- 105
- 185 724
fanos shargh فانوس شرق
Canada
Приєднався 3 тра 2024
همراهان سلام ؛ با داستانها و حکایتهای مصور همچنین شنیدنی از واقعیت ها و افسانه ها قصه ها و نقل ها فرهنگ ها و ملت ها داستانهای شیرین از شاهنامه فردوسی حکایت های ناب گلستان سعدی مرزبان نامه بحارالانوار ضرب المثل ها کلیله و دمنه مثنوی معنوی نقل های تاریخ فراموش شده ایران از تاریخ ناگفته همراه شما خواهیم بود با ما همدل و همراه باشید که افتخار ما همراهی و حمایت شماست * راههای ارتباطی انتقادات پیشنهادات fanosshargh6@gmail.com
غذاهای بهشتی ، راز خروج از منزل در شب (شیخ محمد حسین نجفی اصفهانی )*
فرمود: بگذار طاقچه اطاق و برو بخواب. من به اطاق خود مى رفتم، ملتفت مى شدم آن بزرگوار پس از زمانى بر مى خواست از خانه بيرون مى رفت و....
Переглядів: 412
Відео
اینها پشت سر شما جن هستند؟! / راز مرد یمنی که سید او را میشناخت ( احوالات سید مهدی بحرالعلوم )
Переглядів 1,1 тис.День тому
در میانۀ راه متوجه مردی شدند که با فاصلهای از این کاروان به تنهایی سفر میکرد؛ اما هر وقت سید میایستاد او نیز میایستاد و هر وقت بد به راه میافتاد او نیز راهی میشد. مرد نزد سید آمد و دست او را بوسید. مردی بود غریب که از ظاهر و لهجهاش کاملا پیدا بود که...
سه پند شیطان به حضرت موسی / دو پند شیطان به عبدالله بن حنظله / یک پند برای دنیا یک پند برای آخرت
Переглядів 19914 днів тому
سه پند شیطان به حضرت موسی / دو پند شیطان به عبدالله بن حنظله / یک پند برای دنیا یک پند برای آخرت
ماجرای ماری که در خانه اش بود!! / کرامات شیخ مقیم زنجانی عالمی که امام زمان را دید و نشناخت
Переглядів 73214 днів тому
پنجاه یا صد قدم از مسجد دور شده بودم که در آن تاریکی از سمت چپم صوتی شنیدم که میفرمود:..../من می پرسیدم: «حاج آقا! با چه کسی سخن می گفتید؟» می فرمودند: «شما کسی را دیدید؟» می گفتم: «نه؛ کسی را ندیدم.» پدر میفرمودند:...
شش داستان بسیار شنیدنی از کرامات شیخ محمد کوهستانی ( درخواستی اعضای کانال)
Переглядів 1,4 тис.14 днів тому
وقتی بدن لخت و استخوانی ایشان را موقع معاینه دیدم، از خاطرم گذشت که.../مرحوم آقای کوهستانی، در حالی که به علت بیماری زیر کرسی دراز کشیده بودند رو به کردند و .....
مشاهده ارواح . وردی که بر مار خواند (داستانهایی از شیخ حسن کرباسی یزدی )
Переглядів 1,1 тис.21 день тому
یکی از کسبه بازار خان یزد نقل کرده است: روزی به همراه آقای کرباسی در بازار خان در حرکت بودیم که ناگهان متوجه شدم ایشان....
شیخ نباتی با نبات چه ها که نمیکرد !
Переглядів 26628 днів тому
نقل است: خانمی بود که سرطان داشت و از تبریز نزد ایشان آمده بود. دکترها جوابش کرده بودند و این خانم هرچه به همسرش اصرار کرده بود که بیایند تهران نزد شیخ نباتی، قبول نکرده بود. سرانجام....
فرشتگان موکل . انگشتر امام . اخبار غیبی . راز استخاره با قرآن ( احوالات میرزا علی اکبر دامغانی )
Переглядів 369Місяць тому
یک مرتبه نگاهي به بالا كردند و گفتند: «دو تا روح را دارند ميبرند.» همين را گفتند و ديگر ساكت شدند. من گفتم: چه شد؟
علوم غیبی ، شیخ مقدس تهرانی (انوار سفید و عجیب بالای سقف اتاق )
Переглядів 773Місяць тому
از حاج عمو پرسیدم این پرتوهای نورانی چیست که در اتاق حرکت می کنند؟ ایشان گفتند:
راز ملا حبیب * راز را فاش کنی کور خواهی شد ( مجلس زعفر جنی)
Переглядів 665Місяць тому
ملاحبيب را همراه چند مرد نورانی مشاهده می کند که از دروازه بسته عبور کرده و از شهر خارج می شوند پس از اينکه آقا تنهايي بازميگردند.../ از خواب بیدار شدم و آمدم محضر آقای کاشانی تا خواب را نقل کنم
تصرف در اشیا از راه دور شیخ عبدالکریم حامد (عزرائیل هنگام احتضار )
Переглядів 1,4 тис.Місяць тому
شاگردان شیخ میگویند: خدمت ایشان که بودیم میدیدیم که گاهی موشها درون اتاق رفت و آمد میکنند و ما از این موضوع تعجب میکردیم تا اینکه...
