- 12
- 1 188
Adventure in the world of youkai
Приєднався 30 лип 2024
Відео
#Adventure in the world of youkai 2 episode 1
Переглядів 1527 днів тому
#Adventure in the world of youkai episode 10
Переглядів 36Місяць тому
#Adventure in the world of youkai episode 9
Переглядів 1152 місяці тому
#Adventure in the world of youkai episode 8
Переглядів 542 місяці тому
#Adventure in the world of youkai episode 7
Переглядів 453 місяці тому
#Adventure in the world of youkai episode 6
Переглядів 703 місяці тому
#Adventure in the world of youkai episode 5
Переглядів 323 місяці тому
#Adventure in the world of youkai episode 4
Переглядів 434 місяці тому
#Adventure in the world of youkai episode 3
Переглядів 814 місяці тому
#Adventure in the world of youkai episode 2
Переглядів 5934 місяці тому
good
@@MOBOTARFAND tank you
خواستم کمکت کنم خوبی هم نیومده به مردم
ممنون 🙏
ریپلای چرا پاک میشه تلگرامتو بهم بده
@@هادیقربانی-غ1ش بنویس ولفینوز عکس یک گرگ آبی میاد به فارسی بنویس داخل تلگرام
کانال تلگرام به اسم ولفینوز
t.me/+WUEA1ZkDLMg5ZjY0
سلام دوست من یه جا کامنتتو دیدم پیام گذاشتم پاک شد چطور باهات ارتباط بگیرم
@@هادیقربانی-غ1ش تلگرام هست، شاد هست، ایتا هم هست
@@Adventureintheworldofyoukai تلگرامتو بهم بده
@@Adventureintheworldofyoukai تلگرامتو بهم بده
یه سوال شما فکر کردین منظورم از ایده یه چیز کوتاه در حد چند دقیقه هست؟ بله؟
بازم ایده دارم ولی شلوغ میشه تو ویدیو بعدی میگم
من یه ایده ترسناک برای پت و مت دارم اینکه پت و مت با خبر میشن که دوستشون قرار عمل جراحی بشه پس میرن بیمارستان اول قصد کار خاصی نداشتن ولی بعد تصمیم میگیرن شب وقتی دکتر ها نیستن لباس دکتر بپوشن و خودشون دوستشون رو عمل کنن ولی طبیعتا کارو خراب میکنن و چون بلد نیستن با چاقو های جراحی کار کنن دوستشون رو میکشن ناخواسته و چون فکر کردن دوستشون خوابه تصمیم میگیرن بقیه بیماران هم عمل کنن حتی بیمارانی که اصلا قرار نبوده عمل جراحی بشن و ناخواسته میزنن ۲۳ تا بیمار رو میکشن و وقتی متوجه میشن که چه جنایت کردن برای اینکه گیر نیوفتن بیمارستان رو آتیش میزنن و فرار میکنن این ایده اولیه هست خوبه؟ ( میتونید این رو درست کنید؟
یه نفر برای ادامه یه ایده داده گفت بگو در ادامه میرن به یه روستای نزدیک شهر و یه خانه میمیخرن همون خانه تو انیمیشن اصلیه پت و مت تا اینکه پلیس بعد از ماه هابه سر نخ های میرسه چهر یکی از اونا به صورت نیمرخ تو دوربین های مدار بسته دیده شده و داخل روزنامه پخش میکنن و از مردم میخوان که همکاری کنن خلاص یه روزی که مت رفته بود تا غذا بخر روی دیوار عکس رو میبینه و افکار شیطانی به سرش میزنه که در خلاف فیلم های تکراری به پت جیزی نمیگه تازه از اینجا به بعد داستان شروع میشه مت پیش خودش فکر میکنه و میگه پلیس به زودی پت رو پیدا میکنه و خودش هم دستگیر میشه پس یه روز پت خوابه تمام پرده های پنجره رو میکشه بعد روی گرامافون کلاسیک موزیک معروف خودشون رو میزار که یه حالت شیطانی گرفته و پت رو میکشه این برای ادامه خوبه؟ ( خودم خوشم اومد بجز قسمتی که مت پت رو میکشه شما چی؟ (این رو میشه درست کرده با هوش مصنوعی!
