پاییز امسال از اون پاییز قشنگاس برام. مرسی که از حسهای درونیت حرف میزنی، شنیدنش برای من خیلی تاثیرگذاره. لذت میبرم از ولاگها و با دقت دنبالشون میکنم و کیف میکنم💚💚💚
دقیقاً حرفت درسته❤ منم قبلنا درگیر این بودم که چرا اسم شخصیت ها یادم نیست اسم نویسنده یادم نیست… اما الان به اون اثری که کتاب در من میذاره فکر میکنم و این خیلی مهم تره برام🫂🙋🏻♀️
درباره بهخاطر موندن کتابها، من هم همین معضل به یاد نموندن رو دارم و مدتها براش غصه خوردم. اما یه روز یه تیکه از صحبتهای خانم ژاله آموزگار رو دیدم که مضمونش تقریبا همینی بود که تو گفتی. میگفت لازم نیست همه چیز یادتون بمونه، کتاب تاثیرش رو توی جان تو میگذاره و در طول زمان تو آدم متفاوت، و احتمالا بهتری، میشی. درعینحال، خودم چند ساله که هر چی میخونم یا میبینم توی یه دفتر مینویسم اسم و موضوع و مشخصاتش رو، که حداقل گاهی مراجعه کنم و یادم بیاد فلان کتاب رو خوندم. باور کن من حتی گاهی یادم نیست این کتاب رو قبلا خوندم یا نه 😅😢 مگر اینکه خیلی خیلی تاثیر بذاره روم که خودش و موضوعش یادم بمونه. با این حال فکر نمیکنم خوندن هیچ کتاب خوبی، بی فایده باشه، حتی اگر کاملا یادت بره.
یلدای عزیز ممنونم که بعضی مواردی رو که شاید از نظر بعضیها نقطهضعف محسوب بشه، به اشتراک میذاری. حتما به خیلیها کمک میکنه. سالها پیش، روزهای سیاهی رو گذروندم که اگر کسی مثل تو بود، احتمالا یه کمی از دردم کم میشد. کاش من هم به قدرت تو در شنیدن و رد شدن از بولیهای مجاری برسم که بتونم بیشتر خودمو ابراز کنم. چون من ذاتا تمایل زیادی به ابراز خود و بهاشتراکگذاری حسهام و تجربههام دارم اما هنوز آسیبپذیری بدارم در مقابل قضاوتها و نظرات منفی آدمها. همینطور پیش بری و نور آگاهی بتابونی❤
چه قدر دلم برای ولاگ هات تنگ شده بود یلدا جان🌹وای من چه قدر عاشق کتاب بندها شدم حتما به همخوانی میپوندم.چه قدر رنگ هایی که برای شال گردن انتخاب کردی عالی هستند.من هم مدت ها قبل با کمک آموزش هایی که در یوتوب بود کلی شال و کلاه بافتم اما الان به دلیل مشغله های زیاد کاری نمیتونم و وقتی دیدم داری شال میبافی اون هم با این رنگ ها کیف کردم🫣🦋😍احساسات ما واقعا عجیبن و دوستداشتنی ،شاید گاهی همراه با درد باشن که جزئی جداناپذیر هست اما احساسات ما هستند که ما رو میسازند و مارو تبدیل به انسان می کنند...من و یارم یه خونه داشتیم که ترکش کردیم و به صاحب جدیدش تحویلش دادیم با اینکه خیلی خونه ی ساده و قدیمی بود اما خیلی دوسش داشتم و دارم و هنوز هم گاهی وقتا یادش میوفتم و پر از شوق و گاهی بغض میشم .ممنون که این موضوعات و با ما به اشتراک میذاری🦋
یه گوشه ای از ولاگ بغض کردم… نه از روی غصه. از فکر این که چقدر ما انسان ها احساسات عزیز و نهیفی داریم که نیازمند به توجه و نوازش ما هستن اما در آغوششون نمیگیریم و از خودمون می رونیمشون. چقدر مهم و قشنگه علاوه بر آدم ها، دلتنگ چیزهایی در زندگی بشیم که بخشی از مارو به درونشون کشیدن، بالشی که سرمون رو زمانی روش میزاشتیم، بشقابی که توش غذا میخوریم، پنجره ای که قابی از جهان رو برامون انتخاب کرده بود…چقدر ارتباط ما با اون خودی که در پیرامونمون تکثیر کردیم کم و گاهی بی رحمانه و غیر منصفانه هست… مرسی از بودن و گفتنت یلدا🌱🙏🏻🫂
من هر چیزی که با هاش خاطره دارم و خیلی دوستش دارم مثلا کاپشنی که ده ساله دارمش و اون و دوست روز های خوبی و سختیام میدونم وابستگی بهش دارم عین یه بچه که پتوش یا عروسکش و همه جا میکشه میبره کلا میتونه یه ظرف که برامخاطره هست از یه گردنبد طلا برام با ارزش تره کلا ادم هستم sentimental
