Eshghe Mamnoo - Final - 158 - عشق ممنوع - قسمت 158 -قسمت آخر- دوبله فارسى
Вставка
- Опубліковано 30 вер 2024
- • Eshghe Mamnoo - Episod... ⬅ برای تماشای تمام قسمت ها لینک را کلیک کنید
عدنان به خانه آمده و می خواهد با سمر صحبت کند. سمر از ازدواج نهال و مهند ناراحت است و سعی دارد جلوی عدنان ظاهر خود را حفظ کند. عدنان که فرصت مناسبی برای صحبت پیدا کرده، به سمر می گوید می خواهد از او جدا شود. سمر باور ندارد که همه چیز به این سادگی تمام می شود. او موافقت می کند. اما خیلی ناراحت و ناامید است. با اینکه عدنان تنها راه امیدواری و نجات او بود، دیگر این فرصت را هم از دست داده و تنهاتر خواهد شد. عدنان سعی دارد دوستانه از او جدا شود و تمام حق و حقوق او را پرداخت خواهد کرد. از طرفی سمر فکر می کند این فرصت مناسبی است که به دست آمده و می تواند راحت جدا شده و با مهند باشد. مهند از این افکار او نگران است. مهند و نهال در شب قبل از عروسی جداگانه در پارتی های ترتیب داده شده، خوش می گذرانند. حال بشیر بدتر شده و عدنان نگران اوست. داستان دوباره به امروز بر می گردد. روز عروسی و تدارکات جشن. مادمازل در تعقیب عدنان است تا او را در قبرستان ملاقات کند. او به عدنان می گوید که نهال نباید با مهند ازدواج کند. چون او به شما و نهال خیانت می کند. لمیس مدعی است که بشیر از همه چیز خبر دارد. فیروزه بیسان را راهی می کند و خیلی از رفتنشان ناراحت است. نهال در محل عروسی در حال آماده شدن است و مراد به او می گوید سمر با مهند تماس گرفته بود و از او خواسته که به خانه برود. نهال نگران می شود و با سمر تماس می گیرد. سمر تصمیمی گرفته و به فیروزه می گوید که از عمارت دور شود. مراد پیامی که فیروزه به مهند فرستاده را می بیند. فیروزه گفته که سمر می خواهد همه چیز را اعتراف کند. مراد متعجب است و این مساله را به نهال می گوید. مهند سراسیمه به عمارت می رود تا مانع سمر شود. نهال هم به دنبال مهند به خانه می رود. عدنان به عمارت برمی گردد تا از بشیر همه چیز را بپرسد. فیروزه سعی دارد زودتر از عمارت خارج شود. چون می داند فلاکتی در راه است. بشیر همه چیز را به عدنان اعتراف می کند و او از رابطه ی سمر و مهند باخبر می شود. مهند سعی دارد سمر را از اعتراف منصرف کند. او در اتاق سمر است و عدنان به سراغشان می آید. سمر قصد دارد با اسلحه ی عدنان خودکشی کند. او خود را می کشد و همه از ماجراها باخبر می شوند. از طرفی بشیر هم با زندگی خداحافظی کرده و زیر بار عذاب وجدان نابود می شود. عروسی به هم ریخته و تبدیل به عزا می شود. مهند آواره و بی پناه از کارهایش پشیمان است. خانواده ی عدنان و سلیمان به همراه مادمازل زندگی شان را به دور از خیانت ها و دورنگی ها دوباره آغاز می کنند. اما نبود بشیر همیشه سخت خواهد بود. راهی جدید برای مادمازل و عدنان شکل می گیرد و شاید این پایان، شروعی عاشقانه برای آنها باشد ....
خلاصه داستان سریال عشق ممنوع دوبله فارسی
عدنان یکی از ثروتمندان شهر است که سالها پیش همسرش را از دست داد، او که عاشق همسرش بود همچنان تنهاست و همه عشقش را به دو فرزندش نهال و مراد می دهد. عدنان در عمارت با شکوه خود به همراه فرزندانش، پرستار بچه ها لمیز خانم و تعدادی آشپز، کارگر و راننده زندگی می کند. مهند پسر جوان فامیل هم به عمارت می آید تا با آنها زندگی کند.
از آن سو، مالک بی که یکی دیگر از تجار معروف شهر بود، به تازگی فوت می کند. همسرش فیروزه که زنی بسیارجاه طلب بود، برای رسیدن به عدنان، نقشه هایی در سر دارد. او دو دختربه نام های سمر و بیسان دارد. بیسان که در گذشته با مهند رابطه ی عاشقانه داشت، حالا با پسر یکی از ثروتمندان شهر ازدواج می کند. عدنان هم دلباخته سمر می شود و سمر با وجود اختلاف سنی برای رهایی از یک سری مشکلات که مادرش به وجود آورده بود، با عدنان ازدواج می کند. داستان از آنجا شروع می شود که در عمارت علاوه بر فرزندان عدنان بی که مخالف وجود سمر بودند، مهند هم زندگی می کند. عشق پنهانی بین سمر و مهند به وجود می آید و زندگی همه را تحت تأثیر قرار می دهد، این عشق ممنوع برای عشق های دیگران هم مشکلاتی ایجاد می کند...
برای تماشای سریالهای ترکی با دوبله ی فارسی، کانالهای ما را سابسکرایب کنید
@OTV Drama
@OTV Gold
@OTV Plus
@Eshghe Mamnoo عشق ممنوع
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
Instagram : / otvfarsi
Telegram : t.me/+UMVWB4NF...
Facebook : www.ww...
@Forbidden Love - العشق الممنو @Eshghe Mamnoo عشق ممنوع @turkish serial @Turkish Drama HD العربية @farsi dubbed serial @Beren Saat @Bihter Yöreoglu @Kivanç Tatlitug @Behlül Haznedar @Nebahat Çehre @Firdevs Yöreoglu @Hazal Kaya @Nihal Ziyagil @Ilker Kizmaz @Nihat Önal @Nur Fettahoglu @Peyker Yöreoglu @Selçuk Yöntem @Adnan Ziyagil @Zerrin Tekindor @Deniz Decourton
ua-cam.com/video/ThYxzSEquVo/v-deo.html ⬅ برای تماشای تمام قسمت ها لینک را کلیک کنید
inja ham sansor shode ast??
لعنت بر عشق.
نهال هم اشـغالی مثل تو است..خجالت نکش .همه اسغال بدند.جز ثور بد برگشته. ...وتو ترسو برو کمشو.....