قاطر شگفت انگیز حاج رجب محمودی (مشاهده حالات و مقام برزخی )
Переглядів 342Місяць тому
فرشته ای نزد آنها آمد و بال هايش را زیر پای حاج رجب پهن کرد و حاج رجب.../ این بار نوبت به قاطر مرحوم حاج رجب رسیده بود. وقتی به قاطر حاج رجب نزدیک شدند، ناگهان قاطر.....
علوم غیبی شیخ نجابت شیرازی (بنزین ماشین تمام شد و در راه ماندیم)
Переглядів 2,2 тис.Місяць тому
روزی مرحوم آیت الله نجابت شیرازی با یک خودروی سواری با اصحاب خاص خودشان حرکت می کنند که.../ ایشان با کنایه به ما فهماندند که دیگر همدیگر را ملاقات نخواهیم کرد و در پایان فرمود که:
علامه جعفری چشم برزخی را چگونه بدست آورد ؟!
Переглядів 1,8 тис.Місяць тому
به طوري كه آن سه نفر متوجه نشدند وهمين قدر به ياد دارم كه گفتم: اي خدا! در اين لحظه ديديم كه آن پيرمرد...
خواسته جن شیطانی از حاج ملا آقاجان ؟ *کرامات ، مکاشفات *
Переглядів 854Місяць тому
کم کم بالای آن دود، سری شبیه به سر یک انسان متشکّل شد. من متوجه شدم که او یکی از شیاطین است و با من کاری دارد و ....
گوسفند قربانی به سید رضا بهاءالدینی چه گفت؟؟؟دیدار عجیب با رجال الغیب
Переглядів 1,3 тис.Місяць тому
گوسفند قربانی به سید رضا بهاءالدینی چه گفت؟؟؟دیدار عجیب با رجال الغیب
تنها در محاصره حیوانات درنده شیخ عبدالله نجفی (شیخ پیاده )
Переглядів 1,2 тис.Місяць тому
تنها در محاصره حیوانات درنده شیخ عبدالله نجفی (شیخ پیاده )
عالِمی که غیب میشد ، نامرئی شده برای نجات شاگردش وارد زندان شد
Переглядів 3,2 тис.Місяць тому
عالِمی که غیب میشد ، نامرئی شده برای نجات شاگردش وارد زندان شد
عالمی که صدای پیامبر را میشنید و جرئیات دیدار با امام رضا(ع)
Переглядів 2,1 тис.Місяць тому
عالمی که صدای پیامبر را میشنید و جرئیات دیدار با امام رضا(ع)
این زن عزرائیل را میدید و درختان خانه اش ذکر میگفتند
Переглядів 8 тис.2 місяці тому
این زن عزرائیل را میدید و درختان خانه اش ذکر میگفتند
کرامات و احوالات شگفت انگیز سید هاشم حداد معروف به (هاشم نعل بند)
Переглядів 9622 місяці тому
کرامات و احوالات شگفت انگیز سید هاشم حداد معروف به (هاشم نعل بند)
کرامات و خاطراتی از آیت الله بهجت در بیان بزرگان
Переглядів 4992 місяці тому
کرامات و خاطراتی از آیت الله بهجت در بیان بزرگان
نجات جان آیت الله مرعشی نجفی توسط امام زمان (عج)
Переглядів 3042 місяці тому
نجات جان آیت الله مرعشی نجفی توسط امام زمان (عج)
سیری در احوالات و کرامات شگفت انگیز سید موسی زرآبادی
Переглядів 7592 місяці тому
سیری در احوالات و کرامات شگفت انگیز سید موسی زرآبادی
سیری در احوالات و کرامات محمدجواد انصاری (عارفی با کرامات بیشمار)*
Переглядів 5222 місяці тому
سیری در احوالات و کرامات محمدجواد انصاری (عارفی با کرامات بیشمار)*
پاداش برزخی علامه امینی از دستان امام علی (ع) و...