حجم عشقی که به زندگی داری و نحوه برخوردت با زندگی برام شگفت انگیزه، اینکه چطور ساعت هاتو برای خودت معنادار میکنی، اینکه چطور لذت رو دستی دستی به زندگیت اضافه میکنی، اینکه زندگی میکنی... اینقدر برام الهام بخشی که انگار یه نشانه ای، بهم یاد میدی چطور زندگی کنم، چطور عبور کنم چطور حالمو خوب کنم... با خودم میگم چطور شب ها آروم میخوابی با این حجم فکرها و اندیشه ها.... چطور به این همه چیز فکر میکنی و میخوابی.... شایدم خوابت آشفته است.... هر بار ولاگ نگاه میکنم ساعت ها بهش فکر میکنم... به این شوق زندگی اینکه چطور باهاش کنار میای و حجم صلحی که با خودت داری
یلدا جان اون ۱ نفر و اون ۱ درصد حتمن منم برای تاثیری که گزاشتی در مورد سوگواری برای خونه برای اشیائی که باهاشون زندگی کردیم و گذشتن ازشون واقعا و حقیقتن سخت است. ممنونم اذت❤
منم تعجب کردم که کتاب سالی انقدر سریع به آلمانی ترجمه شده، من هنوز نرفتم سراغش. اما میتونم بگم سریال Normal people یکی از سریالهای محبوب شد. خوشحالم که تو این دوره کتاب خوانی ایندفعه هستم. :) فصل های بعد از جدایی با همه دردش به نظرم یه سطح دیگه از زندگیه و منم دقیقا در همین فاصله به خودم نزدیک تر شدم و زیبا گفتی که این پاییز شکوهمنده. 🥹 من احساس میکنم ما توی این تکرار فصل ها خودمون رو به خودمون یادآوری میکنیم اگر که بهش آگاه باشیم. 🍂🍃
در مورد کتاب خوندن من آدمی هستم که بیشتر کتاب های زیستی میخونم به واسطه ی کارم و علاقم و با کتاب های کمی در ادبیات ارتباط برقرارمیکنم اما همیشه سعی میکنم اون کتاب های کمی هم که پیدا میکنم و شاید اون ها منو پیدا می کنند را با عشق بخونم و بعضی بخش های اون کتاب ها عمیقا میرن تو پوست و استخونم.😍
یلدا جان یه سوال، تراپیستت از چه روشی استفاده می کنه؟ من برای اولین باره که تراپی رو شروع کردم و باروش طرحواره درمانی باهام شروع کرده، تو تجربه ت بیشتره تو تراپی میشه روش تراپیستت رو بگی؟ مرسی
یلدا من هم به شدت با همخونی حالم خوب شد و دو روز پیش «بندها» رو تهیه کردم و تا الان نصف کتاب رو با عشق خوندم و چقدر زیباست. منتظر پست و استوری های اینستاگرامت هستم😍❤️
سلام عزیزم، وقتی از سوگواری برای خانه قبلیت گفتی، . یادم افتاد که من هم یک لیست از چیزها و موقعیتهای از دست رفته و تجربه نکرده ای دارم که اتفاقا یکیش همین ترک ناخواسته خانه ام در گوانگجو ، چین بود به خاطر کرونه، که هیچوقت براش سوگواری نکردم. و همین الان ویلاگت رو نگه داشتم تا تو ژورنالم این رو به لیست بلندبالای سوگواریهایی که نیاز دارم بکنم اضافه کنم. ممنون از یاد آوری. من اون یک درصد بودم.☺️😌🌱
یلدا جانم من هم دو سال پیش زندگیمو ترک کردم و برگشتم ایران و دقیقا الان دلتنگ اون شهر و اون خونه ام خیلی وقتا حس میکنم روحم تو اون کوچه ها پرواز میکنه وقتی آشپزی میکنم خودمو تو اون آشپزخونه حس میکنم حتی تک تک وسایل آشپزخونه رو تو ذهنم مرور میکنم وقتی آرایش میکنم خودمو جلو آینه اتاقم تو اون خونه میبینم...و کاملا حست درک میکنم. تراپیست من میگفت چون اون زندگی کامل زیست نکردی بخشی از روحت اونجا مونده 😢