این سمر یک فایشه بود با اوجود که احکنان دوست داشت برش خیانت کرد
@@lightwave95885😢
ابن سریال بسیار زیباست ، و غم انگیز ، تنها سریال ترکیه ای است که هر دفعه ببینم بازم برام تازگی داره😢😢
مهمترین نکته این سریال بنظر من این بود که یک ازدواج نامناسب چه پیامدهایی میتونه داشته باشه
بهترین سکانس وقتیه ک ثمر اول خوشحال میشه از زنگ مهند بعد نا امید عالی بازی کرده اونجارو
سمر دختر خوبی فقط اشتباه عاشق شد دیگه نتونست آدمی مثل مهند و فراموش کنه و بچه اش از دست داد به خاطر بازی های مهند کاش به جای سمر مهند میمیرد
کاربدمصلحت آن است که مطلق نکنیم،سمر ی زن شوهرپاربود.
اتفاقا اونی که مستحق مرگ بود سمر بود نه مهند سمر ی هرزه بود اون موقع که مهند با خواهرش بود یا عدنان تازه ازش خواستگاری کردمهند مگه ندیده بود که بعد ازدواج با عدنان عاشق مهند شد؟ اسم رابطه مهند و سمر عشق نیست اسمش هوس هست چون چندبار با مهند خوابیده بود فک میکرد عاشق مهند شده سمر انقدر پست بود که بچه اول که از عدنان بود سقط کرد مهند ی آدم مجرد بود ولی سمر متاهل بود و کار سمر زشت تر بود مهند اواخر سریال دست کشیده بود از گندی که زده بود و میخواست مث آدم زندگی کنه اما سمر تا آخر هرزه مونده و اصلا پشیمون نبود از خیانتی که کرده بود تازه خوشحال بود که عدنان میخواد طلاقش بده و ی روز مونده به عروسی مهند و نهال در صورتی که مهند اون رها کرده بود مهند به هیچ وجه عاشق سمر نبود چون موقعی که با نهال نامزد نبود با سمر فرار نکرد سمر واقعا مستحق مرگ بود
اين فيلم هر بار نگاه كردم يه چيزي فهميدم اولين بار فكر كردم سمر مقصر بعد ٥ بار نگاه كردن و درك فيلم و روان شناسي فهميدم سمر فقط يه قرباني بود و مهند يه عوضي از خود راضي و پول دوست و زن باز اون خونه همه فضول بود و تو كار هاي هم فضولي ميكردن عدنان حتي نميتونست خونه خودشو مدريت كنه فيروزه ادم شكست خورده و با سياستي بود هيچ وقت بد بچهاشو نميخواست نهال يه دختر بچه كه عاشق عشق بچگيش بود ثمر چندين بار صقد جنين داشت و حالت هاي افسردگي نميتونست تصميم بگيره اگر عدنان بهش نميگفت طلاق هيچ وقت خودشو نميكشت جالبه عدنان همه چيزو ميدونست ولي فقط ميخواست ثمرو حذف كنه مهندو دوماد
کاش قبل از اینکه میمرد بمنم میداد😢
بی نهایت غمگین بود 😢 فقط اونایی که عشق ممنوع یا عشق یطرفه رو تجربه کردن ، میتونن درک کنن که چقدر غمگین و زجرآوره .... 😢😢🥺😭😭😭😭💔💔🖤
غم انگیز ترش اونجاست که سمر با ادنان حای خالی پدرشو پر میکرد محبت ندیدشو جبران میکرد و واقعا دوسش داشت ...❤️🩹
عشق یکطرفه داستانش با خیانت به پدر و خوابیدن با نامادری خیلی فرق میکنه
یعنی شما خیانتو تجربه کردی بعد نرسیدی بهش الانم میگی عشق یکطرفه؟
رابطه سمر و مهند اسمش خیانت و هرزگی بود لطفا اسمش نذارید عشق ممنوع عشق ممنوع به عشقی میگن که عشق محارم بهم باشه نه که بری خیانت کنی بعد بگی عشقم ممنوع بود منتها مهند آخر فهمید کارش غلط بود ولی سمر هرزه تا آخر قبول نداشت که کارش زشته برا همین مستحق مرگ بود
خیانت از نظر دینی هست ولی در روانشناسی جنبه های دیگر را در نظر میگیرن. محمد واقعا عاشق سمر بود حتی بعد از مرگش تمام روحیه اش را از دست داد. ولی از روی تعهدی که به آنان داشت و از روی دلسوزی به مرگ دختر آنان از ازدواج دست نکشید@@سپیده-ب9ض
صبر مادمازل بالخره نتیجه داد😅
😂😂😂
😂😂😂😂
😂
مهند اومد سمرو عاشق خودش کرد زندگیشو نابود کرد بعد میگه زندگی منو نابود نکن تمومش کن
اتفاقا ثمر عاشق مهند بود وبخاطر نزدیک شدن به مهند با عدنان ازدواج کرد ثمر حتی وقتی مهند عاشق خواهرش بود هم اونو دوست داشته
هیچ عشقی ارزش خودکشی نداره🖤
جز عشق فرزند به مادر❤
بله ولی مشکل اینه رابطه سمر با مهند عشقم نبود ی هوس بود سمر چون چندبار با مهند خوابیده بود بهش عادت کرده بود وگرنه قبل ازدواج با عدنان مهند میشناخت وقتی خودش بدون عشق با عدنان ازدواج کرد باید فکر بعدش میکرد
مخصوصا عشقی ک یک طرفه باشه
@@tannaz8403😔
مهند یه آدم هوس باز کثیفی بود که با احساسات دو دختر بازی نمود هم سمر و هم نهال رو سر کار گذاشت بیشعور هیچ کدومشون رو هم نخواست فقط براش بازیچه و هوس بودن 😢
اگه حرف جدایی زده نمیشد سمر اینقدر ناامید نمیشد سمر از مهند هم ضربه خورد
عدنان و مادمازل مارموز قاتلش هستند
برن سات واقعا عالی بازی کرد🌹
مادمازل نکبت دقیقه نود دهنش باز کرد نه به خاطر نهال به خاطر خودش ثمر که مرد ولی بیچاره نهال چه شوکی شد
درین سریال فقط (مادمازل )به عشقش رسید
مراد هم تو این قسمتهای آخر شده مثله جمیله فضول و خبرچین 😂
آخه همه شون همه جا زیر دست وپا هستن و همه شون همه جا بلند بلند حرف میزنن و همه کار میکنن
چرا ۳ قسمت آخر اینقدر غم داره ثمر چقدر لامصب خوب بازی میکنه تو هر نقشی هست باورش میکنی
چرا این سریال انقدر غم داره💔
خیانت غم میاره. قسمت های اولش چقدر خونه شون باصفاست. اما اگر دقت کنید می بینید که تو قسمت های پایانی سریال از در و دیوار خونه غم میباه. خیانت کثیف ترین کار دنیاست.