Переглядів 4492 місяці тому
پاداش برزخی علامه امینی از دستان امام علی (ع) و...
کرامات و احوالات شگفت انگیز آخوند کاشی
Переглядів 5252 місяці тому
کرامات و احوالات شگفت انگیز آخوند کاشی
وصیت آقای قاضی را ایشان نوشتند واقای قاضی فقط ایشان را به آقای انصاری رجوع دادند بعد از خودشان ازحسنات آقای نجابت خلف صالح ایشان سلام الله ونوه مکرمشان اطال الله عمره وحوزه مقدسه علمیه در شیراز است سلام بر مظهران حق لایعرفهم غیری
عالییییییی ❤❤❤🎉🎉🎉🎉
سلام غ باکسره ادامیشود
مظهر اسلام ودین حقیقی مذهب عرفاست سلام برعرفای اللهی ابوسعید مولانا حافظ قاضی علامه و.......
Hello, thank you for your valuable and useful program. Thank you for the UA-cam program
یا حسین(ع)❤❤❤❤
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
Hello, thank you for your valuable and useful program. Thank you for the UA-cam program❤
Hello, thank you for choosing our channel.
Hello, thank you for your valuable and useful program. Thank you for the UA-cam program
Hello, thank you for choosing our channel.
Hello, thank you for your valuable and useful program. Thank you for the UA-cam program
Hello, thank you for your valuable and useful program. Thank you for the UA-cam program
والسلام علی عبادالصالحین❤
Hello, thank you for your valuable and useful program. Thank you for the UA-cam program
Hello, thank you for your valuable and useful program. Thank you for the UA-cam program
الآن که آخوندها جیب مردم را میزنند . الآن چیزی را که میبینیم باور کنیم یا چیز ندیده رااااااااااااااااا 😂😂😂
❤❤❤❤❤❤
Hello, thank you for your valuable and useful program. Thank you for the UA-cam program
Hello, thank you for your valuable and useful program. Thank you for the UA-cam program
Hello, thank you for your valuable and useful program. Thank you for the UA-cam program
از روایت بیش از حد بپرهیز. از طرف یکی از رفقای قدیمی ابلیس 😂
این ا نسانها باید ساده بوده باشن که پشت پند شیطان مکری ندیده باشند . بنیانگذار پدرسوختگی و پند؟😂
علیه ما علیه
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤💚
چرند نگو
سلام وخسته نباشید،ببخشیدقصدجسارت وبی احترامی ندارم،اماتن صدای شما،اصلاگیراوجذاب نیست،لطف کنیدکسه دیگه ی گوینده کلیب هاباشه،
باعرض سلام خدمت راوی محترم. یک ارمگاه درروستای ماهست اونجور که سی سال پیش اون نفری که حین غسل دادن این سید بزرگوار حضور داشتن تعریف کرده. که من حدودا یازده ساله بودم که گله گاو رو بردم کنار تلخ اب روستا زیر درختان هم اب بخورن هم مردم بیان گاوهاشونو بدوشن دیدم چند نفر زیردرخت بید کهنسال کنارجوی اب دارن یکنفر روغسل میدن. رفتم که ببینم چکارمیکنن چندبارمن رو عقب زدن که برو ولی من جهت کنجکاوی به چشم خودم دیدم که اون جنازه که روتخت چوبی بود بدون دخالت کسی خودشو به پهلو چرخاند وپیرمردهایکه غسل میدادن صلوات گفتن خلاصه امدم زیر درخت ودراز کشیدم پدرم امد وگفتم که مرده مگه تکون میخوره چرا اونها حیرون بودن چرا چند باربلندبلندصلوات گفتن پدرم گفت که اون جنازه همون سید هست که از افغانستان امده ومیخواسته بره مشهدیادم افتاد که زمستان پارسال میگفتن که سید امده وشفا میده ودرخانه که وسط روستا بود که معرف به خانه جوادکله که اونجارو تبدیل به کاهدون کرده بودساکن شده خلاصه اون سید حدوداهفت ماه تو روستا