یلدای جانم عزیزقلبمی اینقدر جایگاه خاصی توی ذهنم و قلبم داری که فقط مخصوص خودته چقدر دلم تنگ شده بود دختر واست مرسی که اومدی باهامون حرف زدی ببین یعنی من سراپا گوش میشم وقتی تو حرف میزنی به جرأت میگم تنها کسی هستی که اینقدر بالغانه راجع به رابطه صحبت میکنی من همیشهههههه بهم اضافه میشه، در مورد خونه که صحبت کردی خواستم بگم انگار خاصیت ذهن انسان جوریه که تا مدتها خوابهامون توی خونه و مکانهای گذشتهاس کتاب بندها اینقدر ترجمهاش خوبه و اینقدر قلم نویسندهاش خوبه که باعث میشه کتاب رو سریع تموم کنی من دو روزه خوندمش این کتاب خیلی جای فکر و یادگیری داره اما رابطهی این زوج توی کتاب خیلی آزاردهنده بود واسم ولاگت خیلی لذتبخش بود خیلی حالم خوب شد با دیدنش ببخشید کامنتم طولانی شد میبوسمت عزیز راه دور😙❤️
منم ایندفعه تونستم تو همخونی شرکت کنم، کتاب رو صوتیش رو گوش دادم، دوباره دارن گوش میدم ی نوع اذیت کنندس گوش دادن به این کتاب اینکه چقدر تمام کارکترها همدیگه رو آزار دادن و در نهایت خوشحال نیستند و پاره پارن آزار دهنده. اینجا اهمیت گذر کردن رو متوجه میشی، انگاری هیچ کدوم شجاعت این رو نداشتن بگذرن به طور کامل و تصمیم رو بگیرن و عواقبش رو بپذیرن. نصفه نیمه بودن بدتر از نبودنه بنظرم😢😢
یلدا جان🩵الان ولاگ رو دیدم در حالی که یکی از پسرها رفته مدرسه و دومی هم مریض هست و خوابیده،منم به خاطر اینکه سرو صدا نکنم،نشستم لباسهای منتظر رو اتو زدم و حرف های شما رو گوش دادم😍ممنونم بابت همخوانی جدید و ممنونم بابت به اشتراک گذاشتن تجربههای خودتون و امید که خیر و نیکی برایتان پیش بیاید🤍🩵
سلام.میشه کتابی معرفی کنید تجربه تون رو درمورد خجالت حسادت مقایسه خوددوستی اعتماد به نفس با ما به اشتراک بذارید اینکه چطور حس زندگی حس آرامش دارید.ممنون❤😊😊😊
وای یلدا ، من همین امشب قبل از ولاگ ، داشتم به خونه م تو ایران فکر می کردم . چون من مجبور شدم یه دفعه همه چیز رو رها کنم و بیام ! داشتم خونه رو جلوی چشمم می دم خالی از من و گربه م، توی تاریکی ..... هجوم بغض شدم یهو. شاید وقتشه که منم برای همه از دست دادن هایی که توی این مهاجرت ناخواسته اتفاق افتاد سوگواری گنم .
کاش تو دوستم بودی و باهات یه چای عصرونه میخوردم . تماشات میکردم وقتی انقدر قشنگ و با شعف صحبت میکنی، بارها و بارها ببینمت ... من مشهدم .احمداباد زندگی میکنم. کاش یه روز ببینمت ، حالا هر جا ، مشهد ، استانبول یا هر قاره ای و نه فقط دیدن ، باهات معاشرت کنم.
میدونستی ویدئو هات رفیق ناهار و شام های تنهایی من 🙂🙃 و مرسی بابت چیزی که در مورد تجربه ات گفتی باید حتما متنقل کنم به عزیزی که به شنیدنش نیاز داره و چون وقتی از دلتگیش و ناراختیش از جدایی از خونه اش گفت من نتونستم درکش کنم 🥲
یلدا جانم واقعا با گوش دادن به صدات و نگاه کردن به چهرت و صحبتایی که میکنی حالم خوب میشه ، صبحمو با تو شروع میکنم ، داشتم فکر میکردم یه آدم چه قدر میتونه تاثیر گذار باشه و این همه انرژی خوب و مثبت بده آخه ، عاشقتم و اینو بدون که باهات زبان هم میخونم و دارم کیف میکنم از درسام ❤
یلدا جان
صدات
و آرامشتو دوست دارم
کاش همه آدم ها انقدر عاقلانه جدا بشن
شما معنی جدایی رو برای ماها متفاوت کردید
پاینده باشید❤
باز هم ممنون یلدا جان. برای اینکه واقعا “محتوا” تولید می کنی. راجع به تاثیر ادبیات در ما و بر روی زندگی هامون، خوب گفتی. ادبیات همانند خانه ایست که هر کس در آن وارد می شود ، با خودش اثاث و وسایل اش را به آن می آورد ، و پس از رفتن از آن خانه، اصلا اون آدم قبلی نیست و کلی چیز ها در او تغییر کرده، او “انسان تر” شده است.
همیشه شاد و پر انرژی بمانی!