@@taherehhassani9066 یک بسیار گپت صحیح است. من کردم و دیدم
@@taherehhassani9066 همینطوره خیانت خیلی کثیفه
دلم برای دختره خیلی میسوزه. زندگی غمگین. پول داشت زیبایی سلامت ولی نه دوستی نه سرگرمی نه شغلی. خیلی بیچاره بود.
@@foroom8520همينا باعث افسردگي و مرگش شد😢
همه بازیگران خیلی خوب و حرفه ایی بازی کردن .
ای کاش فصل 2 داشت
چقدر نهال اخرش نقش دختر غمگین و افسرده رو قشنگ بازی کرد. چشماش خیلی غم داشت 😢
همه گناه کار و بی گناه بودن 😢
موسیقی این سریال بی نطیره تویگار ایشکلی فوق العاده کار کرده مخصوصا موسیقی سکانس اخر قلب ادمو به درد میاره افرین احسنت به شما تویگار عزیز
Adagio in G Minor von Sir Neville Marriner & Academy of St Martin in the Fields
موسیقی سکانس آخر
همه تو این سریال هم گناه کار بودن هم بی گناه؛ پارادوکس عجیبی داشتن تمام شخصیت ها...
از کلفتهای این خونه متنفرم ۹۰ درصد مصیبتها از اونا بود.
پارادوکس یعنی چه ؟
@@snazar8544 به معنای دوگانگی، ضد و نقیض، وقتی میگم هم گناه کار بودن هم بی گناه همون معنای پارادوکس رو میده! یعنی چیزی که تو یه لحظه ای هم میتونه درست باشه هم نادرست
به جزمهند
فقط فیروزه خانم مثل بمب اتم بود قدرت تخریبش زیاد بود خانواده عدنان به کلی خرد و خمیر کرد
اشتباه عدنان این بود که با دختری که جای بچه ش بود ازدواج کرد. این ما آدما باید بیاموزیم که با پول نمیشه عشق واقعی رو خرید
ولی ثمر واقعا عاشق عدنان بود مهند مخش و زد گیر سه پیچ داد
عدنان بیک بخاطر سوراخش باهاش ازدواج کرد
@@_showle5386آره مهند زندگی سمر رو بهم ریخت بعد با بی رحمی تمام ولش کرد
قضاوت کار ما نیست
بهترین سریال که ده ها بار دیدیم با خانواده ولی سیر نشدیم
عدنان حقشه جای پدر طرفه نباید باهاش ازدواج میکرد اونم با وجود محند تو اون خونه
دقیقا
مزخرف نگو
@@marziehmaman968 برو گمشو اشغال مزخرف وجودته
چرا سمر باهاش ازدواج کرد؟
میخواستی زن جوان همسن دخترک نگیری که یه پسر جوان تو خونه بود
اخی چقدر این ویلا خالیش غم انگیز چه داستانای توش بود
اشک های مهند فقط بخاطر از دست دادن اونکشتی و ماشین و ویلا هستش😂
شما خیلی بی احساسی کسایی که بی احساسه شاید هیچ وقت آشق نشن همون بهتر که آشق نشی چون اگه آشق بشی بهش نرسی همش درد میکشی
تا لحظه اخر بازم امید داشت اما اون بیشرف زنگ زد به سمر که فقط بگه زندگیمو خراب نکن
نهال از بچگی فقط میخاست توی لباس عروسی خودش و ببینه و بزرگ بشه 😂😂
خبر مرگش با عروسیش کاش نهال مرده بود جای سمر
دقیقاا کاش نشون میداد نهال اصلا خوب نمیشه ... عدنان هم که از شهر رفت... فقط مادمازل و مراد تو این خونواده ادم میشن
@@fateme3758وا چه گناهی نهال داشته عجبا اون سمر که هنش میخواست لب مهند ببوسه هم خواب مهند باشه گناه نداشت نهال که عاشق بود عشقش پاک معصوم بود گناه دار شد به مرگش هم راضی هستید عجیبه
😢اخر فیلم صدای پای سمر بود توخونه... روح سمر تا ابد تو اون خونه خالی میمونه .. صدای خش خش برگهای پژمرده رفتن همه.. این سریال با یه غم تا ابد تو زندگی من گره خورده... هرگز نجات پیدا نمیکنم
این ماجرای روحی که گفتی رو قبول دارم. من در واقعیت برام پیش اومده. تو یه خونه زندگی میکردم جو خونه برام خیلی سنگین بود و یه مسائلی پیش میومد که پاسخی براشون نداشتم. خلاصه یک نفر که در کارش متخصص بود رو از یک شهر دور آوردم اونجا. یک شب موند و فرداش رفت و گفت روح یک زن اینجاست که حدود ۳۵ سالش بوده و مُرده. اول جدی نگرفتم حرفش رو اما بعد یه مدت تحقیق کردم و فهمیدم قبل اینکه ما اون آپارتمان رو بخریم یک خونه حیاتدار بوده و زن صاحبخونه سرطان گرفته بود و مُرده بود اونجا اینو پیرزن طبقه اولمون برای من گفت. سرتو بدرد نمیارم خلاصه ۳ ماه نشد که من خونه رو فروختم و از اونجا رفتیم.