ساکن شده بود به علت ضعیف بودن ومریض بودن اون روز ظهر شدوکسانی که سید روبردن ودفن کردن میگفتن که روز قبل مردن به سالارجمعه گفته بوده که امشب بایدعظیمت کنم فردا که خواستن دفن کنن اگر دیدن اخر موقع تلقین دادن کسی ناشناس امدکه مراداخل قبر تلقین بده مانع کارش نشید وبرین کنارحتی اسم وکی هستی وازکجا امدی وازکجا اسم میت ونام پدرش را ازکجا خبر داری نپرسین اون زمان افت ملخ موقع گل گندم یک دردبزرگ برای مردم بودواون سیدقبل گل گندم گفته بوددوتا گوسفندازسمت راست وچپ کل زمینها بچرخانیدونیت کنید برای دفع افات بعد انجام کار برای اولین سال بودکه ملخها به قدرت خداتامرززمینهاامدن بعدمتوقف میشدن ونفری بود بنام کربلایی حاتم که زمانی که سید زنده بودب اش غذامیبرده سیدتعریف کرده که ازنسل ونسبش میرسه به امام سجادوسینه به سینه حادثه کربلاروتمام وکمال بهم رسوندن وسیدبرای کربلایی حاتم تعریف کرده که وقتی کاروان اسیران کربلا روخواستن ببرن گروهی از اجنه که در راس انها خانمی بوده که خودش راحیل مادرزعفر معرفی کرده برای بی بی زینب که قصد کمک کردن داشتن خلاصه بی بی زینب برای اینکه روزعاشوراامام حسین از دخالت زعفر جلوگیری کرده وبی بی زینب هم نخواسته که کاراجنه رو نادیده بگیره با درخواست مادرزعفرموافقت کرده ودستورداده تاوقتی اسیرکفار هستن ودرمسیرتارسیدن به شامات مواظب کودکان وزنها باشن تا بیشتر از این اسیب نبینن اینها از زبان پیرمردی بیان شده که حدودا سال پنجاه وسه زنده بوده وشاهد این داستان بوده. ومن که این کامنت روگذاشتم الان چهل وچهارسالمه. قبراین سیدوقتی تو روستا بودم هم معجزه میکرد واقعا اون زمان دست وپامون دانه سگی داشت وبا مادرم مبرفتیم سر قبر این سید وبا خاک قبرش گل درست میکردمادرم به دانه سگیها میزد ومیذاشت تاخشک بشه به قدرت خدا تاروز دیگه اثری از دانها رو دست وپاهامون نبود الانم همون اثرات وبرکات رو داره. ممنون که حوصله کردین. ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
سلام ممنون از اطلاعات کامل و جامع ؛ یادآور میشیم که با وجود بیان این کرامات و داستانهای ماورائی بعضی ها که قبول این واقعیتها براشون سخته و خودشون با این اشخاص مقایسه میکنن فکر میکنن این اتفاقات غیرممکن هست تمسخر هم یکی از ابزارهاشون برای فرار از واقعیت ها هست تشکررر از متن کامل شما مطالب جالبی بود تا انتها مطالعه شد
ممنون از توجهتون. درروستای که بدنیا امدم معروف هست به داروالقران که باتوجه به متعددبودن حافظان وقاریان بسیارقدرومهترازهمه دارای بیست وهشت شهید وهفت جانباز وسه تا مفقوداثرووبازمهمترازهمه که مرکزمهم درمبارزات درپیروزشدن انقلاب اسلامی درسال ۵۷که سیزده بهمن یکروز بعد امدن امام این تلاشهابیشترشدکه ننجربه بستن جاده اصلی شهرستان به مشهد شده بودکه دران روز که الان عکسهایی هم وجود دارد از دستگیری چهارافسر امریکایی که درحال فرارازشهرستان بود منجرشد واون روز هرماشینی که طرفدارامام بوده حق ترددوهرماشینی که ضدانقلاب بوده دستگیر وتحویل کمیته مردمی به مدیریت بزرگان میشده. حتی شهرستان توانایی انجام راهپیمایی یا حرکتی ضدشاه رونداشته ومردم روستای ماپیشرودردرهم شکستن این ننگ بزرگ بوده والانم با توجه به جمعیت اون زمان جنگ بیشترین خدمت رو به انقلاب داشتن. بگذریم همه مردم به اندازه توانایی خودشون سهمی دراین امر داشتن دررابطه اتفاقات ماورایی که باید بگم درهمین روستا ماانسانهایی هستن که با امام زمان درخواب ملاقات کردن. وچندروز پیش بعد چهل سال این اتفاق رو تعریف کردوبواسطه دلتنگ شدن برای شوهرش