کلیپای گپ زنی تو جزو گزینه های ارامش بخشی هست که توی اوج آشفتگی ذهنی به عنوان مسکن میرم سراغشون و گاهی که میبینم ولاگ جدیدی نیست آه کشان میرم🌹
اینکه گفتی با خوندن کتاب و داستانها قدرت همدلی در ما بیشتر میشه عااالی بود . مرسی از نگاه و توصیف قشنگت ❤
توی دنیای جدایی ها و دوریها یکی از اون ور دنیا سعی می کنه که تو رو وصل کنه و شاید هم که خودش رو وصل کنه به زندگی و به خود ت . ❤❤❤
اینجا هم خیلی تاریکه (جنوب آلمان) و خیلی سرد. دلم برای آفتاب پاییزی صبح های شیراز قشنگم هرروز تنگ میشه
یلدای زیبا❤ همیشه حرفهایی که میزنی به دلم میشینه و یک چراغی، نوری انگار در ذهنم روشن میشینه. همین که پاییز رو اینقدر زیبا توصیف کردی دیگه با این دید بهش نگاه میکنم و در ذهنم ثبت میشه 🍁🧡
ممنون از این حس صمیمیتی که با ما داری یلدا جون خیلی ارزشمنده حس میکنم دوستای نزدیکیم ❤
منم خیلی دلتنگت بودم یلدا🤍🥰 چقدر صحبت دومنیکو استارنونه جالب بود! کاش تمرین کنم شبیه بچگی جهان رو از پنجرههای مختلف ببینم و انقدر تمرکز بر پنجرهای که تصور میکنم چشمانداز درستتری داره، نداشته باشم! گاهی واقعا یادم میره دنیا خیلی بزرگتر از مختصات ذهنی منه:)))
چطور اينقدر سرشاري يلداي عزيزم🌱👍
چقدر این سبک از ولاگهات دلنشینه ♥️
یلدا جان داشتم فکر میکردم چه همصحبت و دوستی بهتر از تو برای منی که تنهام و دلم میخاد به کسی گوش کنم و از وجودش لذت ببرم،تو دوست خوب خیلیامون هستی عزیزکم❤️
یلدا جونم ، من از موقعی که با مجتبی تهران بودین دنبالت میکنم و اینکه کاملا نرماله برات پیش بیاد این خوابها یا حسها ، منه غریبه بهش فکر میکنم گاهی که مجتبی رو تو اون خونه بدون تو میبینم ، چه برسه به خودت ♥️
ولی بیایم فکر کنیم که چقدر تو ، توی زندگیت تغئیر مثبت و رشد بوده و آدمهای جدید ، زندگی همینه واقعا که تو هم داری بهمون نشون میدی ، خواسته و نا خواسته ، من هر ۲ تاتون و دوست دارم 😍، خوشحال باش که مجتبی انقدر انسان منطقی و خوبیه و تو هم که میتونین همچنان رفیق باشین ، میدونم خودتم واقفی بهش . ولی تکرار شنیدنش گاهی از شخص دیگه یادآوری میشه . برات بهترینها آرزو دارم قشنگم ♥️♥️♥️🙏🙏
یلدا جون دلم تنگ شده بود برات ❤، مرسی از حرفهای قشنگی که همیشه برامون میزنی، خیلی واقعی و قشنگ میشنه تو روح و تن مون😘🌱💜
یلدا جون ممنونم که با ما لحظات تو به اشتراک میذاری و چه قشنگ میتونم ازتون کلییی چیز یاد بگیرم😍مثه همیشه کیف کردم از دیدن ولاگ😍❤️😘
لذت میبرم از دیدنت یلدای عزیزم❤
ممنون یلدا که تو روزمرگیهای زندگی، لذت کارهای کوچک و بهمون یادآور میشی😍 در سختترین لحظاتم ، دیدنت شور و شوق زندگی و بهم برمیگردونه🥹
یلدااااا به معنی واقعی کلمه لذت میبرم از دیدن و شنیدن ولاگ هات. کاش میتونستم توصیف کنم حسمو ❤❤
واااای خوبه که خیلی دیر ندیدم ولاگو و فهمیدم همخوانی بند هارو داری 😍😍😍😍😍منم امروز میخواستم شروعش کنم،خیلی خوشحالم.
مرسی از تو یلدای عزیزم❤❤❤
میخواستم بگم که دقیقا منم توی اون حال و هوای سوگواری هستم که احساس میکنم در زمانی که باید اتفاق میافتاد جلوش رو گرفتم.
سلام یلدای عزیز، دیدن ولاگ هات بسیار نشاط بخشه و به من امید زندگی میده با اینکه تفاوت بسیاری داریم باهم از نظر شخصیتی
ممنون یلدای عزیزم
امیدوارم حال دلت و قلبت همیشه خوب باشه و تنان لحظاتت را با آرامش سپری کنی❤
چقدر گوش دادن به ولاگ هات رو دوست دارم " چه دردهای مشترکی رو با هم حس میکنیم و فکر می کنم من تنها نیستم ...❤🌹🥹
یلداجان ممنون که ازتجربه های خصوصیتون صحبت میکنیدآموزندس 🍂🍃🍁
😍😍😍
امروز صبح این ولاگ رو دیدم و خیلی بهم چسبید.بعدش رفتم پردیس کتاب مشهد و کتابو خریدم و صفحه اولشو خوندم و یاد خوندنت افتادم.❤
مرسی که از راه دور هم این حس عمیق رو باهات تجربه می کنم چه با همخونی ها چه با کلاس های آموزشی.
یلدا جون یک سوال: الان واسه یوتیوب یعنی اگه ملیت رو ایرانی بزنی چالش هست و اذیت می کنن؟ این روزها خیلی به زدن کانال یوتیوب فکر می کنم و دوست دارم چالش هاشو بیشتر بدونم.
یلدا جون وقتی حرف از دلتنگی شد یک لحظه بهش فکرکردم که منم چقدر دلتنگم
به قول شما بی وقتا احساسات رو نادیده میگیریم .
