Fatmagul - Episode 12 - سریال فاطماگل - قسمت 12 - دوبله فارسی
Вставка
- Опубліковано 24 лют 2021
- فاطماگل از دیدن برادرش خوشحال شد، آنها در همان هتل ماندند تا بتوانند خانه ای برای اقامت پیدا کنند. صاحب کار کریم هم یکی از دوستان خود در استانبول را معرفی کرد تا به کریم در پیدا کردن خانه یا کار کمک کند. مصطفی همچنان در حال پیگیری است تا بتواند اصل ماجرا را بفهمد، او که فهمیده منیربا توطئه چینی داستان را عوض کرده، او را راحت نمیگذارد. در دهکده هم مریم خانم تحت فشارحرف و حدیث های اهالی آنجاست و تصمیم می گیرد به استانبول برود و باز در کنار کریم باشد...
سریال فاطماگل با دوبله فارسی
فاطما گل دختر زیبا و ساده ای که قرار است با عشق دوران کودکی خود مصطفی ازدواج کند. او همراه برادر و زن برادرش در یک دهکده ی توریستی زندگی می کند و برای عروسی با مصطفی آماده می شود. یکی از ثروتمندان آن منطقه به نام یاشاران، مراسم نامزدی باشکوه پسرش را آنجا برگزار می کند و فاطما گل هم به همراه زن برادر خود برای پذیرایی از مهمانها به آنجا می روند. بعد از مهمانی، داماد به همراه سه دوست خود به خوشگذرانی ادامه می دهند؛ آنها که مشروب زیادی به همراه قرص روانگردان مصرف کرده بودند، نزدیک ساحل به طرز اتفاقی فاطماگل را می بینند و بعد آزار و اذیت او، یک به یک به فاطماگل تجاوز می کنند. از آن چهار جوان، سه نفر که از خانواده های متمول و قدرتمند بودند برای فرار از قانون و مجازات، نفر چهارم به نام کریم را مجبورمی کنند تا با فاطما گل ازدواج کند و به تنهایی جرم تجاوز به این دختر باکره را به گردن بگیرد...
برای تماشای سریالهای ترکی با دوبله ی فارسی، کانال ما را سابسکرایب کنید
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
Instagram : bit.ly/3djQ1Tx
Telegram : t.me/OtvDrama
Facebook : bit.ly/3qn1JjU - Розваги
دلم برای کریم میسوزه آخ گناه داره همه تقصیر رو گردن کریم میکنی اونا هم اون کارو کردن 😢😔🖤زن داداشش خیلی ادم بده واس پول این کار رو کرده
دلم واسه کریم سوخت درسته اونم حماقت کرد نباید داد میزد فاطما گلو دیدم اما اونم داره عذاب میکشه
قسمت بمد ربزار
وا همه که رفتن استانبول😂
بسیار مقبول قسمت 13
آخ کریم چه گل پسر است.
واقعا رنج آور است ترک شهر و دیاری که در آن احساست را نابود و آرزوهایت را خراب و رنگ های زندگی را بی رنگ و بجای محبت و مهربانی تردید و سوئظن و نفرت و بیزاری بوجود آوردند ، دقیقا احساس مصطفی هنگام ترک شهر و دیارش و آخرین نگاهش به زادگاهش و خاطرات به جا مانده قبل از سوار شدن اتوبوس به مقصد شهر و دیاری ناآشنا و غریب ، احساس همه مهاجران مجبور به ترک وطن و جدایی ها بود 🥺🥺🥺 حکایتی بسیار ملموس و آشنا …
همه ازهم فرارکردن رفتن استانبول😂😂😂😂
روزگار همه رو سیاه کرد رنگ زرد😂
ممنون از دوبلرها ..
قسمت ۱۳
تشکر ازشما موفق باشین ♥️👍♥️👍♥️
نانوثانیه ۱ک۱۹ت
bbsv
Thanks 🙏😍🌹🌞😍
Thank you too
بیچاره کریم خوب شد فاطما گل از مصطفی کجا شد....
Привет из Германии
🙏🙏🙏
اسم آهنگی که تو خیابون می خوندن رو کسی می دونه؟
ولدالین نی ولضالین
So sad 😪😪😪😔
من از زن داداشش خیلی خوشم میاد بامزس 😂😂
بازیش معرکه است
این چه طرز قرآن خوندن بود
😂😂😂
🤣🤣🤣
Tj🇭🇺🇮🇷👍👍
🇹🇷tork❤️🥺
je veux la version francais svp
❤️❤️❤️❤️🤮🤮🤮