محسن رنانی: حکمرانی بی‌قصه

Поділитися
Вставка
  • Опубліковано 11 гру 2024

КОМЕНТАРІ • 9

  • @حیرانسرگردانی
    @حیرانسرگردانی 21 годину тому

    درود❤

  • @PorsalariiSalarii
    @PorsalariiSalarii 22 години тому

    احسند به شما ❤❤

  • @mosayebebrahimi5143
    @mosayebebrahimi5143 20 годин тому +1

    دردهایی که شما می‌بینید دردهای نهفته در دل میلیونها ایرانی است ،امیدواریم کشور به مسیر رشد وپیشرفت برگردد

  • @mohesendodangeh5571
    @mohesendodangeh5571 23 години тому

    درود بر تو ای مرد دانشمند

  • @MohsenYaghobi-uk7sm
    @MohsenYaghobi-uk7sm 22 години тому

    ❤❤❤❤❤

  • @allerrrrrrr
    @allerrrrrrr 20 годин тому

    dorood❤

  • @مسی-خ4ع
    @مسی-خ4ع 21 годину тому

    درود بر شما 🌹🌹🌹

  • @rossjahromi9643
    @rossjahromi9643 20 годин тому

    Hello Mr. Ranani- Everyone except the circa 5% now the story, the circa 5% have their own story which very much different from your story! because the 5% who have interest in Mullah's story have all the power over the rest of the society.

  • @yousefnadjarzadeh
    @yousefnadjarzadeh 22 години тому

    قبل از هر پیدایشی در این عالم هستی فقط یک وجودی بود تحت عنوان به قول فهم امروزی ها چون آسمان که این وجود یگانه، وجود هوشمند و خودآگاهی بود که قادر به فکر کردن و ونیز قادر به اراده به معنا داشت که قاعده‌های معنا شدگی آن در شکل آفرینش ، شکل چینش و همچنین چگونگی جنباندگی جنبش معنا شدگان بود که معنا شدگان را فقط در یک قاعده چگونگی جهت جنبش زیستن مختار ساخت که آن قاعده در شکل های جبر و اختیار بود.
    بنابراین هر آنچه را که فکر و معنا ساخت تمامی معنا شدگان هوشمند و خودآگاه بودند از جمله هوای احاطه شده بدور زمینی که چون آسمان ماست که قادر به فکر کردن و نیز قادر به اراده معنا ست که توسط آسمان مانند خود معنا شد.
    در نتیجه تمامی موجوداتی که از بهر این هوا زمین پدیدار شده‌اند فراتر از زمین هوا نیستند و بدون استثناء همگی هوشمند و خودآگاه هستند و فقط در چگونگی جهت جنبش زیستن به شکل های جبر اختیار مختارند.
    که چگونگی جهت جنبش زیستن به شکل اختیار مربوط به جاندارانی است که طبیعت گرا و طبیعی زیست و تمامی دست و پاهایای آنان زمین گیر و به هنگام تولد دارای کنش رفتاری ذاتی و خلقیاتی هستند و در چنین قاعده جهت جنبش زیستن هیچکدام آنها مجبور به رسمیت شناختن حقوق حیات یکدیگر نیستند.
    اما انسان بر خلاف جانداران زمین گیر به هنگام تولد فاقد هرگونه کنش رفتاری ذاتی و خلقیاتی است و موجود طبیعت گریز و غیر خطی زیستی که آموزش پذیر است و بواسطه آموزش انسان میشود چون آموزش جبر است و نه یک اختیار.
    و شکل اولین آموزه متکلم شدن انسان به هنگام خواب و رویت رویاها بود خوابی که با دم بازدم خود در درون جاودانه وجودی هوشمند خودآگاهی چون هوا غوطه‌ور است.
    بنابراین مشگلات اقتصادی و شکل کنش رفتاری اجتماعی هر جامعه امروز را حتی کشوری مثل ایران ارتباط مستقیم با ساختارهای آموزه حاکم بر آن جامعه دارد که در کشور ایران در حال حاضر نه حوزه‌های علمیه و نه دانشگاهیان در چگونگی دستگاهای آموزه حاکم سهمی ندارند و تنها سهامداران دستگاه آموزه حاکم بر جامعه ایرانی آن شکلی از فرهنگ داد و ستد تجار و بازار منش سنتی است.