چقدر پیشنهادت عالی بود برای کتاب
دوس دارم اینکار رو انجام بدم ❤❤❤
چقدر این ولاگ به دلم نشست😍 یلدا اخساس می کنم ما دقیقا در تایم لاین مشترکی از زندگی داریم سیر می کنیم انقدر که همه حس ها و شرایط مشابهه
قوی و تحسین برانگیز هستی👌👌👌
چه کتاب خوبی معرفی کردید. مرسی
یلدا جونم در وحله اول ممنونم از محتواهایی که تولید میکنی خیلی به ذهن من آرامش میدن حتی ولاگای غیبت دار😂 و در وحله دوم خواستم بگم که چقددرررررر از شروع همخونی جدید خوشحالم چون این کتاب قراره اولین کتاب مشترکی باشه که من و پارتنرم با هم میخونیم ❤
😍😍😍👏👏👏
من بگم که عاشق خودتو ولاگاتم دروغ نگفتم عالیه کتابای که گفتی از طاقچه دانلود کردم واقعا حرفات به دل میشینه ولاگات طولانی بااشه اشگال نداره من دوست دارم ❤❤❤❤
منم پاییز امسال رو با تراپی دوباره شروع کردم و چقدر خوشحال و راضیام بابت این کار. یه کتاب معرفی کرده که بخونم و همزمان کتاب بندها رو هم با تو شروع کردم. پارسال جاودانگی رو باهات خوندم و خیلی کیف کردم. واقعا پاییز امسال از اون پاییز قشنگاس برام. مرسی که از حسهای درونیت حرف میزنی، شنیدنش برای من خیلی تاثیرگذاره. لذت میبرم از ولاگها و با دقت دنبالشون میکنم و کیف میکنم💚💚💚
واقعا همخونی همچین حسی میده یلدا. من اولین بارمه همراهتم❤ خیلی ممنون که همخونی گذاشتی. کتابو قراره از طاقچه بخونم🙋🏻♀️
سلام یلدا جون
کاش بگی ملاک های شما برای انتخاب تراپیست مناسب چیه؟
چقدر نیاز داشتم بشینم حرفاتو گوش بدم ❤❤❤❤مرسی
یلدا میشه بگی با چه کتابی درباره ی ادبیات خوندن رو شروع کنیم؟😢
صبح امروزمو با این وبلاگ شروع کردم و چسبید به جونم،بریم برای ادامه ی روز
هر بار که ولاگ هاتو میبینم هر چند دقیقه ای یه بار میگم عاشقتم یلدا❤
دقیقاً حرفت درسته❤ منم قبلنا درگیر این بودم که چرا اسم شخصیت ها یادم نیست اسم نویسنده یادم نیست… اما الان به اون اثری که کتاب در من میذاره فکر میکنم و این خیلی مهم تره برام🫂🙋🏻♀️
یلدا جون با دوره های شما سطح زبان عمومی به هشت آیلتس میرسه ؟ میشه تو ویدیو هاتون راجب دوره هاتون هم توضیح بدید؟
چقدر حس خوبی داشت مرسی که با ما تجارب و احساساتت رو به اشتراک میذاری یلدا جان❤
عالی بود این ولاگ یلداجون مرسی❤❤❤😮😍
درباره بهخاطر موندن کتابها، من هم همین معضل به یاد نموندن رو دارم و مدتها براش غصه خوردم. اما یه روز یه تیکه از صحبتهای خانم ژاله آموزگار رو دیدم که مضمونش تقریبا همینی بود که تو گفتی. میگفت لازم نیست همه چیز یادتون بمونه، کتاب تاثیرش رو توی جان تو میگذاره و در طول زمان تو آدم متفاوت، و احتمالا بهتری، میشی.
درعینحال، خودم چند ساله که هر چی میخونم یا میبینم توی یه دفتر مینویسم اسم و موضوع و مشخصاتش رو، که حداقل گاهی مراجعه کنم و یادم بیاد فلان کتاب رو خوندم. باور کن من حتی گاهی یادم نیست این کتاب رو قبلا خوندم یا نه 😅😢 مگر اینکه خیلی خیلی تاثیر بذاره روم که خودش و موضوعش یادم بمونه. با این حال فکر نمیکنم خوندن هیچ کتاب خوبی، بی فایده باشه، حتی اگر کاملا یادت بره.
