Shisha e del, شیشه دل، غزلی از نجیب برید، خوانش عزیز علیزاده

Поділитися
Вставка
  • Опубліковано 12 гру 2024
  • شیشة دل
    شکستم شیشة دل را، ندارم تابِ جان کندن
    هزاران رنج و غم دارم، ندارم طاقتِ گفتن
    شده پرپر امید و آرزو ها در شکستِ دل
    بسی نا گفته ها دارم نباشد لحظه مردن
    به زنجیرِ اسارت می‌کَشد ظالم، نگاهم را
    به آتش سوخت کشور از جهالت‌های اهریمن
    فریبِ دهر افگنده، مرا در دامِ تنهایی
    که از تیر جفا دارم، هزاران زخم‌ها بر تن
    وطن گُم کرده‌ام، از دردِ این میهن همی‌سوزم
    جگرخون و پریشانم و اشکِ دیده بر دامن
    «برید» از بازیِ گردون، شده آواره و دل‌خون!
    دلی پُر درد و غم دارد، بنالد از غمِ میهن!
    نجیب برید
    دکلمه، خوانش، غزل، شعر، عزیز علیزاده، نجیب برید، شاعران افغانستان، ایران و تاجکستان، زبان فارسی.

КОМЕНТАРІ •