که سال ۶۶جهت حج واجب به مکه رفته بوده وهمسایه اش اون زمان سه تا غاز سفید داشتن واین اتفاق رو هم چند روز پیش این حاجیه خانم تعریف کرد که به بزرگی این انسان وحقیقت بودن نیروهای ماورایی درجهت نیتهای خدایی پی بردم. حاجیه خانم تعریف میکرد که چندروز از رفتن حاج اقا به مکه گذشته بودواقعا از ته دل سر شب کنارتنورنان پختن ازخدا خواستم ونیت کردم که چند نان رو تیکه نظری بدم ببرن مسجد روستا میگفت اشکهام خشک نمیشد ونان میپختم خلاصه وقت خواب شد وهمه ازخواب شدن همه بچها خاطرم جمع شد رفتم وضو گرفتم وازته دل شکسته ام نمازخواندم نفهمیدم کی خواب رفتم که دیدم توحیاط بالباس سفید ایستاده ام وسه تا غاز سفیدامدن ویکشون بالهاشو باز کردوگفت سوارشوحیرت موندم چی سوارشم گفت مگه نمیخواستی بری مکه خب سوارشو میگفت خودموسواربرغازدیدم وتارسیدن به مکه دوبارجابجاشدم روغازهارفتم وبطورکامل خانه خداروزیارت کردم نمازخواندم وهمه الخصوص حاجی اقا رودیدم که گفت چطور امدی شماکه قرارنبود بیایی میگفت تااذان صبح خانه خدابودم وبعد باغازها امدم خانه وقتی بیدارشدم که خودموتعجب رفته بودم. حتی چندسال پیش بمدت پنج دقیقه فوت کرده بودن وزنده شدن. انشالا این اتفاق مردن وزنده شدنش رو جمعه برم روستا اگه صلاح دید میگم تعریف کنه. بله هستن انسانهایی که نمیخوان اون چیزها وارتباطهایی رو که با اولیاخدا داشتن رو همگانی کنن. ممنون از توجه شما. @fanosshargh
همش چرت پرته
سلام خدا قوت فارس جین همون نزدیک ضیاب قزوین است اون میفرنایین
چون تبلیغ نداره،عالیه.تماشا می کنیم
Great channel.no adv
عجب تریاک نابی بوده.
یه آخوند نیست نماز باران بخونه تو تهران باران بیاد؟
چرا تو آخوندهای امروزه از اینا نیست؟
چقدر اختلاف بین علما قدیم و شبه علمای جدید(جاهلین جدید)
🙏
روحش شاد و یادش گرامی باد. مرد بزرگی بود
خدا شیخ رو بیامرزه. من ۳۵ سال پیش تو تجریش همون کوچه که خونه داشت رفتم پیشش. مدتها بی کار بودم. چند تا نبات داد گفت یک هفته صبح ناشتا با آب بخور. هنوز یه هفته تموم نشده بوسیله یکی از اقوام کار خوبی گیرم اومد و استخدام شدم. واقعا نفس حقی داشت. خدا بیامرزه❤
❤
ماشالله ماشالله
از طرف اولیای خدا مثل ایشان برای خود فاتحه بخوانید تا شاید با عنایت خدا و نفس پاک یکی از آنها از مرده متحرک بودن خلاص شده و بدولت عشق زنده شویم. آمین.
آمین🙏
❤😊
بعضی ها مثل من از طرف اولیا خدا مثل ایشان باید یک فاتحه برای خود بخوانند تا شاید بخواست خدا و نفس گرم اولیا از این مرده متحرک بودن به دولت عشق زنده شوند، بسمالله.
اونوقت ماها نگران گرونی بنزین و دلار....هستیم
مهر خوبان دل و دین از همه بی پروا برد رخ شطرنج نبرد. انچه. رخ. زیبا. برد تو مپندار که مجنون سر خود مجنون شد از سمک تا به سهایش. کشش. لیلا. برد من خس بی سر و پایم که به سیل افتادم او که می رفت مرا هم به دل دریا برد من به سرچشمه ی خورشید نه خود بردم راه ذره ای بودم و عشق. تو مرا بالا برد ، ..... سروده حضرت علامه عارف ربانی،فیلسوف الهی، مفسر عظیم الشان قرانی، طباطبایی تبریزی است ره
همی گویم و گفته ام بارها بود کیش من مهر دلدلرها پرستش به مستیست در کیش.مهر برونند. زین. حلقه. هشیار ها چه دارد جهان جز دل و مهر یار مگر توده هایی ز پندارها کشیدند. در کوی دل دادگان میان. دل. و. کام دیوارها چه فرهاد ها مرده در کوها چه حلاج ها رفته بر دار ها این اشعار زیبا سروده علامه طباطبایی است که شهرام ناظری هم به زیبایی اجرا کردند
سلام داداش فالو میکنمت لطفا توهم فالوم کن 🙏
سلام اوکی
خدایش بیامرزد