یلدای عزیز ممنونم که بعضی مواردی رو که شاید از نظر بعضیها نقطهضعف محسوب بشه، به اشتراک میذاری. حتما به خیلیها کمک میکنه. سالها پیش، روزهای سیاهی رو گذروندم که اگر کسی مثل تو بود، احتمالا یه کمی از دردم کم میشد. کاش من هم به قدرت تو در شنیدن و رد شدن از بولیهای مجاری برسم که بتونم بیشتر خودمو ابراز کنم. چون من ذاتا تمایل زیادی به ابراز خود و بهاشتراکگذاری حسهام و تجربههام دارم اما هنوز آسیبپذیری بدارم در مقابل قضاوتها و نظرات منفی آدمها. همینطور پیش بری و نور آگاهی بتابونی❤
@@s.saminis جانم می فهممت 🫂🫂
@@yaldasjourney ❤️💚
خیلی جالب بود دوستت دارم خیلی باشعوری و ویدیوهاتون واقعا جذابن امیدوارم هر چه سریعتر به آرامش بیشتری برسی 🌺🙏
@@mitraebrahimi3732 🩵🫠🫂
چه قدر دلم برای ولاگ هات تنگ شده بود یلدا جان🌹وای من چه قدر عاشق کتاب بندها شدم حتما به همخوانی میپوندم.چه قدر رنگ هایی که برای شال گردن انتخاب کردی عالی هستند.من هم مدت ها قبل با کمک آموزش هایی که در یوتوب بود کلی شال و کلاه بافتم اما الان به دلیل مشغله های زیاد کاری نمیتونم و وقتی دیدم داری شال میبافی اون هم با این رنگ ها کیف کردم🫣🦋😍احساسات ما واقعا عجیبن و دوستداشتنی ،شاید گاهی همراه با درد باشن که جزئی جداناپذیر هست اما احساسات ما هستند که ما رو میسازند و مارو تبدیل به انسان می کنند...من و یارم یه خونه داشتیم که ترکش کردیم و به صاحب جدیدش تحویلش دادیم با اینکه خیلی خونه ی ساده و قدیمی بود اما خیلی دوسش داشتم و دارم و هنوز هم گاهی وقتا یادش میوفتم و پر از شوق و گاهی بغض میشم .ممنون که این موضوعات و با ما به اشتراک میذاری🦋
سلام یلدای عزیز
ممکنه بگید فونت فارسی تامبنیلاتون چی هست؟ خیلی دنبالش گشتم ولی متاسفانه پیداش نکردم
❣️❣️قشنگی دیدم فقطططط
یه گوشه ای از ولاگ بغض کردم… نه از روی غصه. از فکر این که چقدر ما انسان ها احساسات عزیز و نهیفی داریم که نیازمند به توجه و نوازش ما هستن اما در آغوششون نمیگیریم و از خودمون می رونیمشون. چقدر مهم و قشنگه علاوه بر آدم ها، دلتنگ چیزهایی در زندگی بشیم که بخشی از مارو به درونشون کشیدن، بالشی که سرمون رو زمانی روش میزاشتیم، بشقابی که توش غذا میخوریم، پنجره ای که قابی از جهان رو برامون انتخاب کرده بود…چقدر ارتباط ما با اون خودی که در پیرامونمون تکثیر کردیم کم و گاهی بی رحمانه و غیر منصفانه هست… مرسی از بودن و گفتنت یلدا🌱🙏🏻🫂
چه چیز عجیبی گفتی …🫂
من هر چیزی که با هاش خاطره دارم و خیلی دوستش دارم مثلا کاپشنی که ده ساله دارمش و اون و دوست روز های خوبی و سختیام میدونم وابستگی بهش دارم عین یه بچه که پتوش یا عروسکش و همه جا میکشه میبره کلا میتونه یه ظرف که برامخاطره هست از یه گردنبد طلا برام با ارزش تره کلا ادم هستم sentimental
منم الان با خوندن کامنت تو بغض کردم ❤🥲 اره دقیقا همینطوره
حجم عشقی که به زندگی داری و نحوه برخوردت با زندگی برام شگفت انگیزه، اینکه چطور ساعت هاتو برای خودت معنادار میکنی، اینکه چطور لذت رو دستی دستی به زندگیت اضافه میکنی، اینکه زندگی میکنی... اینقدر برام الهام بخشی که انگار یه نشانه ای، بهم یاد میدی چطور زندگی کنم، چطور عبور کنم چطور حالمو خوب کنم...
با خودم میگم چطور شب ها آروم میخوابی با این حجم فکرها و اندیشه ها.... چطور به این همه چیز فکر میکنی و میخوابی.... شایدم خوابت آشفته است.... هر بار ولاگ نگاه میکنم ساعت ها بهش فکر میکنم... به این شوق زندگی اینکه چطور باهاش کنار میای و حجم صلحی که با خودت داری
یلدا جان اون ۱ نفر و اون ۱ درصد حتمن منم برای تاثیری که گزاشتی در مورد سوگواری برای خونه برای اشیائی که باهاشون زندگی کردیم و گذشتن ازشون واقعا و حقیقتن سخت است.
ممنونم اذت❤
🫂🫂🫂🫂
منم تعجب کردم که کتاب سالی انقدر سریع به آلمانی ترجمه شده، من هنوز نرفتم سراغش.
اما میتونم بگم سریال Normal people یکی از سریالهای محبوب شد.
خوشحالم که تو این دوره کتاب خوانی ایندفعه هستم. :)
فصل های بعد از جدایی با همه دردش به نظرم یه سطح دیگه از زندگیه و منم دقیقا در همین فاصله به خودم نزدیک تر شدم و زیبا گفتی که این پاییز شکوهمنده. 🥹
من احساس میکنم ما توی این تکرار فصل ها خودمون رو به خودمون یادآوری میکنیم اگر که بهش آگاه باشیم. 🍂🍃
@@nasimfarahani5380 🫂🫂🫂
ای سلطان شالگردن ها مرسی❤
چقدرررر دلتنگت بودم یلدا🌻✨🦋
پاییز باشکوه، آسمان گرفتهٔ استانبول. یاد این موزیک تیلور سوئیفت افتادم.