چه خرافاتی، سمر روحش کجا بود یک شیطان خودخواه بود که با مرگش هم خواست زندگی ها رو نابود کنه ،روحی اگر باشه در اعماق جهنم دست وپا میزنه
منم همین طورم انگارمنم جزئی ازین فیلم بودم واقعا غمناک دلم میگیره هروقت نگاش میکنم
@@BetterWorld488 بپا روح نخورت 😂
توهم عقلت کمه دیونه😂
مادمازل به ارزوش رسید حالا بره جلو بشینه حالشو ببره
اکثرا،یه عشق ممنوع داشتن توزندگیشون،ک بادیدن این فیلم داغ دل تازه میشه 😢❤️🩹
ومن وچقدرضربه خوردم اصلا زمین خوردم همچیم روگرفت وحشتناکه
@@irani.h.5656 متاسفم،آرامش سهم دلت همیشه عزیزم
واقعا
خیلی خیلی خیلی سخته@@irani.h.5656
واقعا تنها سریالی بود که اینقدر غم داشت وآموزنده بود
کجای این فیلم آموزنده بود خیانت کثیف
واقعا برعکس فیلمهای دیگه ترکیه ای خیلی جالب بود و هرقسمتش هیجان داشت و حتی آخرشم غیرقابل حدس بود 😊
وقتی عدنان میگه تو پسرمن بودی انگار که قلبم به درد میاد😢😢
گ
علاوه بر اینکه بازیگرای خوبی داره دوبلورایی هم که کار کردن فوق العادن واقعا
۲۰بار این فیلمو دیدم هربار دیدم جذاب بودو با هربار دیدنش اشک ریختم
خیلی،دردناکه که عدنان میگه تو مثل پسرم بودی
ادم حالش بد میشه وقتی ثمر به عدنان میگه عزیزم و از اون طرف با یه نفر دیگه هم رابطه داره،چقدر یه ادم میتونه ناجور و مزخرف باشه
عدنان رو مثل پدرش دوست داشت
واقعاً عادم هرز همین میشه از پشت بهت خنجر میزنه😢😢😢😢
عدنان گفت از علف های هرز دور و برم نجات پیدا کردم راست گفت واقعا
خونه رو خالی دیدم با این فکر که روح سمر اونجا تو اتاق محند میمونه اشکمو در میاره هر دفعه
😭😭
جدی گرفتی ؟😂😂😂😂😂😂😂😂
اخ چقد گریه کردم با اخرش مخصوصا اونجا که مهند سر خاک گف مهند فرار میکنه🥲😭
❤
منم منم 😢😢
خیلی سانسور داشت قسمتهای خاکسپاری بشیر و آخرین تصاویر از فیروزه خانم و جدا شدن تحسین حذف شده بود.
واقعا. تحسین فیروزه رو ول کرد؟کجا اوریجینال و ببینیم ؟
بهتراست چیزی نگوییم وسکوت برگزینیم......هرکدام ازماها تماشاکننده این سریال می توانیم جای تک تک بازیگران این ماجرا بوده باشیم....یادراینده قرار بگیریم....من خودم جای یکی ازانها بوده ام......
مهند مقصر اصلی داستانه
ثمر بیچاره انقد تنها بود اینطوری شد هیچکس راه و نشونش نداد مامانش هم که فقط فکر خودش بود
آدماهایی مثل شخصیت مادمازل کلا ظاهر عاقل دارند ولی درون بیخرد وبی احساس دارند ، یاد معلم های پرورشی می افتم
چرا دوباره دیدمش و دگرگون شدم احساس تهی بودن میکنم قلبم درد میگیره از این همه غم
از تنها شخصتی تو این فیلم متنفر بودم از همون اولش این لمیس خانم بود ،چقدر حال بهم زن بود این زن
خخخخخخهههههههه😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂خخخخهههههه😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂خخخخههههههععههههههه
نتیجه اینه ک نباید مرد مسن بازنجوون ازدواج کنه بعدشم ی پسر جوون بیاره خونش
دقیقا
نتیجه این که خیانت به هیچ وجه به هیچ وجه توجیح نداره
امیدوارم هیچ وقت تو زندگیت تجربه نکنی
به دریا رفته میداند مصیبت طوفان را
ربطی نداره
اگه ههمون باور کنیم انسانیم
و مثل بیمار روانی برخورد نکنیم
دنیا جایی برای زندگی برا همه انسان ها میشه.
۴۰ سال م شده
عشقی پیدا نکردم
ناراحت نیستم
خوشحال م نیستم
یک مرد متاهل ۶۰ ساله
دروغ گفت و زمان م رو گرفت
یک مرد با بیماری روانی جنسی.
موقعیت هام و گرفت
گذشت
در ذهن م درگذشته خاک ش کردم.
چه ربطی داره الان ما بامردی ۲۰ سال
بزرگ تره ازدواج کردیم باید خیانت کنیم چرت پرت میگیا
بررسی کامل کنی موضوع فقط این نیس
کاش خیلی وقت پیش سمر مثل دندان لق مهند رو مینداخت دور .هر چند اون اشغال خودشم عاشق سمر بود ولی بزدل وترسو بود .وحاشیه امنیت رو ترجیح داد
سمر خودش منشأ تمام نابودی این خونه و خانواده بود شوهر به اون خوبی و باشخصیت داشت لیاقت نداشت
مهند هم تقصیری نداشت بالاخره مرد بود و از راه بدر شده بود
سمر شوهر داشت قضیش فرق میکرد مهند مجرد و بی بند بار بود .. این سمر بود که نباید اجازه میداد مهند وارد زندگیش بشه @mliza783
@@farideh9254واقعا خاک تو سرت
برای هوس باهاس بود همونجور که با خواهرشم یه مدت دوست بود اما خواهرش گذاشتش کنار این سمر نتونست بذاردش کنار
@@farideh9254فریده خانوم شما خودت ی خانومی از شما بعیده ک میگی مهند چونمرده میتونه هر کاری بکنه شوهر خوب و با شخصیت داشت ولی ۳۰-۲۰ سال از خودش بزرگتر بود سمر و مادرش به فنا داد مهند و جملات شما ک میگید مرده دیگه اشکالش چیه تقصیری نداشته با زن شوهر دار ک زن عموش بوده خوابیده شما درست میگی چون مرده لاشی و هرزه نمیتونه باشه فقط خانوما خرابن
به تنها چیزی که در آخر این سریال فکر میکنم اینه که کاش نشون میداد نهال چیقدر پیش لمیز خانم شرمنده اس😂😅 چون تنها کسی که باهاش مونده لمیز خانومه دیگه
ولی از قیافش معلوم بود شرمندس
مگ لمیز خیلی شخصیت عالی بود ن لمیز مثل ی ربات هست بدون احساس ن لبخندی بلده فقط با چشماش خیره میشه ک ادم چندشش میشه چنین ادمی حال بهم زن هست و باعث میشه اطرافیانش ک باهاش هستن افسرده بشن و ادمای خشک و بی عاطفه ای بار بیان
@@Armantaha-wg6ww ولی دل یه مادرو داشت
لمیس هم به ی شکل دیگه خیانت کرداگه بفکرنهال بودزودتربایدحرف میزدنتیجه کارلمیس هم ضربه به نهال شد
تشییع جنازه بشیر سانسور شد!