یه نفر دیگه گفت بگو چون پت و مت همیشه چیز های مسخره میسازن تو این مورد هم یه چیزی میسازن که دوستشون زودتر خوب بشه که باعث میشه بیمارستان آتیش بگیر و بقیه ماجرا این خوبه؟ میشه با هوش مصنوعی درست کرد؟
یه نفر دیگه گفت بگو پت و مت دستگیر میشن و تشخیص داده میشه که روانی هستن و میرن تيمارستان خوبه؟
داداش جالبن ها ولی من نمیرسم همشون رو درست کنم😅😅😅😅
یه نفر تو کامنت یه ایده نوشت ( نویسنده رضا رده سنی ۱۳ شروع داستان تو شب کریسمس یه پسر به اسم الکس با خانواده به مسافرت میرن تو راه رفتن ترافیک خیلی شلوغی جلوشون میگیره الکس به پدرش میگه از راه فرعی بریم که طولانی تره ولی خلوت وقتی رفتن تو جاده یه مرد با لباس هایی پاره و سیاه رو دیدن مرد به پدر اشاره میکنه و میگه بیا پدر میپرسه تو کی هستی؟ مرد میگه بیا تا بگم پدر به مرد نزدیک میشه و میبینه که دست مرد یه تیغ هست تا خواست فرار کنه مرد گلوی پدر رو پاره میکنه و با هیجان میگه از دست جاستین نمیشه فرار کرده الکس تا صحنه رو میبینه میخواد بره کمک پدرش ولی تا به خودش میاد میبینه که مادرش هم کشته شده جاستین میاد جلوی الکس با لبخندی شیطانی میپرسه تیکه تیکت کنم یا کورت کنم؟ البته درد بکشی بیشتر حال میده این ایده اولیه هست و ماله من نیست یه نفر تو کامنت گفته من فقط دارم انتقال میدم نظر شما چیه؟ خوبه ؟ بدونید که هرچی بگین به صاحب این داستان انتقال میدم( من این کامنت هارو کپی کردم برای همین اینطوری هستن میتونید درستش کنید؟
یه ایده دیگم اینکه یه مرد گرگ نما برای در امان ماندن از شکارچیان میره به یه کوهستان برفی و میره تو یه غار و میخوابه صبح میشه میبینه که هنوز گرگ هست گیج میشه ولی بدتر میبینه که یه نیم غول یا پاگنده کنارش خوابیده وحشت میکنه و میخواد یواشکی بره که پاگنده بیدار میشه و با عصبانیت به گرگ نما میگه برو گمشو گرگ نما با وحشت میگه بزار بمونم کاری ندارم خودم شکار میکنم پاگنده با صدای بلند حرفش رو تکرار میکنه و گرگ نما تصمیم میگیره با پاگنده درگیر بشه ( برای ادامه سه تا گزینه دارم اول اینکه فقط گرگ نما و پاگنده باشن دو اینکه یک دفعه یه خوناشام هم میاد و با گرگ نما همکاری میکنه سه اینکه یه شکارچیه گرگ نما بیاد سه تایی درگیر میشن این ایده اولیه هست و هنوز انتخاب نکردم شما چی؟ (میتونید این رو درست کنید؟
یه ایده دیگم اینکه یه روز ۴۵۰ سرباز آمریکایی با ۳۶۰ تا سرباز خاورمیانه تو یه جنگل درگیر میشن و بعد ۶ ساعت فقط ۲۰ سرباز آمریکایی با ۱۲ سرباز خاورمیانه زنده میمونن و چون فرمانده ها همه کشته شدن تصمیم میگیرن با هم جنگ نکنن و با هم دیگه میخوان جسد هارو دفن کنن ولی اون جسد ها یک دفعه به زامبی تبدیل میشن و سرباز ها که زیاد تجهیزات نداشتن فرار میکنن و زامبی ها به حیوانات جنگل حمله میکنن حیواناتی مثل خرگوش سنجاب فرار کردن و حیواناتی مثل گرگ به زامبی ها حمله کردن ولی وقتی زامبی هارو گاز میگرفتن خودشون هم به زامبی تبدیل میشدن و چند تا میمون هم سنگ پرتاب میکردن که فایده نداشت ولی یه میمون باهوش که میشه شخصیت اصلیه داستان متوجه میشه که این ها فقط با ضربه زدن به سر کشته میشن و یه چوب رو تیز میکنه و زامبی هارو میکشه و بقیه میمون ها هم یاد گرفتن ولی زامبی ها زیاد بودن پس فرار میکنن ( این ایده اولیه هست میدونم زیاد جذاب نیست ولی چیزیه که به ذهنم رسيده و خلاقیتش اینکه این دفعه بجای آدم ها حیوانات باید با زامبی ها مبارزه کنن ( یه نکته اون جسد ها زامبی شدن چون غذای که به اون ها داده شده بود آلوده بود نظر شما چیه؟ چطوری به یه داستان سرگرم کننده تبدیل میشه؟(میتونید این رو درست کنید؟ منظورم این نیست که یه سینمایی بسازید منظورم اینکه یه ویدیو ۱۰ دقیقه ای از همین قدرت که نوشتم درست کنید
من یه خواب داستانیه عجیب دیدم خواب دیدم یه دنیای هست که توش یه قدرت برتر هست کسی که اون قدرت رو داشته باشه میتونه مردم رو به شیطان تبدیل کنه ولی یه مشکل داره این قدرت مخصوص مرد ها هست اگر یه زن این قدرت رو بگیر در نهايت ۲۴ ساعت میمیره و این هیولا هارو فقط با یه گلولهی مخصوص میشه کشت که مواد اولیه ساخته اون گلوله رو فقط یه خوانواده داره چندین نسل میگذره و از اون خوانواده فقط یه مادر و پسر میمونه در آخر داستان یه دختر اون قدرت رو میگیره و میره به یه جای دور تا بمیر و قدرت نابود بشه ولی یه موجودی که تو خواب زمستونی بوده اون دختر رو نجات میده و قدرت رو نابود میکنه من این رو تو خواب دیدم به نظر شما چطوری میتونم به یه داستان کامل تبدیلش کنم؟ خوبه؟(میتونید این رو درست کنید؟
یه سوال میتونید ویدیو طولانی و با صدا درست کنید؟ اگر آره یه چند تا میگم
یه سوال اگر ایده هام رو بگم شما میتونید درستش کنید؟
@@sepehrtabari7538 حتما حالا چه ایده ای داری 🙏🙏🙏
good luck🎉🎉
Thank you, you too 🙏🙏🙏🙏
به نظرمن کارت خیلی خوبه من الان بیشتر از دوماهه میخوام شروع کنم همین ایده رو ولی متاسفانه هنوز نتونستم پرامپت هام رو جوری بنویسم که چهره شخصیت داستان توی صحنه های مختلف تغییر نکنه
مطمئنم تو هم موفق میشی و میتونی🎉🎉🎉