All too well (sad girl autumn version)
احتمالا گوش دادین 🥲🌸
در مورد کتاب خوندن من آدمی هستم که بیشتر کتاب های زیستی میخونم به واسطه ی کارم و علاقم و با کتاب های کمی در ادبیات ارتباط برقرارمیکنم اما همیشه سعی میکنم اون کتاب های کمی هم که پیدا میکنم و شاید اون ها منو پیدا می کنند را با عشق بخونم و بعضی بخش های اون کتاب ها عمیقا میرن تو پوست و استخونم.😍
یکی از تفریحات جذابم اینه ک ولاگ جدید بزاری و من روز تعطیلم برسه و بشین گوش بدم و ببینمت مرسی ازت یلدا❤️❤️❤️
مرسی به خاطر حرف های درگوشی
خیلی خوب بود مرسی ❤
یلدا جان یه سوال، تراپیستت از چه روشی استفاده می کنه؟ من برای اولین باره که تراپی رو شروع کردم و باروش طرحواره درمانی باهام شروع کرده، تو تجربه ت بیشتره تو تراپی میشه روش تراپیستت رو بگی؟ مرسی
روش خوبی رو داری پیش میری ❤
I also started the new Sally Rooney book! exactly same feeling I am so lost reading it :D So I should hang in there
Yeah hang in there 😂❤
مرسی یلدا جون
یلدا من هم به شدت با همخونی حالم خوب شد و دو روز پیش «بندها» رو تهیه کردم و تا الان نصف کتاب رو با عشق خوندم و چقدر زیباست. منتظر پست و استوری های اینستاگرامت هستم😍❤️
چقدر هارمونی رنگ لاکت با پولیورت قشنگ و نازهه❤
یلدا کاش زود به زود ولاگ بدی، چقد از دیدنش خوشحال شدم
عالی بود🌻
یلدا جون چقدر خوشگلتر شدی مهربون🍃🌸
از وقتی مهاجرت کردم گاهی این ولاگ ها رو میذارم و حس میکنم هنوز دوستای سابقم رو دارم و یکی داره باهام حرف میزنه ...
چقدر چسبید مرسی یلدا. امیدوارم سوگواریت برای خونه قبلی زودتر برات بگذره. حال این روزاتو میفهمم که حال سختیه عزیزم. مرسی از معرفی کتابها 😘❤
کاش بتونیم کتابامون رو بفرستیم واسه هم 😊
سلام عزیزم، وقتی از سوگواری برای خانه قبلیت گفتی، . یادم افتاد که من هم یک لیست از چیزها و موقعیتهای از دست رفته و تجربه نکرده ای دارم که اتفاقا یکیش همین ترک ناخواسته خانه ام در گوانگجو ، چین بود به خاطر کرونه، که هیچوقت براش سوگواری نکردم. و همین الان ویلاگت رو نگه داشتم تا تو ژورنالم این رو به لیست بلندبالای سوگواریهایی که نیاز دارم بکنم اضافه کنم. ممنون از یاد آوری. من اون یک درصد بودم.☺️😌🌱
ای جانم ❤😊
ممنون یلدا.
قربونت برم 🥰🥰🥰✨✨نور من
یلدا جانم من هم دو سال پیش زندگیمو ترک کردم و برگشتم ایران و دقیقا الان دلتنگ اون شهر و اون خونه ام خیلی وقتا حس میکنم روحم تو اون کوچه ها پرواز میکنه وقتی آشپزی میکنم خودمو تو اون آشپزخونه حس میکنم حتی تک تک وسایل آشپزخونه رو تو ذهنم مرور میکنم وقتی آرایش میکنم خودمو جلو آینه اتاقم تو اون خونه میبینم...و کاملا حست درک میکنم. تراپیست من میگفت چون اون زندگی کامل زیست نکردی بخشی از روحت اونجا مونده 😢
یلدای جانم عزیزقلبمی
اینقدر جایگاه خاصی توی ذهنم و قلبم داری که فقط مخصوص خودته
چقدر دلم تنگ شده بود دختر واست
مرسی که اومدی باهامون حرف زدی
ببین یعنی من سراپا گوش میشم وقتی تو حرف میزنی
به جرأت میگم تنها کسی هستی که اینقدر بالغانه راجع به رابطه صحبت میکنی من همیشهههههه بهم اضافه میشه، در مورد خونه که صحبت کردی خواستم بگم انگار خاصیت ذهن انسان جوریه که تا مدتها خوابهامون توی خونه و مکانهای گذشتهاس
کتاب بندها اینقدر ترجمهاش خوبه و اینقدر قلم نویسندهاش خوبه که باعث میشه کتاب رو سریع تموم کنی من دو روزه خوندمش
این کتاب خیلی جای فکر و یادگیری داره
اما رابطهی این زوج توی کتاب خیلی آزاردهنده بود واسم
ولاگت خیلی لذتبخش بود خیلی
حالم خوب شد با دیدنش
ببخشید کامنتم طولانی شد
میبوسمت عزیز راه دور😙❤️
مرسی از کامنتهای همیشه طولانیت عشق می کنم می خونم شون
@ فدات شم😙🥹
منم ایندفعه تونستم تو همخونی شرکت کنم، کتاب رو صوتیش رو گوش دادم، دوباره دارن گوش میدم
ی نوع اذیت کنندس گوش دادن به این کتاب
اینکه چقدر تمام کارکترها همدیگه رو آزار دادن و در نهایت خوشحال نیستند و پاره پارن آزار دهنده.