این لبهای عدنان خیلی بد ترکیبه اخه بعد از مهند کی می تونه با عدنان عشق بازی کنه
ولی مهند اخر نامردها بود اوایل سمر نمیخواست عدنان رو ازدست بده مهند دست بردار نبود تا دید نهال رو بهش دادن طمع مال و منال و هوس عشق جدید زد زیر همه عشقو دوست داشتن
همیشه مردها به زن ها آسیب میزنن ادنان به خاطر گردن کلف بودنش به خودش اجازه داد با دختر کمسن ازدواج کنه عشق با پول بخره مهند افتاد دنبال ثمر مخش زد عاشق کرد بعدم راحت ولش کرد در صورتی که میتونست با ثمر طلاق بگیره ازدواج کن برن
اصلا مهند عشق حالیش نبود فقط دنبال هوسبازی و پول بود
میدونی این مدل زندگیا انقدر کثیف و اشتباهه ک هیچکسی و نمیشه بیشتر از اون یکی متهم کرد
کودکی سمر ک با خیانتهای مادرش و مرگ پدرش سپری شد و کودکی مهند ک عقده ی نبود والدین و داشت و حتی صبور بودن بیش از حد عدنان همه و همه باعث شد تا انقدر بد همه چی تموم بشه
مرد باید مردونگی داشته باشه و وقتی سنش میره بالا و بچه داره نباید بخاطر هوس بره و زن جوان بگیره.و اینکه بودن مهند توی اون خونه خودش نقش اتیش و پنبه رو داشت.انقدر همه چی در ظاهر ساده ولی در اصل پیچیده اس ک وقتی اون اتفاق اصلیه میوفته نمیدونی کیو مقصر کنی
نه علاقه ی عدنان و سمر عشق بود نه علاقه ی مهند و سمر..هر دو یک هوس بود ک خب هوسبازی تاوان داره
تنها عشقه واقعی در این فیلم عشقه نهال ب مهند و عشقه بشیر ب نهال بود.ولی خب هیچکدوم نشد ک بشه
واقعا ادمیزاد گاهی خودشم نمیدونه چی از این زندگیه کوفتی میخواد.
وقتی پول هست،شهرت هست،بریز و بپاش هست ولی عشق نیس
وقتی عشقی مثل عشقه بشیر ب نهال هست خب پول و شهرت نیست
همه چی با هم نمیشه...این قانون طبیعته
درستش اینه ک ادما هوس و بزارن کنار و وقتی انتخاب میکنن پاش وایسن..نه اینکه هم خدارو بخوان،هم خرما رو
😂😂😂😂😂خخخخ.فیلم ترکیه تو خود جامعه الان ایران در حال تکراره😂😂😂جدی نگیر
عشق سمر یک عشق کثیف وپر از حسادت و بخل ودور از انسانیت بود یک عشق واقعی نبود
مهند،،چقدر مصنوعی عشقش با نهال ،،،تابلو که زورکی داماد میشه،،،،عشقش با سمر اتیشیه
برای چندمین بار دیدم از قسمت اول تا آخر ودوباره امروز آخرین قسمت یکی از بهترین سریالها ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
این اولین بار بود کە این سریال تماشا کردم و مطمئنم اگە صد بار دیگم تکرارش کنم بازم نمیتونم #بسمر_بگم_عاشق یا #دلم_براش_بسوزە
سمر شخصیت خیلی خوخواە و خودشفتە و مغرور داشت از اول سریال تا اخر همە چیز سر رقابت بە بقیە انجام داد وقتی سریال شروع شد وارد رقابت بە مادرش شدە بود چون عدنان تنها مرد تو میدان بود و اون بە دست اورد بعد کە مهند دید دوبارە وارد رقابت بە دخترای اطراف مهند شد و فکر کرد اونم میتونە بە دست بیارە چون خودش از همە بهتر میدونست.
در مرد احساساتش اصلا بخودش رو راست نبود چ برسە بە این کە بینندە درکش کنە و بهش حق بدە . خیلی اسان وارد زندگی عدنان شد و از اول سریالم تا اخر مدام تکرار کرد کە '' عدنان دوست دارە'' از ی طرف دیگم '' عاشق مهند بود''
کلا تنها چیز سمر دمبالش بود این کە همە اونو بخوان هر مرد تو میدان است اونو دوست داشتە باشە تنها خواستەش این بود کە برندە باشە از همە '' بهتر باشە ''
حتی اون کە این رابطە رو شروع کرد سمر بود. بە همون متن مزخرف کە برای بیسان نویشتە شدە بود چشمش مهند گرفت و شروع کرد توجە مهند جلب کنە حتی از ی قسمت مهند تو کافە بە سمر گفت میدونم چی از من میخوای من نیت دخترارو خوب حس میکنم حتی اگە مهند اول اونو نمی بوسید قطعا اون قدم اول بر میداشت و خودش مینداخت بغل مهند.
خیلی اسان شروع کرد بە دروغ گفتن و حیلە گری و بازی کردن بە عدنان و نهال عزیت کردن همە اطرافیانش برای رسیدن بە خواستەش دست بە هر کاری زد بدون هیچ حد و مرزی اخرشم خود کوشی کرد چون باختن قبول نداشت نمیخواست قبول کنە انتخاب اول همە نیست حتی برای ی بارم از کثافت کارش پشیمون نشود
@I I حقیقت این کە بە عدنان رو راست نبود، عدنان بە عنوان ی زن اونو دوستداشت. سمرم در نبود مهند عدنان بە عنوان شوهر میخواست اگە فقط حس پدی و حمایت و محبت پدرونە نسبت بهش میداشت نمیتونست بهاش ازدواج کنە و از دلبری براش لذت ببرە
دقیقا درست و کامل گفتید و اینکه با خودکشی خودش میخواست زندگی بقیه رو نابود کنه که کرد
@@faribamahdian2272 🙏🏻🤍
خودکشی کرد که زندگی بقیع رو خراب کنه تا ابد و سایه مردنشو هرگز از زندگیشون نره و سیاه باشه همه دقایقشون.این یک نوع شخصیت هست در روانشناسی که حتی با مرگش به طریق خاص زندگی ها رو نابود کنه .
