ربيتنى صغيرا .. من يارتم كبيرا | الشيخ حسين حاجي | ضَلَّ مَنْ فارَقَكُمْ | محرم ١٤٤٥هـ
Вставка
- Опубліковано 23 жов 2024
- بسمه تعالى
بند ١
مگه دستِ خودمه بشينم و ببينم
محاسنِ تو سفيد شدن
مگه دستِ خودمه بشينم و ببينم
عزيزامون شهيد شدن
تو رو دوره كرده عدو
منم و اين بغضِ گلو
على اكبر رفته و
بذار منم برم عمو
بذار الان برم - داره مى جوشه خونم
بذار الان برم - نذار كه جا بمونم
بذار الان برم - مى ميرم ، نمى تونم
ربيتني صغيرا
من يارتم كبيرا
بند ٢
عمو اجازه بده رو دست و پات بيفتم
وصيت مادرمه
عمو اجازه بده رو دست و پات بيفتم
كه خواهش آخرمه
همه عمر بودى پدرم، همه عمر بودم پسرت
منو راهى كن عمو، مى خوام بشم سپرت
منم مث على - امادهء نبردم
منم مث على - سيزده ساله مردم
منم مث على - دور سرت مى گردم
ربيتنى صغيرا
من يارتم كبيرا
بند ٣
خدا نياره برام كه بعد تو بمونم
بمونى زير دست و پا
خدا نياره برام كه بعد تو بمونم
بره سرت رو نيزه ها
پيرهنم شده كفنم، به قلب لشكر مى زنم
اني انا القاسم و ، فرزند حسن منم
نبينم اون روز و - وقتى كه ميرى از حال
نبينم اون روز و - مى افتى توى گودال
نبينم اون روز و - تن تو ميشه پامال
ربيتنى صغيرا
من يارتم كبيرا
| شعر و ملودى: شيخ حسين حاجى |