اینجا اهمیت گذر کردن رو متوجه میشی، انگاری هیچ کدوم شجاعت این رو نداشتن بگذرن به طور کامل و تصمیم رو بگیرن و عواقبش رو بپذیرن. نصفه نیمه بودن بدتر از نبودنه بنظرم😢😢
@ خیلی خیلی درست گفتی
کاملا باهات موافقم👌🏼
سلام یلداجان❤
همیشه قشنگین، اما
امروز یه جور عجیییب خوشگلترین😊❤❤
مخصوصا اولای ویدیو
تاجایی که انگار یه چهره ی دیگه رومیبینم
نمیدونم خوشحالیِ یا چی
هرچی هست، ان شاالله خیروعالی باشه.
همیشه همینجور خوشگل و خوشگلتر باشی❤❤❤
ممنون مهربون
You’re beautiful inside and out 😊
مهربون
سلام یلدا جان . امیدوارم خوب باشید. دوست دارم در مورد کار گپ بزنیم اگه زمان ازاد داشتین خوشحال میشم (:
ذوق❤
کاش میشد ساعتها باهات درد دل کرد حرف زد خوشبحال دوستای نزدیکت❤️😍
@@reyhaonee2030 😍😍😘
کاش هر روز ولاگ داشتی
درباره این این سوگواری خیلی کم صحبت میشه و مرسی که گفتی ازش ❤️برای منم داره تجربه میشه این روزا …
فقط توی یه جمله میتونم بگم مرسی که هستی 🩷✨
منم یه شالگردن خاص واسهگل پسرم بافتم(آبی و سفید)
کاش میشد عکسشوبذارم😊
قبلشم یکی لنگه ی همین ولی رنگدیگش(قرمز ومشکی) واسه همسرم بافتم
👏👏👏👏😍
ghorboone on rooye mahet azizam delam bara sedaye nazer to background khonam tang shode bood
صدات خیلی برای من آرامش بخشه یلدا جون. اگر پادکست کتابخونی با صدای خودت داشته باشی، توی روزای پاییزی خیلی میچسبه 🍁🤗
گوگولیه خیلی ❤آروم قشنگ ❣️
یلدا جان🩵الان ولاگ رو دیدم در حالی که یکی از پسرها رفته مدرسه و دومی هم مریض هست و خوابیده،منم به خاطر اینکه سرو صدا نکنم،نشستم لباسهای منتظر رو اتو زدم و حرف های شما رو گوش دادم😍ممنونم بابت همخوانی جدید و ممنونم بابت به اشتراک گذاشتن تجربههای خودتون و امید که خیر و نیکی برایتان پیش بیاید🤍🩵
جانم چه کیف میده اینطوری میگید در چه حالید توی کامنتها❤
@ عزیز دلم😍
سلام.میشه کتابی معرفی کنید تجربه تون رو درمورد خجالت حسادت مقایسه خوددوستی اعتماد به نفس با ما به اشتراک بذارید اینکه چطور حس زندگی حس آرامش دارید.ممنون❤😊😊😊
نمی دونم در مورد اینها مستقیما چه کتاب هایی هست 🫠🫠😍
@yaldasjourney مرسی که جواب دادی.نظر شخصی و تجربه ای اگه داشتی در این موارد میشه بگی.اینکه چطور با آرامش و در عین حال فعال و پر از حس زندگی هستی.🫴❤️
عزیزدل❤
❤️❤️❤️
وای یلدا ، من همین امشب قبل از ولاگ ، داشتم به خونه م تو ایران فکر می کردم . چون من مجبور شدم یه دفعه همه چیز رو رها کنم و بیام ! داشتم خونه رو جلوی چشمم می دم خالی از من و گربه م، توی تاریکی ..... هجوم بغض شدم یهو. شاید وقتشه که منم برای همه از دست دادن هایی که توی این مهاجرت ناخواسته اتفاق افتاد سوگواری گنم .
عزیزم چقدر حس های مشترک داریم 🫂
❤
🌹🌹🌹
کاش تو دوستم بودی و باهات یه چای عصرونه میخوردم . تماشات میکردم وقتی انقدر قشنگ و با شعف صحبت میکنی، بارها و بارها ببینمت ... من مشهدم .احمداباد زندگی میکنم. کاش یه روز ببینمت ، حالا هر جا ، مشهد ، استانبول یا هر قاره ای و نه فقط دیدن ، باهات معاشرت کنم.
یلدایی روان درمانی یالوم تموم کردی؟
نه اون رو اهسته پیش میرم
ایکاش یه گروه کتابخوانی تشکیل بدی هر کسی از هرجای این دنیا که عشاق کتاب و کتابخونیه بتونیم به هم وصل شیم. ولی تو سبب حال خوب باش لطفا🙂💐🦋
تشکیل دادم دیگه گروه مون در اینستاگرام همینه 😍🫠🫠
@yaldasjourney چجوری میشه عضو گروه شد؟
❤🌱🌌
مگه همخونی جاودانگی تموم شد یلدا جان؟
یکی دو تا پستش مونده
یلدا دوستت دارم❤
مهربون ❤❤❤
میدونستی ویدئو هات رفیق ناهار و شام های تنهایی من 🙂🙃 و مرسی بابت چیزی که در مورد تجربه ات گفتی باید حتما متنقل کنم به عزیزی که به شنیدنش نیاز داره و چون وقتی از دلتگیش و ناراختیش از جدایی از خونه اش گفت من نتونستم درکش کنم 🥲
😍😍😍😍