مشخصه اصلا درست سریال رو ندیدی..😒👎🏻
یادش بخیر اون ماشین عدنان موقعی که ۹ سال بودم ميگفتم یه روزی میخرم الان ۲۰ سالم نمی تونم یه پراید بخرم غم واقعی اینه ثمر
ای وای چقد من گربه کردم برای سمر 😢
بهترين سريال كه ٢٠ بار ديدم باز هم ميبينم
تو خیلی وقت اضافه داری انصافا 😂
?جه بيكارى
تا حالا چندین بار این سریال نگاه کردم و هر بار برام تازگی و جذابیت خاص خودشو داره ، اصلا برام تکراری نشده . یه جوری رفته تو پوست و خونم انگار داستان زندگی خودمه که دارم نگاه میکنم .
دلیل ازدواج سمر با عدنان ، اول لجبازی با مادرش بود، چون مادرش رو مقصر مرگ پدرش میدونست و از فیروزه کینه داشت ، بعدم دنبال تکیه گاه میگشت و کی بهتر از عدنان.
ولی با دیدن مهند، سمر واااااااقعاااااااا عاشق مهند شد . حتی حاضر شد تمام امکانات و پول عدنان رها کنه و با مهند زندگی کنه، سمر واقعاااا شخصیت شجاع و عاشقی بود ، حتی اگه توجه کنید بوسه های سمر و مهند خیلی آتشین و عاشقانه است ( برعکس بوسه های نهال و مهند که خیلی ساده و انگار از روی اجباره)
چون این داستان واقعیت داشته من نمیخوام شخصیت سمر قضاوت کنم ، ولی فکر کنین شما تو خونه ای باشین که عاشق همسرتون نیستین، مادرتون پشت و حامی شما نیست ، خواهر و پدر ندارین و از همه مهمتر، عشقتون باهاتون دشمنه و شمارو نمیبینه . انگار از شما سو استفاده کرده و رفته، نمیدونین چه حس بدیه شمارو به کسی ترجیح بدن.
سمر تا آخرین لحظه تلاش خودشو کرد، در نهایت نتونست تحمل کنه عشقشو با یکی قسمت کنه . نتونست این حجم از غم رو تحمل کنه دیگه.... نمیدونم چرا انقدر درکش میکنم ولی واقعاااااااا در تمام لحظه هایی که ناراحت بود قلبم به درد اومد مخصوصا با آهنگایی که پخش میکردن که بی نظیر بود و حس رو چند برابر میکرد.
سمر ترجیح داد بمیره ولی نبینه که مهند مال اون نیست . سمر یه عاشق حسود بود
اخه یه ادم چقدر میتونه غم توی گوشت و استخونش باشه که از جونش بگذره!!!؟؟؟؟
وقتی تنهایی گوشه اتاق داشت غصه میخورد و جون میکند، مهند درحال عشق و حال با نهال بود ،
همه دشمنش شدن . و توی اون قصر زیاگیل، انگار مثل قفس شده بود براش.
سمر تا لحظه اخر امید داشت ولی
سمر خیلی وقت پیش مرد ، همون لحظه که مهند عشقشو نادیده گرفت
همون لحظه که به نهال و پول ترجیحش داد ...
هنوزم میگم ، غم سمر انقدر زیاد بود که نمیتونست هیچ جوره تحمل کنه ...
نمیخوام خیانت توجیه کنم، ولی واسه سمر واقعا حس ترحم دارم ... شاید هر کدوم از ما جای اون بودیم همین کارو میکردیم.
تو سن ۲۵ سالگی هم خواب مرد۵۰ ساله شد
مهند پشتش نبود وگرنه خیلی وقت پیش فرار میکردن.
سمر که مرد راحت شد، ولی مهند ترسو لایق این بود هر روز و هر ثانیه هززززاااااارررررر بار بمیره و زنده بشه
مهند حتی نهال دوست نداشت ، پول و ثروت و موقعیت اون میخواست
نهالم یه شخصیت بچه و لوس و آویزون بود
هرچند لایق این زخم نبود
ولی من هنوزم دلم واسه غم شخصیت سمر کبابه🤦🏻♀️
باز من این فیلم دیدم و تا مدتها در فکر دویست سال پیشم
افسردگی بعد از تموم شدن فیلم گرفتم
خواستم بگم لطفاً هیچ کسی رو قضاوت نکنیم
ما تو تاریکی شبیه همیم ( هرچند خودم مهند قضاوت کردم ولی مهند نه عاشق سمر بود نه نهال ، یه پسر عوضی هوس باز بود که به نهالم خیانت میکرد )
و البته نباید مثل عدنان انقدر خوش قلب و ساده باشیم، با هم سن و سال خودمون هم ازدواج کنیم
خیلی حرف زدم 😂واسه شادی روح بیهتر یورغلو فاتحه مع الصلوات
اونجا کەگفتی مگەیه آدم چقد میتونە غم تو گوشت و پوست و استخونش باشه قلبم درد گرفت،یاد خودم افتادم وقتی به فاصله کمی از مرگ پدر مهربانم،کسی کە عاشقانە واسه نفساشم میمردم،خیلی راحت یه شب پیام داد و گف باید جدا شیم،میخوام ازدواج کنم،هنوزم بعدهفت سال انگار همین الان شنیدم،ببین،من تا مدتها بعد رفتنشم،خوابش رو میدیدم،توخوابم حتی عروسیشم دیدم،وقتی بیدار شدم،قشنگ حس کردم کە قلبم میسوزه،انگار از درون متلاشی شدم......دیگه شدم یک آدمی کە تنها واسه بچه ها و حیوانات و نیازمندا قلب داره،دیگه درهای قلبم رو به روی عشق بستم،من میفهمم مردن از عشق یعنی چی،ببخش،طولانی شد
چقدر غمگین و درناک بود 😔😔
فقط اونجایی ک مهند گفت برای تو گریه نمیکنم :) ب سمری گفت که بخاطرش خودشو کشت....
