خاورمیانه جدید؛ ترکیه، ایران و اسرائیل در معادلات منطقه
Вставка
- Опубліковано 8 лют 2025
- هموطنان گرامی درود. اینجا اعتماد آنلاین من مهدی بیک در دور جدید گروه فیلم اعتماد آنلاین در خدمت شما هستیم و قرار است پرونده جدیدی را با موضوعات روز برای شما باز کنیم. این روزها افکار عمومی بسیاری از ایرانیان، مردم منطقه و برخی از جهانیان معطوف رخدادی است که در خاورمیانه و کشور سوریه جریان دارد. رخدادی که بسیاری از فعالان سیاسی از آن با عنوان آب شدن برف یاد کردهاند که به سرعت برق و باد ناگهان حاکمیت سوریه سقوط کرده است. با مهمان تازه، آقای محسن جلیلوند استاد روابط سیاسی و روابط بینالملل در خدمت شما هستیم و قرار است به حد توانمان این موضوع را حلاجی کنیم و در موردش صحبت کنیم. آقای جلیلوند خوشبختم که در خدمت شما هستم، لطف کردید به دعوت ما پاسخ دادید. بعد از سلام و احوالپرسی لطفاً به این پرسش پاسخ دهید که چه اتفاقی در سوریه افتاد و چرا اینطور شد؟
سلام عرض میکنم خدمت شما و بینندگان این برنامه. شاید بتوان گفت اتفاقی که در سوریه افتاد را کسی تصور نمیکرد که به این سرعت بیفتد. یعنی اگر قرار بود برف آب شود زودتر انجام میشد تا اینکه دولت آقای بشار اسد سقوط سقوط کند. ولی واقع قضیه این است که این اتفاق از قبل برنامهریزی شده بود. شاید دوستان و همکاران من بگویند که به تئوری توطئه منتقد هستند. به قول فرانکلین روزولت در سیاست هیچ چیزی تصادفی نیست و همه چیز برنامهریزی شده است. این برنامهای بود که از سالهای گذشته طراحی شده و قرار بود اجرا شود. مجموعهای هم که اینها اجرا میکردند مثلث آمریکا، ترکیه و اسرائیل است که با توجه به اینکه هر کدامشان چطور حرکت میکردند، به این قضیه ورود کردند. باید در چارچوب یک پلن و طرح کلی در مورد خاورمیانه نگاه کنیم. روز هشتم اکتبر سال گذشته نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل، در تلویزیون گفت با این واقعه خاورمیانه جدیدی را شکل خواهیم داد. اگر بخواهیم به صورت استراتژیک موضوع نگاه کنیم، آمریکا بعد از سند استراتژی ملی که زمان اوباما منتشر کرد، چین را چالش اصلی معرفی کرد و خاورمیانه اولویت دوم قرار گرفت برخلاف دکترین کارتر که اولویت اول بود در اولویت بعدی قرار گرفت. زمانی وقتی آمریکا میخواست از ویتنام خارج شود، میدانید که ویتنام جنوبی و ویتنام شمالی بود. ویتنام شمالی کمونیسم به ویتنام جنوبی کاپیتالیست حمله کرد. هنری کیسینجر طرحی داد و گفت دولتهایی که طرفدار آمریکا و غرب هستند یا دولتهایی که متحد غرب هستند را در مناطق خودشان تقویت کنیم، بدون اینکه خودمان وارد شویم و هزینه بپردازیم. این شد تحت عنوان سیاست ویتنامیزیشن. در دهه ۱۹۷۰ همین کار را با ایران در خاورمیانه اجرا کردند. بعضیها میگویند ژاندارم منطقه، در حقیقت مدیریت خاورمیانه را به ایران داده بودند. با سقوط ایران ناچار شدند گاهی اوقات در قضیه ورود بکنند مثل بحث عراق و افغانستان. ولی چون سیاست محوری آمریکا در خاورمیانه، حفظ امنیت و موجودیت اسرائیل است، بنابراین قرار شد که مدیریت خاورمیانه به اسرائیل سپرده شود. یا از طریق صلح ابراهیم که جلو میرفت، یا از طریق جنگ مثل همین بحثی که در نوار غزه و لبنان و سوریه پیش آمد. به هر صورت طراحی برنامه سوریه را باید در آن ببینیم که قرار شد این اتفاق بیفتد.
یک خاورمیانه جدید شکل بگیرد.
دقیقاً یک خاورمیانه جدید شکل بگیرد. با فلسطینیها هم که تسویه حساب شد. در خاورمیانه از نظر آنها آنطور که اندیشکده اسرائیل میگوید این است که یک ورودی آشوبساز داریم به نام جمهوری اسلامی ایران که هر وقت وارد باز میشویم، بازی را به هم میزند. ابزارهایی هم دارد مثل محور مقاومت. از زمان گذشته بحث این بود که به قول خانم کاندولیزا رایس اول دسته تبر را قطع کنیم یا تبر را کند کنیم. نظریه سر اختاپوس و بازوهای اختاپوس.
*در واقع تبر ایران و دسته تبر محور مقاومت.
میتوانیم برعکس هم در نظر بگیریم. به این نتیجه رسیدند که فعلاً به محور مقاومت بپردازند که میبینید با حماس و حزبالله لبنان چه کار کردند.
*رخدادهای ۲۰۰۶ محصول این رویکرد است.
از آن شروع شد چون حفظ موجودیت و امنیت اسرائیل کانون محوری سیاست 5:31 در پرانتز هم این را بگویم که اگر سریال House Of Card (خانه پوشالی) را دیده باشید گفته میشود راه کاخ سفید از تلآویو میگذرد. یعنی هر کس که در آمریکا در سطح تصمیمگیری است موظف است که امنیت و موجودیت اسرائیل را حفظ کند.
مهم: تمام متن این گفت و گو پیاده شده است، اما به دلیل محدویت کاراکتر به مقدمه آن اکتفا می کنیم/ ببینید و بشنوید
Салом ба Точик, Салом ба Точикистон, Салом ба Бадахшон, Салом ба Душанбе, Сугд, Хочно-Бухоро, Самарканду Балх.