اونجایی که بهش گفت دوست دارم دیگه خیلی دیر بود واسه گفتنش :)) بعضی وقتا خیلی زود دیر میشه..بهترین سریالی بود که دیدم.بارها و بارها این سریال پخش شد و من هربار تا اخر دیدمش.واقعا عالی بود.عالی و تکرار نشدنی
فکر کنم تو آشق شدی
من وقتی ۱۷ سالم بود این سریالو دیدم ده سالی پیش بود اما الان دوباره این سریالو میبینم بوقضی تو گلومه که نه با گریه از بین رفت نه با گزر زمان
بهترین سریال ترکی که دیدم اینه همشون قشنگ بازی کردن خصوصا سمر و مهند عالی بودید بچه ها ولی اشکمونو در اوردید😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢
😂😂😂😂😂
يعني با هر بار ديدنش قلبم درد مياد💔😢
منم
بسیارزیبا بود این سریال به معنای واقعی وصف شدنی نیست ❤😔🥺👌
وقتی عدنان ولمیز بانهال ومراد هر۴تایی نشستندتوماشین چقدر عالی بود کاش ازاول عدنان به جای ثمر وظاهر فریباش شخصیت و خوبی های لمیز ودیده بود این همه دردکشید چون خوشبختی تومشتش بود اماندید
حالا وسط این گیر و دار من تیشرت عدنان زیر کت سفید برای عروسی رفته بود تو مغزم 😂😂
وااای وااای تا بحال سه دفعه با فاصله زمانی کوتاه این فیلم را تا آخر دیدم وعجیب اینکه از دیدنش سیر نمیشم وبرام تکراری نمیشه.تمام لحظاتش را بااین فیلم زندگی کردم انگار خودم توی اون زندگی بودم.بسبار زیبا وعالی بود
آره واقعامنم
سریاله، فیلم نیست
داستانش واقعی هست دویست سال پیش در کشور ترکیه اتفاق داده اما سرنوشت مهند در رمان چیز دیگریست که اینها تغییرش دادن
@@kamalzokaei2717 درود برشما.میشه لطفا اسم رمان را بگین؟البته اگه ترجمه شده باشه.سرنوشت مهند چی بوده.من خییییلی بازیگر نقش مهندرادوست دارم
من نخوندم یکی از دوستام که ساکن ترکیه هست اینو برام تعریف کرد که تو رمان نوشته هیچ کس سر قبر سمر گل نمیبره جز مهند اونهم گل سرخ . مهند هرگز ازدواج نمیکنه و هر ماه میره سر خاک سمر و از شدت گریه چشماش نابینا میشه هر وقت سر خاک میرفته کسانیکه اونو میشناسن از دور تماشاش میکردن و در تنهایی و فقر و بعد از اینکه کاملا کور میشه در سن پنجاه سالگی از دنیا میره این اتفاق در یکی از روستاها ترکیه افتاده و عدنان در واقع خان اون روستا بوده ظاهرا قبر واقعی اون هم موجوده هنوز و حتی عوامل سریال عشق ممنوع به اون روستا سفر کردند . اگر دقت کنید قسمت اخر سر قبر سمر فقط گل رز قرمز هست و دست مهند هم همین گل هست و فقط اون براش گل میاره ظاهرا در اواخر مهند یک پرستار داشته که انگار همون نهال دختر عدنان بوده اما مهند نمیتونسته اونو ببینه و اون هم کاملا سکوت کرده بوده که مهند اونو نشناسه . من همینارو شنیدم از یک راوی ترک زبان در ترکیه که این رمان خونده بود و داستان واقعیش میدونست . مهند واقعا همیشه سمر میشه و تا اخر عمر هم عاشق سمر میمونه.
ولی اخرش نباید اون لمیس فضول وحسود چیزی به عدنان میگفتومیراشت مهند و نهال ازدواج کنند
تو این فیلم همه عشقا ممنوع بود
عشق عدنان به سمر
عشق سمر به مهند
عشق مهند به سمر
عشق نهار به مهند
عشق بشیر به نهال
عشق فیروزه به عدنان
عشق مادمازل به عدنان
چقدر حیف ثمر بود بخاطر مهند هول زندگیشو بعدم جونشو از دست داد
هرکسی تاوان انتخابهاشوداد توی این سریال سمرقربانی مادرش بود،بخاطرلجبازی بامادرهوس بازش بامردی ازدواج کردکه اونوجایگزین پدرش بکن
حقش بود چون از قدیم گفت مادرو ببین دخترو بگیر باید دارش میزند ولی حیف اسلام فقط اسمش هست قانون الهی😢😢
دلم برای روزای شلوغ این خونه تنگ میشه
واقعاً بهترين سريالى بود كه ديدم…
فقط یه نتیجه کلی میشه از این فیلم گرفت که اینطور عشقا ممنوعه 👍
بهترین سریال دنیا بوده اندازه ۲۰بار دیدمش اخرش برام تازگی داده عجب کارگردان حرفه ای
چیزی به نام عشق ممنون وجودنداره چیزی که ممنوع تنهاهوسی هست که تهش تباهی عشق هرگزتباهی نداره حتی اگر2نفربهم نرسن،احساس مهندبه نهال ی دلسوزی بوددرست مثل احساسی که نهال به بشیرداشت
تو شروع کردی با سمر محمد الدنگ🥹😡😡😡
زندگی روزمره آدمهای دنیا .
کاش میتونستم بدون سانسور ونسخه اصلی فیلم رو ببینم
انگار مرض دارن که فیلم رو اینجوری بریده بریده میکنن
کسی که خونه ش مثل کاروانسراست و به خدمتکارهاش انقدر رو بده همین میشه که بشیر التشییییییررررر از زنش فیلم بگیره و به دخترش طمع داشته باشه و معلم پیانوش به ثروت و مقامش طمع داشته باشه ،
چقد از اين مادمازل بدم ميادد
تو كه ديدي ثمر و مهند از هم خدافظي كردنو توبه كردن پس چرا كرم ريختي
فوضوله ميمون
خدا رو شكر اين فيلم رو قبلا دو بار ديدم، يعني اگه يكي بياد براي اولين بار اين سريال رو از كانال شما ببينه فك نكنم اصلا متوجه داستان بشه از بس كه سانسور كردين. حداقل از قسمت آخرش اينقدر نميزديد ديگه، قسمت خودكشي و خاكسپاري رو كامل ميذاشتيد بايد
ازقسمت چندم استارت خیانتشون زده میشه
از کجا کاملش رو دیدید؟
@@asid5964 من ۱۰_۱۲قسمت ش دیدم
@@asid5964 ولی نمیدونم از قسمت چندم شروع کنم آخه خیلی کسل کننده س
مهندخیلی خودخواه وزیاده خواه بود همه چیزروباهم میخواست عشق ثمر وثروت عدنان و معصومیت وپاکی نهال ..ادم طمعکار عاقبتش همین میشه.
مادمازل چه این وسط به کام دلش رسید عاشق عدنان بود آخرم بهش رسید رقیبش مرد
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود ❤
من از زمانی که یادم میاد این سریال رو تا الان چندین دفعه دیدم و هیچ وقت نظرم عوض نشد
باید زن باشی تا بفهمی این وسط همه بیگناه بودن همشون
سمر کسی بود که پدرش رو از دست داد توی اوج جوانی و خیانت مادر به یه تکیه گاه محکم نیاز داشت توی عدنان دید و واقعا بابت آرامش وجود عدنان حس کرد که عشق رو پیدا کرده ولی بعدش متوجه شد که عدنان فقط حس پدرانه است براش ولی مهند یعنی عشق ...میگم باید زن باشی تا بفهمی
مهند پسر بی پدر و مادری که با بی قیدی بزرگ شد و تموم مدت دنبال هوس بود ولی عاشق زن عموی خودش شد دختری که خواهر دوست دخترش بود
نهال بچه لوس خانواده با ظربه روحی بدی که تو بچگی از مرگ مادر خورد و مهند رو به چشم عشق میدید
لمیس خانومی که تا دقیقه آخر واقعا خانومی کرد
و عدنانی که بعد از زنش توی چشم های ثمر اون آرامش رو پیدا کرد
میگم تو این سریال همه حق داشتن آی کاش میشد درست تموم بشه ولی همه حیف بودن
Dorost tamoom shod,,,,,shah,kar bood in srial,,,,,this serial is like a THERAPY for everybody to watch,,,,,it has a lot of things to say and the complexity of LIFE.
هیچ توجیهی برای کارهای بد مهند وجود نداره مقصر بدبختی های همه هوس بازیهای اون بود
دمت گرم همينطوره
چ عجب ی نفر این سریالو همه جانبه نگاه کرد..آدم از کامنتا متوجهه سطحه قضاوت مردم توی زندگیه واقعی میشه!خیلی کم پیش میاد از زاویه ی سمر و تروماهایی که تجربه کرده کسی به سریال نگاه کنه..ی قسمتیو توی تحلیلت جا گذاشتی اونم اینکه سمر از کودکی با مادرش سرِ عشقی که به پدرش داشت رقابت میکرد.پدرشم دقیقا پیرتربود از مادرش و رابطشون شبیهه عدنان و سمر بوده!!و جالبه پدر سمر عاشق زنش فیروزه بوده و بیشترین توجه رو به اون داشته و بعد از اولویته بعدی دختراش بودن که این رقابت ایجاد کرده بوده برای سمر..درضمن فیروزه آنچنان که باید حس مادری نداشته بیشتر اهل مهمونیو قرتی بازیو..چون مادر چنین ارتباطی رو تجربه کرده بوده با ی پیرتر از خودش نمیخواست دخترشم چنین سرنوشتی پیدا کنه..و سمر هم از سر رقابت با مادر و هم به هوای بدست آوردنه مهر پدری که دراثر خیانت مادرش فوت کرد این بار نمیخواست این پدره عاریه ای ینی عدنان رو از دست بده و ی جورایی با عشق ازدواج کرد ولی عشقه پدر دختری نه عشقه رمانتیک!
فیروزه هم اونقد نا امنی های مالی تروماهای مالی توی کودکیش تجربه کرده بود که توی جوونیش با لوندیو دلبری مخ ی پیرمرد ثروتمند رو زده بود تا باهاش ازدواج کنه!!و اینو دختراش نمیتونستن درک کنن که مادرشون برای بقای خودش از اول جوونی، صرف نقشه کشیدن شده..چون احتمالا فقر و کمبود سنگینی رو تجربه کرده توی کودکی..عدنان هم احتمالا ی چیزی ورای جوونی توی سمر دیده بود که عاشقش شد.چون سمر اوایل سریال به خاطر حس پدر دختری و خاطراتی که از پدرو مادرش و سواستفاده های مالیه مادرش باعث شده از توقعه مالی داشتن از عدنان تنفر داشته باشه.و اصلا بابته این مساله نقش بازی نمیکرد و خب این خلوصه خاصی به حسو رفتارش میداد که درکنار زیباییو جوونیش جذب کننده بود.ولی عدنان به هرحال باید فکرشو میکرد که ی دختره همه چی تمومه جوون رو با دوتا بچه توی سن پیری داره میاره خونه ش!اندازه ی دو سه برابره سنِ عقلِ سمر، این پیرمرد جای تامل کردنو شتاب زده تصمیم نگرفتن داشت.و کلی گزینه ی هم سنوسالِ پخته و زیبا دوروبرش برای ازدواج داشت
راستی ، صداقت و پاکی همیشه پیروز است اگرچه با رنج ❤
بهترین سریال ترکی که بارها ارزش دیدن دارد از فیلم نامه تا موسیقی جذاب آن وبازی های در خور توجه ،،
الانم این سریال درحال پخشه ۱۴۰۲/۵/۳۰، ساعت ۱۲ ظهر شبکه ، جم روبیکس خیلی دوسش دارم حس میکنم باهم ی خانوادا هستیم 😊 😊😊😊
بارها و بارها این فیلم دیدم ولی برام تکراری نمیشه..چقد گریه کردم....وقتی سمر مامانشو بوس کرد گفت سمر داره میره😢😢😢😢یا اونجایی که محند داره فرار میکنه آتیش گرفتم
فکر کنم تو آشق شدی من کسایی که آشقن رو دوست دارم
چرا بشیر گفت اونا دارن نهال رو نابود میکنن؟ ؟؟؟؟؟؟ محند که همش فکر این بود نهال آسیب نبینه
بهترین سریالی که تا حالا ساخته شده 💔💔💔💔
ازهرچی ادم خیانتکاره متنفرم چه زن چه مردمتنفر😢
بشیر آخر کار عرضی بازی در آورد گفت اونا دارن نهال رو نابود میکنند، آخه محند که تمام تلاششو کرد و دائم هم میگفت نهال نابود میشه اونو دوست دارم چرا بشیر دروغ گفت اگه واقعا میخاست نهال نابود بشه خیلی زود تر با ثمر میرفت
مقصر سمر بود با داشتن شوهر رفت با مهند تو خونواده عدنان
عدنان فهمید مقصر مهند بود بعد ثمر😢 چقدر غمگین بود دلم ب حال تک تکشون سوخت و گریه کردم درس عبرت برای ما و بقیه خیانت نکنیم
من بعد از سالها که تعریف این سریالو شنیده بودم قسمت اخرو دیدم،چه دیونه خونه ای بوده ها
جای چرت و پرت گفتن از اول بشین ببین..پر از درس عبرته
@@simanouri9262 شمایی که انقدر چرت و پرت میگی چطور میتونی راهنمایی درستی بکنی ؟شما که با این لحن ادمارو میزنی چطور میتونی انتخاب درستی داشته باشی